اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

فارس از پشت جبهه‌ها گزارش می‌دهد

ساخت پل شناور بر روی کرخه توسط قزوینی‌ها

کارگران، بیشترین شهید را در بین قزوینی‌ها در هشت سال دفاع مقدس تقدیم کردند و در کنار آن کارخانه‌ها، شامل کارگران و مدیران نیز تا آنجا که توانستند به حمایت از رزمندگان پرداختند.

ساخت پل شناور بر روی کرخه توسط قزوینی‌ها

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، دنیا به اندازه تمام آدم‌هایی که وجود داشته پر است از خاطراتی که سرگردان در اعصار مانده‌اند و برخی از شاخص‌ترین این خاطرات، ثبت شده و تبدیل به تاریخ مکتوب و یا شفاهی شدند.

اینجا سرزمینی مکتوب از خاطراتی است که در طولانی‌ترین جنگ قرن و نابرابر بین ارتش‌های مادی و معنوی دنیا و ملتی عجیب رخ داده است. خاطراتی با بوی خاصی از همبستگی و رشادت طلبی که مختص مردان نبود بلکه بین همه اعضا جامعه تقسیم شد.

سال‌ها پیش از آنکه من به دنیا بیایم، سرزمینی که در آن زندگی می‌کنم شاهد ماجراهایی هیجان‌انگیز و گاه عجیب بوده که مطمئنم اگر نوبت من و هم نسلانم برای رقم زدن به چنین خاطراتی برسد، همانگونه پر امید و با انگیزه پای آن می‌ایستیم چراکه ما این شانس را داشتیم که داستان‌هایی ببینیم و بشنویم که هویت، اعتماد به نفس، آرمانی زیستن و ... را به ما آموخته است.

 

اعتماد به نفس

یکی از اعضای کانون انجمن اسلامی کارگران قزوین به فارس می‌گوید: خصلت‌هایی که انقلاب در بین مردم نهادینه کرده بود موجب شد که از همان روزهای اول مردم به سمت جبهه‌ها حرکت کنند و در عین حال در شهرها و پشت جبهه ها فعالیت‌هایی شروع شد که از جمله آن می‌توان به کمیته ارزاق اشاره کرد که مرد شماره یک آن حاج آقا ناصر همافر از بازاریان بنام قزوین بود که در این کمیته تمام کمک‌های نقدی و کالایی که از روستا، شهرها و کشاورزان می‌رسید را دریافت، ساماندهی و به جبهه‌ها اعزام می‌کرد و از هر کاری که از دستش بر می‌آمد دریغ نمی‌کرد.

صفت‌الله صالحی، بعد از این مقدمه به تشریح شرایط کارخانه‌ها و صنایع در روزهای آغازین جنگ پرداخته و خاطرنشان می‌‌کند: به واسطه تحریم‌ها اوضاع کارخانه‌ها کمی مشابه امروز بود، از سویی هم جنگی میان ایران و به جرات می‌توان گفت ابر قدرت‌های آن روز در لباس عراق در گرفته بود، با این وجود کارخانه‌ها کمک‌های خوبی به جبهه و جنگ می‌کردند.

وی ادامه می‌دهد: در آن موقع بنده مسئولیت کاریابی قزوین را به عهده داشتم. در شهر صنعتی ستاد مشترکی تشکیل شد که فرمانده سپاه شهر صنعتی سیدمحمد موسوی، رئیس اداره کل کار سیداحمد سیاهپوش که بعدها معاون وزیر کار شد، رئیس اداره صنایع استان زنجان مهندس خرمی و نماینده مدیران کارخانه‌ها مهندس همایی و بنده نیز به عنوان نماینده کارگران شروع به تقسیم‌بندی کار و نیروها کردیم.

بخشی از نیروها مسئول جمع‌آوری کمک کارخانه‌ها بودند و بخشی هم مثل ما مسئول تهیه گزارش از وضع فعالیت کارخانه‌ها بودیم. اینکه کدام کارخانه فعال، نیمه فعال و یا راکد است و در عین حال اینکه کدام یک از آنها می‌توانستند به ما چه کمکی بکنند و یا اینکه خود نیاز به چه کمکی دارند (که به طور مثال از یک کارخانه نیمه فعال به کارخانه‌ای فعال تبدیل شوند) و یا اینکه کارخانه راکدی را چگونه فعال کنیم.

صالحی گریزی به بمباران پالایشگاه‌ها زده و یادآور می‌شود: بعد از بمباران‌ها و در کنار تحریم‌ها مشکل تأمین و توزیع سوخت در تمام بخش‌ها مشهود بود که با توجه به اینکه مسئله سوخت برای کارخانه‌ها امری حیاتی و به دنبال آن در سطح گسترده‌تر برای چرخه اقتصادی کشور بسیار مهم بود، یک ستاد مستقل سوخت تشکیل شد که آقایان شهاب‌زاده مسئول استانی آن و آزادی مسئول ستاد سوخت شهر صنعتی، زیر نظر فرمانداری قزوین بودند که سوخت مورد نیاز کارخانه‌ها برای خودروها و نفت و گازوئیل و سایر انواع سوخت‌ها و روغن‌های مورد نیاز صنایع را با توزیع کوپن و نظارت بر مصرف آنها، ساماندهی می‌کردند.

صالحی به خاطر آورد که در آن دوران حتی کالاهای اساسی، همچون لوازم خانگی، کوپنی بود و همکاری کارخانه‌های لوازم خانگی در شهر صنعتی، مانند شرکت پارس، باعث می‌شد که این اقلام در اختیار کسانی که نیاز فوری به آن داشتند و از پیش برای خرید لوازم خانگی ثبت نام کرده و در نوبت بودند، قرار بگیرد. در واقع بخش کوچکی از کالاهای اساسی در قزوین مصرف می‌شد و مابقی از طریق وزارت بازرگانی در سراسر کشور برای ساماندهی کمبودها توزیع می‌شد.

وی با تاکید بر اینکه واقعا کارخانه‌ها در کنار مردم برای حمایت جبهه‌ها تلاش می‌کردند، می‌گوید: بسیار اتفاق می‌افتد که کارگران یک یا دو روز از حقوق خود را به صورت گروهی به عنوان کمک نقدی در اختیار جبهه‌ها می‌گذاشتند، حتی مدیران کارخانه‌ها نیز از این قاعده خودجوش مستثنی نبودند. مدیران با رضایت کامل هر نوع کمکی می‌توانستند به جبهه‌ها می‌کردند و حتی از در اختیار گذاشتن خودروهای کارخانه خود مانند کامیون و اتوبوس که بسیار مورد نیاز در جبهه بود دریغ نمی‌کردند، برخی برای حمایت از جبهه‌ها اقلام مورد نیاز آنها را تا 50 درصد تخفیف هم به دولت می‌فروختند.

وی به خاطره‌ای اشاره می‌کند که در یکی از سفرهایش برای انتقال کمک‌های مردمی قزوین به تیپ صاحب‌الامر (عج) در اهواز اتفاق افتاد: یک بار به عنوان سخنران در جمع مدیران بانک صنعت و معدن در اهواز صحبت کردم، پس از جلسه مدیرعامل شیلات جنوب یک حواله 10 هزار تنی ماهی به تیپ صاحب‌الامر داد، که این خود نشان از خودجوش بودن کمک‌های مدیران داشت.

وی در پاسخ به این سئوال که تبلیغات چه تاثیری در کمک‌ها داشت و با وجود کمبود رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی چگونه انجام می‌شد، اظهار کرد: تبلیغات خیلی تاثیرگذار بود و باعث بسیاری از کمک‌ها می‌شد. در آن زمان همه چیز در اختیار جنگ بود، دولت تا حدی موفق بود اما این تنها مربوط به نخست وزیر و رئیس جمهور نبود چراکه مردم با تمام توان همه چیز خود را در اختیار جنگ و جبهه قرار داده بودند، اگر هر ساز مخالفی در هر مبحثی (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی فرقی نمی‌کرد)؛ زده می‌شد تحت تاثیر دفاع مقدس قرار می‌گرفت و کمتر مسایل فرعی به وجود می‌آمد، به همین خاطر هم توانستیم 8 سال دفاع مداوم بدون دریافت کمکی از دیگران داشته باشیم و در مقابل جهان بایستیم و با تمام توان از کشور خود محافظت کنیم.

عضو کانون انجمن‌های اسلامی کارگران در 8 سال دفاع مقدس، ادامه داد: در مورد تبلیغات هم این موضوع صدق می‌کند. بیشترین نقش را سپاه و بسیج که به فرمان حضرت امام شکل گرفته بود بر عهده داشتند و اطلاع‌رسانی در کارخانه‌ها، روستاها و همه جا بیشتر توسط بسیج صورت می‌گرفت.

این فعال پشت جبهه‌ها در خصوص نقش کارخانه‌های راکد در زمان دفاع مقدس، یادآوری کرد: صنایعی که دیگر فعال نبودند به صورت تغییر در خط تولید به ساخت لوازم و ابزار جنگی می‌پرداختند. در همین شهر صنعتی خودمان کارخانه‌هایی بودند که پوکه و گلوله توپ، لوله خمپاره انداز و سایر ابزار مورد نیاز جبهه‌ها را تولید می‌کردند.

صالحی در خصوص چگونگی تغییر خطوط تولید کارخانه‌ها به سلاح‌های جنگی، این گونه می‌گوید: در ابتدای جنگ ما تنها ام یک، ژ 3 و بعد از یکی دو سال، کلاشینکف داشتیم و پس از آن با توجه به تحریم‌ها و کمبود سلاح، با کمک کارشناسان و مهندسان جوان کاربری کارخانه‌هایی که راکد بودند و قابلیت تبدیل به خط تولید انواع لوازم جنگی را داشتند تغییر دادیم که این خود یک هنر بود و پشتوانه آن نیز سپاه، نیروهای مردمی یا همان بسیج و وزارت دفاع بود.

این عضو کانون انجمن‌های اسلامی کارگران در 8 سال دفاع مقدس به نکته‌ای اشاره می‌کند که شاید کمتر کسی از جوانان این استان آن را بداند: بارها اتفاق می‌افتاد که در تهیه برخی لوازم جنگی به مشکل بر می‌خوردیم، در این زمان مهندسین و متخصصان قزوینی بودند که در کنار سایرین، نقش خود را به خوبی ایفا می‌کردند. مانند تولید شیشه‌های تانک و یا چگونگی حل مشکل آسیب دیدن تانک‌ها از جلو که حل آنها بر عهده متخصصان قزوینی بود، حتی در اواخر جنگ در ساخت پل شناور بر روی کرخه که بسیار حیاتی بود، «ایران کیتوم» یکی از کارخانه‌های قزوین، این پل شناور سبک وزن را در شهر صنعتی البرز ساخت.

در واقع جنگ خیلی از قوای بالقوه ما را به بالفعل تبدیل کرد و توانستیم با تکیه بر همین امر، صنایع دفاعی موفقی را به ثمر برسانیم.

وی می‌افزاید: آن روزها قزوین به خاطر صنایع متنوعی که داشت، توانسته بود مشکلات و نیازهای زیادی را از فراروی جبهه‌ها و جنگ بردارد، چه از نظر کشاورزی و دامداری و تامین مواد غذایی در سطح جبهه‌ها و یا مناطق جنگ زده و چه در بخش صنعت؛ ساماندهی و مدیریت جمع آوری و انتقال و توزیع آن نیز به مدیریت مناسب نیاز داشت که در قزوین حاج آقا همافر به همراه حاج آقا آقاعلیخانی و در سرپل ذهاب هم حاج محمود برادران به خوبی از عهده آن بر آمدند. واقعا برخی از افراد بودند که شاید رنگ جبهه را هم در این 8 سال ندیدند اما خدمتی که آنها پشت جبهه‌ها می‌کردند از حضور صدها رزمنده در خط مقدم هم تاثیرگذارتر بود.

این موارد نکاتی است که متاسفانه از چشم هنرمندان ما به خصوص در عرصه تولیدات فیلم و سینما دور مانده است و اکنون چقدر خوب است که شما به آن پرداخته‌اید.

وی یادآوری می‌کند: تأمین نیروی انسانی متخصص نیز از دیگر مسایل پیش رو بود که کارخانه‌ها در آن نقش بسزایی داشتند، گاه سپاه در تأمین نیروهای متخصص خود کمبود داشت که در این صورت کارخانه‌ها نیروهای داوطلب دارای مهارت و تخصص خود را در اختیار آنها می‌گذاشت. مانند جوشکار، تراشکار، برق‌کار و... .

صالحی در خصوص چگونگی تأمین نیروهای جنگ و حضور کارگران در جبهه‌ها تعریف می‌کند: با شکل‌گیری بسیج کارگران، کلاس‌های آموزش نظامی در کارخانه‌ها برگزار می‌شد که این خود مهمترین عامل در جذب نیرو بود و معمولا کارگران بعد از گذراندن یک دوره آموزش، تمایل خود به حضور در جبهه‌های نبرد را اعلام می‌کردند، اما به همه اجازه داده نمی‌شد که بروند چراکه در این صورت تولید کارخانه‌ها متوقف می‌شد، در حالی که اگر این قید برداشته می‌شد شاید همه افراد یک کارخانه چه کارگر و چه مدیر، با هم به جبهه‌ها می‌رفتند اما برای سرپا نگه داشتن اقتصاد، نیروهای کارخانه‌ها به صورت دوره‌ای و نوبتی به جبهه اعزام می‌شدند.

وی در خصوص کارخانه‌هایی که نه محصولشان و نه خط تولیدشان به کار جبهه نمی‌آمد می‌گوید: این کارخانه‌ها هم برای آن که کمکی در حد خود کرده باشند، معمولا ضایعات خود را برای برگزاری مزایده در اختیار سپاه می‌گذاشتند و سپاه هم از محل فروش این ضایعات مبالغی را به کمیته ارزاق و سایر بخش‌ها می‌داد. به هر حال همه کس و همه چیز در مسیر دفاع مقدس قرار گرفته بود.

وی در خصوص وضعیت خانواده‌های شهدای کارگر و مدیران صنایع، این گونه تعریف می‌کند: بسیج کارگری کارخانه‌ها، کانون انجمن‌های اسلامی کارگران و انجمن اسلامی مدیران، گروه‌هایی را تشکیل داده بودند که در کنار بنیاد شهید جهت تسلی خاطر خانواده‌ها به آن‌ها سر می‌زدند که اگر می‌شد اینها را به تصویر کشید بسیار صحنه‌های بدیعی و جزو خاطرات به یاد ماندنی بود و از نظر معنوی واقعا موجب تسلی بازماندگان شهدا می‌شد.

اما در ادامه نیز خاطراتی از آزادی، مسئول ستاد سوخت شهر صنعتی آورده‌ایم، مردی که در جای جای مصاحبه، اشک و بغض امانش را می‌برید و برایم عجیب بود که جنگ چه مردان دل نازکی را به کارهایی سخت گرفته که اگر امروز هر کدام از آنها بخواهد عملیاتی شود به مدتها زمان و بودجه هنگفت نیاز دارد؛ اما در واقع همین تفاوت‌ها است که اشک این مرد را در چشمانش حلقه می‌کرد و یاد دوستان و عزیزان از دست رفته نیز بی‌تاثیر نبود.

مسئول ستاد سوخت شهر صنعتی نیز از خاطرات خود این گونه می‌گوید: پس از بمباران پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌های برق، نیاز به ساماندهی توزیع سوخت بود تا از فلج شدن صنعت جلوگیری شود.

برای ممانعت از تعطیلی کارخانه‌ها، ستاد سوخت تشکیل شد و تعدادی از کارگران باسواد انجمن اسلامی به نمایندگی از کارخانه‌ها برای فعالیت در این ستاد گرد هم آمدند که بابت آن نیز حق‌الزحمه‌ای دریافت نمی‌کردند و همان حقوق کارخانه خود را می‌گرفتند.

وی ادامه می‌دهد: شناسایی کارخانه‌ها و فهرست کردن نیاز آنها در شهر صنعتی البرز، از این سمت نیز تاکستان تا آوج و از سمت دیگر تا سیمان آبیک بر عهده ما بود که برای این کار به تک تک کارخانه‌ها و کارگاه‌های کوچک و بزرگ سر می‌زدیم. این کار یک ماه طول کشید و بارها اتفاق می‌افتاد که تا ساعت 12 نیمه شب و یا یک بامداد آن هم در زمستان همچنان به کارخانه‌ها در دورترین نقاط استان برای کامل کردن آمار مراجعه می‌کردیم.

آزادی می‌افزاید: سهمیه‌بندی با کمک و نظارت اداره کل صنایع انجام می‌شد که آن زمان مسئولش مهندس قهرمانی و معاونش مهندس کلانتری بود و با همکاری مهندس لامع، مسئول شرکت نفت قزوین انجام می‌شد.

وی با تاکید بر اینکه این کار داوطلبانه بوده و با وجود اعتراض هایی که برخی از کارخانه‌ها می‌کردند، دقیق و بدون وقفه انجام می‌شد، می‌گوید: اگر سوخت به برخی از کارخانه‌ها به خصوص در صنایع شیشه و سرامیک که با کوره سر و کار داشتند فقط برای چند ساعت دیر می‌رسید، باعث خسارات سنگین و میلیاردی به آنها می‌شد، به همین دلیل اهمیت و سرعت بسیار حایز اهمیت بود و ما باید نسبت به تأمین گازوئیل، نفت گاز، نفت سفید و روغن‌های صنعتی به طور پیوسته در تعامل با صنایع و وزارت نفت می‌بودیم.

مسئول ستاد سوخت شهر صنعتی خاطرنشان می‌کند: با توجه به شرایط آن روز در عین حال باید مراقب می‌بودیم که کارخانه‌ها اقدام به فروش سهمیه خود در بازار سیاه نکنند چراکه سوختی که از شرکت نفت به 10 هزار تومان خریداری می‌شد به قیمت 100 هزار تومان به فروش می‌رسید و این امر برای کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و یا کوره‌های آجرپزی وسوسه انگیز بود که حتی مواردی هم اتفاق افتاد که با پیگیری همکاران رفع شد. اما آنقدر کار دقیق و با وسواس صورت می‌گرفت که موجب اعتبار این گروه در مرکز هم شده بود.

وی با اشاره به تلاش دلسوزانه این گروه از ساعت 7 صبح تا بعد از نیمه شب، برای پشتیبانی جنگ و جبهه می‌گوید: آن طور کار کردن‌ها از سر عشق بود، با آنکه ساعت کار ستاد از 7 صبح تا 5 بعداز ظهر بود اما بعد از آن هم برای برآورد سهمیه بنزین، نفت سفید، گازوئیل، نفت گاز و روغن های صنعتی کل صنعت استان را به طور متناوب بازدید می‌کردیم. دریافت کوپن و حواله باید به طور دائم انجام می شد و بازرسان هم به صورت متناوب بر عملکرد ستاد، نظارت داشتند و البته چیزی به جز صداقت در عملکرد اعضا نمی‌دیدند.

با این همه، برخی کارخانه‌ها اعتراض داشتند اما چون دریافته بودند که عدالت رعایت می‌شود (بدان معنی که اگر کمبود است برای همه هست و اگر زیاد هم باشد برای همه است) از فعالیت کارکنان این ستاد قدردانی می‌کردند، گرچه هیچگاه ما هیچ نوع تشکر نقدی و غیرنقدی را نپذیرفتیم.

وی یادآور می‌شود: بررسی میزان نیاز، تامین و توزیع سوخت روستاهای استان زنجان نیز با همکاری شوراهای روستاها توسط همین ستاد صورت می‌گرفت که این خود نیز کار سختی بود که حتی از عهده یک وزارتخانه خارج است اما بچه‌ها به عشق انقلاب و خدمت، این کار غیر ممکن را ممکن می‌کردند. آنچه که بعد از آن 8 سال دفاع مقدس متاسفانه به فراموشی سپرده شد همین عشق، حس مسئولیت‌پذیری، همکاری و سلامت مدیران است.

آزادی با اشاره به مشکلات ناشی از تحریم گفت: گاه می‌شد که برخی از کارخانه‌ها به فرآورده‌هایی نیاز داشتند که امکان تولید آن را در کشور نداشتیم یا آنقدر کم بود که کفاف نیاز را نمی‌داد، با توجه به اینکه اعضای ستاد خود از کارگران کارخانه ها و آشنا با فرآیند تولید و دستگاه‌ها بودند، دست به ابتکار می‌زدند و جهت مصرف از مواد سوختنی و روغن‌های موجود متناسب با نیاز دستگاه‌ها و یا از نظر فنی برای بهبود کارکرد خط تولید به کارخانه داران پیشنهاداتی را ارایه می‌کردند.

وی با اشاره به اینکه یک ماشین پیکان در اختیار ستاد بود که با آن به کارخانه‌ها سر می‌زدیم، می‌گوید: از آنجا که مدیران کارخانجات شاهد صداقت و کار خوب ستاد و اعضای آن بودند، در برهه‌ای از زمان که سپاه نیاز به صد دستگاه تویوتا داشت، به اعتبار این ستاد کارخانه‌ها همکاری کردند و ماشین‌های خود را در اختیار سپاه گذاشتند و هر واحدی هم که ماشین نداشت به صورت نقدی برای خرید آن کمک می‌کرد و این گونه بود که این ستاد توانست صد دستگاه خودروی مورد نیاز را تهیه کند و این چنین همکاری‌هایی از افتخارات ستاد بود.

انتهای پیام/77009/ی40/پو3002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول