به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، ورزش همواره به دلیل برد رسانهای زیاد، سیاستمداران و مدیران نهادها و دستگاههای مختلف را برای حضور در این عرصه وسوسه میکند که البته این موضوع تنها منحصر به ایران نبوده و در کل دنیا نمونههای کم و بیش مشابهی از این قضیه دیده میشود.
به دلیل علاقه وافر و پیگیری مخاطبان به امر ورزش، برخی افراد تلاش کردهاند تا از پدیده ورزش به عنوان سکوی پرتاب و رسیدن به آمال و آرزوهای خود استفاده کنند.
ریاست بر فدراسیون و هیئتهای ورزشی یکی از خواستههای این آقایان در راستای نیل به این هدف است که البته در لوای شعارهایی با رنگ و لعاب خدمت قرار میگیرد، اما کیست که نداند مراد و مقصود واقعی از اینگونه تحرکات چیست.
مدیرانی که بسیاری از آنان هیچ نسبت و آشنایی با ورزش نداشته و تنها به لطف کرم برخی مسئولان بالاتر در این سمتها قرار میگیرند. مثال بارز این ادعا را میتوان در ابتدای دولت نهم و زمان انتخاب رئیس وقت سازمان تربیت بدنی سابق جستجو کرد.
آنجا که فرد مورد نظر دولت برای تصدی این سمت خود صادقانه اعتراف کرده بود: هیچ علاقهای به ورزش ندارد و تنها به حکم مقام بالاتر در این عرصه فعالیت خواهد کرد.
نکته جالب اینکه این مدیر محترم، چندین سال در این سمت فعالیت کرد و پس از کنار گذاشتن وی از ریاست سازمان تربیت بدنی هنوز هم در بخش دیگری به مدیریت ورزش میپردازد.
اما حکایت ورزش در کردستان جنس دیگری است. به دلیل مشکلات، تنگناها و محدودیتهای فراوان، مدیران ورزش همواره در تلاش برای جذب افرادی با توانایی جذب و سرازیری منابع مالی به منظور رفع مشکلات بودهاند.
حضور روزافزون تعداد زیادی از مدیران دستگاههای مختلف به عنوان سرپرست یا رئیس در هیئتهای مختلف ورزشی در گذشته و حال در همین راستا صورت گرفته است.
باور مدیران ورزش کردستان این بوده که حضور این اشخاص در ورزش خواسته یا ناخواسته موجب توجه آنها به این مقوله شده و میتوان از ظرفیت نهاد و سازمان متبوع برای خدمت به ورزش استفاده کرد.
لیکن به نظر میرسد سنگبنای این موضوع از همان آغاز راه کج نهاده شده است، چرا که به اعتقاد اهل فن نخستین گام در مسیر موفقیت رؤسای هیئتها باور و مقبولیت آنها نزد ورزشکاران آن رشته و همراهی و همکاری با رئیس هیئت است.
مدیران ورزش خود بهتر از همه میتوانند در خصوص میزان این همراهی قضاوت کنند و ببینند آیا با حضور مدیران دستگاهها جهشی در ورزش حاصل شده است یا خیر؟
چندی پیش استاندار کردستان در جلسه شورای برنامهریزی این استان به انتخاب رؤسای دستگاهها از سوی مدیرکل ورزش و جوانان به عنوان سرپرست و یا رئیس هیئتهای ورزشی انتقاد کرد و گفت: مدیران دستگاههای اجرایی به دلیل مشغله کاری فرصت ورزش کردن و پیگیری موارد مربوط به این عرصه را ندارند و نمیتوانند به خوبی از عهده مسائل مربوط به هیئتهای ورزشی برآیند.
شهبازی همچنین گفته بود: این مسئله ایجاد ذهنیت منفی در میان مردم را به دنبال دارد، چرا که مدیران نمیتوانند در امر توسعه و پیشرفت ورزش به عنوان رئیس هیئت سودمند باشند.
وی دو روز پیش طی نامهای، دستوری صریح مبنی بر عدم استفاده از مدیران و معاونان دستگاهها در سمت ریاست هیئتهای ورزشی داده و تأکید کرده است باید از پیشکسوتان آگاه و علاقهمند در این مسئولیتها استفاده شود و مدیران دستگاهها به عنوان عضو هیئت رئیسه نقش حمایتکننده را داشته باشند و امکانات را در اختیار ورزش بگذارند.
تا اینجای کار همه چیز به نظر منطقی مینماید، اما آنچه موجبات ابهام در اذهان میشود، زمان ابلاغ این حکم به ورزش و جوانان استان است.
اگر چه پیش از این نیز استاندار کردستان گلایههایی از اینگونه انتخابها داشت، اما دستور وی پیرامون لزوم کنار رفتن مدیران دستگاهها از هیئتهای ورزشی در ایامی که تنها چند صباحی به پایان عمر دولت باقی است، معنا و مفهوم دیگری به دنبال دارد.
نگارنده معتقد است اتخاذ تاکتیک انتقاد از خود و مدیران دستگاهها در این برهه و در موضوعات گوناگون چون ورزش به منظور جلب و جذب حمایتها و به بیان عامیانه به دست آوردن دل دیگران است.
آزمودن بخت خود برای حضور مجدد در پستهای کلیدی مدیریتی در دولت آینده با استفاده از این سیاستها، امری است که تنها منحصر به ورزش نیست و پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و حتی پیش از آن شاهد انتقادات مدیران استان از عملکرد خود و حتی مجموعه دولت بودهایم.
آنچه موجبات نگرانی را پدید میآورد این است که با ابقای احتمالی برخی اشخاص در مجموعه مدیریتی استان، اینگونه دغدغهها به بوته فراموشی سپرده شود و چرخ بازیگر روزگار این دوستان را از عمل به آنچه میگفتند و میشنیدیم باز دارد.
===============
یادداشت از: کیوان قاسمی
===============
انتهای پیام/79012/س30/ژ1001