به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، در سومین سالگرد درگذشت چهره نام آشنای خیرین کشور و نیکاندیش بینظیر حسنعلی علیپور امروز در حالی از این مرد ایثارگر یاد میکنیم که همچنان ایرانیان؛ علیپور را اسوه ایثار، گذشت و مهربانی میشناسند چرا که این مرد والاتبار گام در گام فرشتگان گذاشت و شمع وجود خود را نثار فطرتهای زلال و پاک کودکان معصوم و محروم این سرزمین کرد.
او که قلبش در وزش یاد خدا میلرزید و در شوق رسیدن به خدا قلبش آرامش نداشت، هم او که حاصل یک عمر تلاش خود را به نام شهدای کربلا مدرسه ساخت و خدا میداند که چه سر و سری با صاحب حماسه کربلا داشت.
فرزند یلدا، پدر آفتاب
فرزند یلدا و پدر آفتاب در طولانیترین شب سال 1317 در یک روستای دورافتاده به دنیا آمد. مادرش وضو ساخت و نوزادش را در آغوش گرفت و از همان روز اول تا آخرین مرتبهای که کودک پنجم خانواده از سینه مادر شیر خورد بانوی خانه با وضو بود.
هر چند نوزاد پنجم در شبی تاریک به بلندای یلدا متولد شد اما دل پدر و مادرش روشن بود که آفتاب بخت او بلند است.
اهالی روستای دیجویجین زندگی عادی خود را داشتند و در آن ایام به دلیل فقر و تنگدستی مردم زندگی سختی را میگذراندند اما این سختیها هرگز مانع مرام، معرفت و مهماننوازی این خانواده نشد.
آنها بعد از تحمل سختیهای فراوان بالاخره به تهران مهاجرت کرده و چند صباحی را نیز در آنجا سپری کردند و حسنعلی وارد مدرسه شده و تحصیلات خود را با جدیت تمام ادامه داد.
وی بعد از تحصیلات کلاس یازدهم به دلیل مشکلات اقتصادی مدتی از درس فاصله گرفت و به سراغ کار و تلاش رفت.
حسنعلی از نیروی هوایی که در آنجا کار میکرد بیرون آمد و کار را در یک کشور دیگر آغاز کرد و با سفر به آلمان در آنجا مشغول امور تجاری و داد و ستد شد.
اعتماد به نفس، نیروی جوانی، صداقت، امانتداری و شهرت در نیکی از جمله سرمایههای ارزنده او بود که در آن دیار به یاریاش آمد و با اجاره مغازهای کار تجارت فرش را آغاز کرد و به سرعت نام و آوازهای برای خود رقم زد.
روزها از پی هم میگذشت و دارایی و ثروت علیپور افزونتر میشد، هر چند او در دیار فرنگ زندگی میکرد اما اعتقادش را نیز با خود به همراه داشت.
اشتیاق برای دیدن امام در نوفل لوشاتو
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و با فرا رسیدن سال 57 و هجرت امام از عراق به پاریس او هم که مشتاق انقلاب بود اخبار این رویداد مهم را پیگیری میکرد و دو بار برای دیدار امام به نوفل لوشاتو رفت و هر بار به دلیل دیر رسیدن امکان ملاقات برایش میسر نشد.
علیپور بعد از پیروزی انقلاب برای انجام کارهای خیر اعلام آمادگی کرد و او که به کشورش عشق میورزید و گذشته خود را به یاد میآورد و سالهای رنج و سختی و مرارتش را با خود همیشه به عنوان یک خاطرهای باور داشت بالاخره بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفت و همسری برای خود انتخاب کرد هر چند که وی با ثروت و دارایی قدرت آن را داشت که در خارج از کشور ازدواج کند اما او ایرانی بود و به بانوان ایرانی علاقه داشت و بالاخره قسمت آن شد که با یکی از بستگان پیوند زناشویی ببندد.
علیپور و همسرش هر دو علاقمند به کارهای خیر بودند و پس از ساخت درمانگاه، مسجد و غسالخانه در حرکت جهادی به ساخت مدرسه روی آوردند و اولین مدرسهای که ساخته شد علیپور احساس خوبی پیدا کرد.
این مرد والا تبار تصمیم گرفت پنج مدرسه را به نیت پنج تن آل عبا بسازد هنوز این کار تمام نشده بود به سراغ ساخت مدرسه 14 معصوم رفت و سپس تصمیم گرفت با مشاهده شادیهای پسرها و لبخند دختران 72 مدرسه به نام 72 شهید کربلا بسازد.
علیپور در زمان جنگ کمکهای مادی زیادی را برای رزمندگان ارسال میکرد
اما سریه بایرامی همسر مرحوم علیپور از زندگی با این مرد والاتبار میگوید: بنده از سال 64 که با مرحوم حسنعلی علیپور ازدواج کردم که پسر عموی زن برادرم بودند شاخصها و معیارهای خاصی را نظیر تقوا، تعهد و مقید بودن به تعلیمات دین مبین اسلام در وی مشاهده کردم هر چند که ازدواج من با علیپور به صورت غیابی انجام شد اما اعتقاد داشتم که این مرد شریف میتواند زوج خوبی برای من باشد.
همسر خیر نامی ایران مرحوم علیپور میگوید: علیپور در قید حیاتش به قرآن علاقه خاصی داشت هنگامی که به صوت قرآن گوش میداد نذر کرد که اگر بتواند با یک دختر محجبه و مومن ازدواج کند یک درمانگاه در روستای زادگاهش احداث کند و بعد از ازدواج با من نیز به نذر خود عمل کرد.
وی در خصوص علاقمندی علیپور به قرآن و مبانی دینی در خارج از کشور نیز میگوید: در زمان نوجوانی و جوانی به قرآن و مسائل دینی علاقه داشت و قبل از اینکه به آلمان بیاید در بخش فنی نیروی هوایی در ایران کار میکرد و در مقطعی نیز وی در زمان رژیم سابق برای شرکت در دورهای به آمریکا میرود و آن مرحوم در آنجا ایام فراغت خود را با خواندن قرآن و عبادت سپری میکرد و صبحها در آلمان از خواب بیدار میشد و بعد از خواندن نماز قرآن و نهجالبلاغه مطالعه میکرد به طوری که علیپور علاوه بر قرآن، به مراجع تقلید مخصوصاً به امام خمینی (ره) علاقمند بود به طوری که به من میگفت در زمانی که امام در فرانسه تشریف داشتند زیاد تلاش کردند که امام را ببینند ولی موفق نشدند.
بایرامی در خصوص بازگشت آن مرحوم از خارج نیز اینگونه میگوید: مرحوم علیپور تصمیم گرفت در سال 67 به ایران بیاید و کارهای عامالمنفعه انجام دهد. وی به پیمانکارانی که مدارس را با کیفیت میساختند و زود تمام میکردند هدیه میداد، همیشه در جیب آن مرحوم شکلات بود و به بچهها شکلات میداد و با بچهها مهربان بود و به مدرسههایی که ساخته بود میرفت و به دانشآموزانی که آنجا مشغول تحصیل بودند هدیه میداد و همیشه میگفت من از جنب و جوش و درس خواندن بچهها احساس جوانی میکنم.
همسر مرحوم علیپور میگوید: در هر سال چند بار به قبر مرحوم علیپور در اردبیل سر میزنم و من 25 سال با مرحوم همسرم زندگی کردم و همیشه نیز با او بودم و از اینکه از این دنیا رفتند ناراحت هستم و در فراغ آن مرحوم تنها ماندهام. من نشنیدم که آن مرحوم در قید حیاتش به دلیل نداشتن فرزند گلهمند باشد چرا که میگفت همه فرزندان ایران، فرزندان من هستند.
اندیشههای آسمانی، معماران سمائی
اما نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی نیز از حسنعلی علیپور به عنوان نامی آشنا برای جامعه فرهنگی و مردم مناطق محروم یاد کرد.
منصور حقیقتپور اظهار داشت: آسمان نورانی ایران اسلامی شاهد درخشش ستارگان جاهدی در عرصه جهاد، علم، عرفان، فداکاری و ایثار در طول تاریخ بود که سهم ساکنان مقدس سبلان در تولید این ستارگان درخشان سهم ویژهای است.
وی خاطرنشان کرد: مرحوم علیپور در سن کهولت که معمولاً انسان به دنیا توجهی ویژه دارد تمام اندوختههای دوران زندگی خود را خمیر مایه جهادی مقدس به نام مدرسهسازی کرد به طوری که این بزرگمرد سبلان توسعه علم در مناطق محروم را حوزه جهادی خود قرار داد و با اتکال به اهل بیت (ع) هدف خود را ساخت 72 مدرسه به نیت 72 شهید کربلا قرار داد.
ایثارگری علیپور جاودانه است
رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل نیز گفت: با اینکه در سه دهه اخیر با افراد بیشماری از خیرین با انگیزهها و نیات والا و اخلاص تمام آشنا شدهام لیکن بیتردید هیچ یک از آنان را به اندازه زندهیاد علیپور مرد خداپرست، نوعدوست، علمپرور و ایثارگر نمیشناسم.
کمالالدین پیرموذن افزود: شادروان علیپور با بذل جان و مال خود به تعبیر قرآن مجید از آنچه دوست داشت در راه مقدس مدرسهسازی فداکاری و جانفشانی مضایقه نکرد.
علیپور خورشید احسان
رئیس مجمع خیرین مدرسهساز استان اردبیل نیز در سخنانی بیان داشت: هر چند مرحوم علیپور 72 مدرسه به عشق 72 شهید کربلا احداث کرد و از میان ما رفت اما امروز مرحوم علیپور تبدیل به یک تفکر شده است که خیرین مدرسهساز ادامهدهندگان اندیشه وی هستند.
جواد قرآننویس تصریح کرد: شخصیتهایی همچون مالک جعفرزاده و مهندس ایمانی با تقبل ساخت 84 مدرسه به یاد اسرای کربلا و همچنین ساخت 110 مدرسه ادامه دهنده راه پر فروغ علیپور هستند که هیچ وقت از مدرسهسازی در کشور غافل و پشیمان نشد.
وی گفت: در شب تاریک بیسوادی خیرین مدرسهساز به مانند ستارگانی درخشان هستند که با طلوعشان ظلمت بیسوادی را از جامعه دور کرده و خورشید و نور علم را جایگزین تاریکی میکنند و به یقین خیرین مدرسهساز هرگز غروب نمیکنند.
کارنامه علیپور صالحات و باقیات است
اما خیر نام آشنای اردبیلی نیز بیان داشت: کارنامه مرحوم علیپور سبب گسترش فرهنگ مدرسهسازی و همچنین اعتقاد به صالحات و باقیات در میان مردم شده است.
مالک جعفرزاده مقدم خاطرنشان کرد: مرحوم علیپور با این کارهای نیک به تاریخ پیوست و جاودانه ماند و امروز وظیفه ماست که در حد وسع و توان راه نورانی وی را ادامه دهیم چرا که مدرسهسازی ذخیره آخرت است و جهادی ماندگار در راحتی و آسودگی فرزندان برای تحصیلی شایسته.
وی افزود: بنده نیز تعهد کردم 84 مدرسه را به یاد 84 اسیر کربلا بسازم که تاکنون چند باب آن را نیز احداث کرده و تحویل آموزش و پرورش دادهام که امیدوارم این حرکت از سوی خیرین دیگر تداوم پیدا کند.
صدای قلبت هنوز میآید...
از او خواسته بودند که خودش را در یک جمله تعریف کند و او در پاسخ گفته بود: «حسنعلی علیپور یک قلب در قالب انسان است که تنها به امید فردای روشن کودکان میتپد» اگر چه این قالب جسمانی زود و ناگهانی ایستاد ولی وقتی قلبش در میان خاک آرمید هنوز صدایش میآمد، صدای امید به فردای روشن کودکان.
سالها روی پا ایستادگی و افتادگی آموختی
خستگی به ستوه آمد و شرمنده پایمردیهایت شد
و اینک چه خوش آرام گرفتهای که لحظهای استراحت کن
فرزندانت در 72 مدرسه عشق آنچه را از تو فرا گرفتهاند تکرار میکنند
==========================
گزارش از: شهرام جباری – رویا سیفبابلانی
==========================
انتهای پیام/62005/ط40/چ3000