به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، انتخابات یکی از عرصههای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی است، چرا که همیشه حال و هوای خاص خود را دارد و موجب رقم خوردن بخشی از سرنوشت مردم میشود.
جوامع بشری از گذشته تاکنون شیوههای مختلف حکومتداری را تجربه کردهاند و در عصر حاضر بنابر ادعای دنیای غرب به شیوه مناسب حکومتداری رسیدهاند و با واژهای همچون دموکراسی از آن یاد میکنند.
در این نوع حکومت در ظاهر آزادی بر جامعه حاکم است و آنجا که ادامه مسیر سیاستمداران غربی با اعتراض مردم مواجه شود، تخلف از قانون محسوب میشود و این نوع سیاست تنها حکمفرمایی لجامگسیختگی و بهتبع آن رواج بیاخلاقی در جامعه است.
امام راحل با اندیشههای پیامبرگونه مسیری را برای ایرانیان مشخص کردند که در هیچکجای جهان وجود نداشت. مسیری که مردم همواره در اوج عزت و آزادگی، سرنوشت خود را بر اساس اصول انسانی تعیین میکردند.
برگزاری انتخابات متعدد نقطه درخشان تاریخ انقلاب است و این یک ادعا نیست، چنانچه حضور باشکوه مردم در پای صندوقهای اخذ رأی، این موضوع را اثبات میکند و البته نشان از پویایی جامعه و سیاستهای حاکم بر شئونات جامعه دارد.
ملت فهیم ایران اسلامی با مرور تاریخ و قیاس با شرایط موجود و مشاهده خط مشی نظام مقدس جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که در سایه جمهوری اسلامی به سعادت دست یافتهاند و اینچنین است که همواره در فراز و نشیبهای مختلف، پای دفاع از انقلاب خویش ایستادهاند. انقلابی که از ابتدا بر اساس حضور مردم در صحنه شکل گرفت.
بیشک مردم ایران در زمره سیاسیترین مردمان دنیا قرار میگیرند و گذشت 34 سال از به ثمر نشستن آرزوهایشان، تجارب بسیاری در حافظه تاریخی این مردم ثبت کرده است.
ولایت فقیه طی این سالیان ستون خیمه انقلاب بوده و مردم میدانند راز سربلندی در پشت سر ولی فقیه ایستادن نهفته است.
یکی از عجیبترین حوادث تاریخ انقلاب در سال 88 رقم خورد، حوادثی که فتنهای را رقم زد که امتحان رو سیاهی برای عدهای و سربلندی برای بسیاری از مردم شد.
انحراف عدهای از مسیر انقلاب، موضوع محالی نیست چنانچه در سال 88 شاهد عدم تمکین برخی چهرههای انقلابی (در گذشته) به قوانین مملکت بودیم و نتیجه آن به آشوب کشیدن جامعه و سوءاستفاده دشمنان بود.
افرادی که این فتنه را رقم زدند، قبل از برگزاری انتخابات تهدید کردند در صورت رقم نخوردن نتیجه دلخواه، مدعی رخ دادن تقلب میشوند و البته زمانیکه مورد پذیرش اکثریت مردم قرار نگرفتند، ادعای از پیش طراحی شده خود را بهطور غیرمنطقی و غیرقانونی دنبال کردند.
این ماجرا تا سرحد همسو شدن سران فتنه با پلیدترین دشمنان ایران اسلامی ادامه داشت و این ماجرا نیاز به بررسی مفصل دارد.
در آنزمان بسیاری از افرادی که قلبشان برای ایران و حفظ انقلاب میتپید، فریاد سر دادند که بیقانونی باید پایان پذیرد.
گر چه نظام با صبر و بخشش با این افراد برخورد کرد، اما این بیخردان تا آنجا به قانونشکنی ادامه دادند که حرمت اباعبداللهالحسین (ع) را نگه نداشتند و به سرنوشت یزیدیان دچار شدند.
در این میان عدهای به شکل موذیانه و گاه با سکوت، موضعی در مقابل این افراد و اتفاقات ناگوار نگرفتند، گویی کور و کر شده بودند. شاید هم سازشان را با هم کوک کرده بودند.
این صحنهها شوکی به مردم وارد کرد و فضای غبارآلودی به وجود آورد. برخی در ابتدا به این میاندیشیدند که چه شده برخی چهرههای انقلابی اینچنین عمل میکنند و نتیجه اعمال آنها شهر، خیابان، اموال عمومی و جان مردم را به نابودی میکشاند و اینجا بود که «پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد» برای مردم تداعی میشد.
دنیاطلبی، فریب وسوسههای شوم و یا هر چیز دیگری این افراد را در زمره گمراهان قرار داد و علاوه بر آن موجب شد خائنان و ساکتان که چهرههای سیاسی ناسازگار دیروز بودند، بنابر اهداف مشترک نادرست با هم متحد شوند و هیچگاه از اقدامات خود ابراز پشیمانی نکنند.
آنچه امروز حائز اهمیت است بصیرت، تدین، ولایتمداری و شعور سیاسی بالای مردم ایران اسلامی است .مردمی که همیشه ثابت کردهاند برای دفاع از انقلاب آماده جانفشانی هستند و دشمنان را ناامید کرده و میکنند.
ارابه پوسیده تبلیغات این جریان با شیوههای معیوب و منسوخ در حرکت است و این حرکت قهقرایی را تا رسیدن به شکست همیشگی ادامه خواهد داد.
امروز رسانههای حامی این ارابه، مانند کبک سر درون برف فرو بردهاند و گمان میبرند تحرکاتشان که با رسانههای بیگانه همسو است، رصد نمیشود.
-----------------------------------
یادداشت از محسن فولادی
-----------------------------------
انتهای پیام/2700/خ20/د1000