به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس در دوشنبه، در حالی مسئله سقوط هواپیمای آمریکایی در نزدیکی مرز قرقیزستان با قزاقستان از سوی رسانههای غربگرای قرقیزی به عنوان حادثه تروریستی مطرح میشود که این حادثه بهانهای برای نفوذ آمریکا در آسیای مرکزی ارزیابی میشود.
در این رابطه روزنامه «امروز نیوز» در مطلبی آورده است که در پی سقوط هواپیمای آمریکایی «بوینگ سی 135 استراتلیفتر» در نزدیکی مرز قرقیزستان با قزاقستان برخی از رسانههای غربگرای قرقیزستان و منطقه احتمال تروریستی بودن این حادثه را مطرح کردند.
با این حال، تاکنون دلایل سقوط این هواپیمای متعلق به پایگاه نظامی آمریکا در قرقیزستان اعلام نشده است.
برخی از رسانهها و کارشناسان با اشاره به دست داشتن گروههای تروریستی در این حادثه، افکار عمومی در قرقیزستان و منطقه را برای پذیرش نتیجه مورد نظر واشنگتن آماده میکنند.
این در حالی است که احتمال جایگذاری مواد منفجره در این هواپیما و یا امکان هدف حمله موشکی قرار گرفتن آن از خاک قرقیزستان و یا قزاقستان را بعید نمیدانند.
تقریبا همزمان با این حادثه در خیابانهای «بیشکک» شبنامهای برای پشتیبانی از «جوهر سارنایف» که متهم به دست داشتن در اقدامات تروریستی 15 آوریل «بوستون» دانسته میشود، پخش شد که به نوعی این اتفاق را حلقههای یک زنجیر جلوه میداد.
در هیاهوی رسانههای غربگرا، زنجیره اقدامات تروریستی که از بوستون آغاز شد دارای ریشههای منطقهای در فضای شوروی سابق میباشد زیرا شخصیتهای سیاسی و همچنین نمایندگان نهادهای امنیتی آمریکا در پی حادثه بوستون بلافاصله به تعلق داشتن برادران «تیمورلان و جوهر سارنایف» به قرقیزستان و داغستان اشاره کردند.
چند روز پس از آن ردپای قزاقها نیز پیدا شد و 2 نفر دانشجوی این کشور که گویا با سارنایفها ارتباط داشتند، بازداشت شدند.
با این رویکرد رسانههای غربگرا، اکنون سقوط هواپیمای نظامی آمریکا در نزدیکی مرز قرقیزستان با قزاقستان و پخش شبنامه برای حمایت از یکی از 2 تروریست حادثه بوستون در بیشکک در افکار عموم کشورهای منطقه به نوعی اقدامات گروههای تروریستی را ترسیم کرده که قبل از همه آمریکا را قربانی جلوه میدهد.
گویا چنین القاء میشود که این حوادث نشان دهنده این است که آمریکا میخواهد در مناطق «تروریستی» یعنی آسیای مرکزی و قفقاز حضور یافته و با تروریستها به طور مستقیم وارد مبارزه شود که برای چنین برنامه مهمی نیاز به پشتیبانی داشته و این امر وجود پایگاه های نظامی را ناگزیر میسازد.
در پاسخ به این سؤال که برای آمریکا چرا آسیای مرکزی محل استقرار تروریستها میباشد؟، جز خود آمریکا هیچ بازیگر مهم منطقهای از جمله روسیه و چین نمیتوانند پاسخگو باشد.
بنابراین باید منتظر گامهای بلندتر آمریکا برای گسترش حضور نظامی و امنیتی در این منطقه حساس و مهم بود.
از چند ماه گذشته تاکنون کارشناسان نظامی و امنیتی آمریکا «وادی فرغانه» را که بخش قابلتوجهی از قلمرو قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان را فرا میگیرد، منطقه تهدیدات تروریستی و افراطگرایی عنوان کرده بودند.
این امر به طور طبیعی حضور کارشناسان ذیربط آمریکایی و غربی در این منطقه را توجیه میکند که بخش قرقیزی آن مناسبترین محل دانسته میشود.
به همین دلیل است که در یک سال اخیر حضور نمایندگان سازمانهای مختلف غربی و بخصوص آمریکایی در مناطق جنوبی قرقیزستان بسیار پررنگتر شده است.
در ماههای مارس و آوریل سال جاری در برخی از واحدهای ویژه نظامی وزارت دفاع قرقیزستان در مناطق جنوبی این کشور با حضور کارشناسان نیروهای مسلح آمریکا برنامههای آموزشی برگزار شد که کارشناسان یادشده به منظور تغییر گروه حراست سفارت آمریکا در بیشکک وارد قرقیزستان شده بودند.
کارشناسان آمریکایی در رابطه با مسائل مرزی قرقیزستان با کشورهای همسایه، وضعیت پاسگاه مرزی «داستاک» در شهر «اوش»، میزان ترددهای مرزی، تعداد مرزبان طرف ازبکی، تجهیزات نظامی آنها و موارد اختلاف قومی در چهار ماه گذشته سؤالاتی را مطرح کردند.
حضور کارشناسان آمریکایی در این مناطق حساس حاکی از آن است که مسؤلین نظامی و امنیتی بیشکک بر روی حسن نیت و حمایت این کشور حساب باز کردهاند که خود سؤالاتی را به میان میآورد.
اما حضور و توجه نظامیان آمریکایی در مناطق جنوبی قرقیزستان به آن معنا است که کارشناسان نظامی غربی قلمرو این کشور را محل تحقق سناریوهای خود همانند آنچه در سوریه میگذرد انتخاب کردهاند.
در حالی برخی از کشورهای آسیای مرکزی به کمکهای واشنگتن برای مقابله با تروریسم بینالمللی چشم دارند که برای بیشتر آگاهان سیاسی مسلم است که آمریکا و تروریسم بینالمللی متحد میباشند زیرا در سالهای اخیر حضور نظامی و امنیتی آمریکا در مناطق حساس و دارای موقعیت خاص ژئوپلیتیکی و ذخایر سرشار طبیعی، بدون همکاری تروریسم بینالمللی امکانپذیر نبوده است.
هرچند در یک دهه قبل پایگاههای نظامی آمریکا و ناتو در آسیای مرکزی با توجیه مبارزه با تروریسم بینالمللی در افغانستان مستقر شدند و به نظر میرسد که در این مدت پایگاههای تروریسم بینالمللی در داخل خود این منطقه نیز شکل گرفته اما در مرحله پیشرو بخصوص به بهانه خروج بخشی از نیروهای غربی از افغانستان، اعلام جنگ با تروریسم در آسیای مرکزی بعید نخواهد بود.
ضعفهای جدی ساختارهای نظامی و امنیتی فضای شوروی سابق و بویژه سازمان پیمان امنیت جمعی، بیاعتمادی نخبگان حاکم کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر و البته نقش کمرنگ روسیه در مقابله با توسعهطلبیهای آمریکا و غرب این زمینه را بیشتر فراهم کرده است.
انتهای پیام/ص