به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر، نمایشگاه طراحی و مجسمههای ناصر احمدزاده به مدت یک هفته در هوایی زمستانی با حضور علاقهمندان، اساتید، دانشجویان و هنرمندان در نگارخانه خورشید دانشگاه هنر و معماری کمالالملک نوشهر برگزار شد.
مجموعه آثار نمایشگاه، حاصل کار چند دوره زمانی هنرمند بوده است.
به گفته ناصر احمدزاده، طراحیها از میان کارهای چند ماه اخیر انتخاب شده بود و در میان نقاشیها از آثار هشت سال قبل تا یکی دو ماه اخیر برای عرضه به مخاطب استفاده شد.
انتخاب این آثار به صورت خودآگاه و به منظور نشان دادن روند کاری هنرمند در توالی زمان و در دورههای مختلف صورت پذیرفت.
با توجه به اینکه مجموعه آثار ارائه شده در دو بخش طراحی نقاشی و مجسمهسازی مورد مشاهده مخاطبان علاقهمند قرار گرفته است، در ادامه به نقد توصیفی و تفسیری آثار شاخص این هنرمند در دو بخش مجزا به صورت اجمالی پرداخته میشود.
بخش آثار طراحی و نقاشی
در میان طراحیهای موجود در نمایشگاه، گروهی از آثار صرفاً برای نشان دادن تکنیکهای مختلف طراحی به نمایش درآمده است، این دسته از کارها در مدت زمان کم انجام شده و تعدادی هم پرکارتر به نظر میآمدند.
بیشتر طراحیها در اندازههای بزرگ و با تکنیکهای بیانی و با سادهترین ابزار و استفاده از کمترین عنصر تجسمی خلق شدهاند.
رنگگذاری آثار حسی و شهودی بوده است
البته ناصر احمد زاده خود درباره آثارش میگوید که طراحی نارنجیپوش در روزی بارانی در ذهنم متولد شد، دیدن کارگرهای پیر و جوان که گل و پسماندهای سیل شب گذشته را از خیابان پاک میکردند، تمام فکر و احساسم را درگیر خود کرد، دستان آن پیرمرد کارگر تا کی و چقدر باید ترک بردارد.
در دو آثار ارائه شده این هنرمند، وجود سیگار بهانهای است برای ایجاد فضای وهمآلود و تاریک، فضایی گنگ و هراسناک که انبوه دود آن شخص سر در گریبان را به تنگ آورده است.
در یکی از این آثار شخصی سر به زیر انداخته، یک دست او آزاد و کف دست به طرف بیننده باز است، زندگی فقط در کف دست پیدا است که با اندکی رنگ گرم نشان داده شده و آن هم رفته رفته به سمت بدن، سرد و بیجان میشود.
در پیرترین نقاشی نمایشگاه نشانی از صورتکهای آفریقایی میتوان یافت که به ظاهر با سمبلهایی برگرفته از قالی ایرانی تزیین شده است.
وجود چشم در این اثر و اثری دیگر در مقیاسی بزرگ و بالای کادر، نگاه انسان به عنوان دریچه ورود، ارتباط و شاید آینده را تداعی میکند.
در بومی افقی چند چهره، تودرتو و درگیر با هم نقاشی شده که در این میان سایه سیاه و شومی هر لحظه آنها را تهدید میکند.
شبیه به این داستان را در اثری دیگر نیز که به شیوه کوبیسم نزدیک است میتوان مشاهده کرد.
در یکی دیگر از آثار، دقالباب دربهای قدیمی دیده میشود، پنجرهای در بالای آن به چشم میخورد، پنجره، نماد نور، امید، گفتوگو و ... است، سایه شومی در پایین کادر فضا را تهدید میکند.
تابلوی کلاغ بیننده را به یاد تمام حرفهایی میاندازد که راجع به کلاغ و سیب شنیده است و زن که مالک سیب سرخ است.
در دو اثر از زیباییشناسی کهن ایرانی الهام گرفته شده که در آنها رد پایی از رنگ و نقوش قالی و گلیم کردی و اسبهای مینیاتوری دیده میشود.
این مسئله با شرایط زیست محیطی و تعلقات قومی و قبیلهای هنرمند رابطه مستقیم دارد، وجود کبوتر سفید و سیاه اشارهای است به پلیدی و پاکی، خیر و شر، فرشته و شیطان که وجود آنها در نزدیکی و در زندگی ما اجتنابناپذیر است.
در آثار این بخش با توجه به آفرینش فرمهای متنوع، یک افسارگسیختگی خودآگاه، پراکندگی و لغزندگی در یکجانشینی، همنشینی و کنار همنشینی عناصر تجسمی با توجه به مفهوم و ایده آثار در تمامی طرحها و نقشها به چشم میخورد.
استفاده از طول رنگ سبز و زرد در عنصر تجسمی رنگ در بیشتر آثار طراحی و نقاشی ناصر احمدزاده از ویژگیهای مشترک محسوب شده که جدا از تفسیر علاقهمند گونه این هنرمند به این دو رنگ بررسی روانشناختی شخصیت او را با توجه به کهن الگوها، زمینههای قومی قبیلهای، اکتسابات محیطی و آموزهها به دنبال داشته که همراه با تأثیر در آثار این هنرمند است.
رنگ زرد از جمله رنگهای اولیه است، به این معنا که هیچ رنگ دیگری در ساخت آن نقش نداشته در حالیکه در ترکیب با رنگهای دیگر، رنگهای جدید را پدید میآورد که مهمترین آنها سبز و نارنجی هستند.
رنگ سبز حاصل ترکیب رنگهای زرد و آبی است و نارنجی نیز از ترکیب رنگهای زرد و قرمز حاصل میشود.
در مقدمه کتاب روانشناسی یونگ به نام اسرار شکوفههای طلایی آمده است: رنگ زرد مکانی را مجسم میکند که یقین و تفکر در آنجا شکل میگیرد، طیف رنگ زرد همچون اندیشه است.
انتخابکننده رنگ سبز مایل است اطمینان بیشتری نسبت به ارزشهای فکری خود پیدا کند خواه این کسب اطمینان نسبت به ارزشهای فکری خود باشد، خواه از طریق اظهار وجود و یا الگو قرار دادن سریع تصویر ذهنی کمال مطلوب خویش باشد و خواه به صورت پذیرش این موضوع از طرف دیگرانی که توقع تسلیمشان را دارد.
انتخابکننده رنگ سبز در تلاشی برای ایجاد شرایط بهتر نظیر بهداشت بهتر یا زندگی طولانیتر یا سودمندتر برای خود و دیگران است.
در برخی از آثار این هنرمند که از طراحی فیگور تشکیل شده شخصیتها با حالتی زیبا در گستره صفحه قرار گرفتهاند. خطوطی منطبق با ایده اثر و پراحساس و هماهنگی لطیف سایه روشن در بعضی از کارها که موضوع و زمینه یا به عبارتی فضای پر و خالی در تصویر به خوبی جاگیری شدهاند، فضایی زیبا میآفرینند.
اما این اتفاق در تمام آثار به طور کامل به چشم نمیآید و با وجود اینکه از توجه به موضوع کاسته نشده عدم توجه به زمینه در برخی از آثار کار را در حد یک اتود خوب کلاسی کاهش میدهد.
بخش آثار مجسمهسازی
مجسمهسازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایه مصالحی انجام گیرد.
به فرآوردههای این هنر، تندیس پیکره یا مجسمه گفته میشود، هر پیکر سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را میتوان تندیس نامید البته باید توجه داشت که هر شکل دادنی را مجسمهسازی نمیگویند بلکه باید در ورای آن یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.
بنابراین هر شی که قسمتی از فضا را اشغال میکند به آن حجم یا مجسمه میگویند، هنرمند در آغاز الفبای حجم و مجسمهسازی را فرا میگیرد و در مرحله بعد نسبت به طبیعت شناخت پیدا میکند و یاد میگیرد که چگونه از طبیعت برای ساخت مجسمه الهام بگیرد و سپس از طبیعت عبور کرده و آن را پالایش میکند و در نهایت ترکیب میکند و ماده جدید به دست میآورد.
ناصر احمدزاده در این نمایشگاه سه مجسمه از آثارش را برای مخاطبان عرضه کرد
دو سردیس که به شیوه قالبگیری از صورت اجرا شده بود و یک مجسمه از جنس کاغذ و شن. ارتفاع اثر یک متر و نیم است، زنی که موهای در هم تنیده آن تا به زمین میرسد و شبیه به تنه درخت میشود، درخت نماد باروری و ادامه حیات و زن به عنوان مادر در این اثر معنا و مفهوم مییابند.
این دو نشانه در کنار یکدیگر و با آمیزشی منطقی در فرم اثر هنری، حیات و ادامه زندگی را برای مخاطب یادآوری میکند.
این مجسمهساز گویی عاشق این هنر است و برای مثال وقتی با مواد مجسمهسازی برخورد میکند به هیجان میآید و همین عشق سبب شده در برخورد با آثار مجسمههایش، مخاطبان شیفتهوار جذب آن میشوند.
این هنرمند، طراحی را به خوبی آموخته و توان آن را داشته که از خود بگذرد چرا که اگر انسان از خود نگذرد، نمیتواند رازهای طبیعت را کشف کند و کار جدیدی ارائه دهد.
همچنین او به عنوان مجسمهساز وقت زیادی را به تمرین و کار مداوم اختصاص میدهد و از روابط اجتماعی خوبی برخوردار است تا بتواند با بازار کار ارتباط برقرار کند.
مجموعه آثار این نمایشگاه حول محور انسان و زندگی پیرامون آن بنا نهاده شده است، درگیری خیر و شر در اغلب کارها دیده میشود و از مفاهیم بنیادین مورد اهمیت در آثار ناصر احمدزاده وجود مداوم روزنه امید، نور و زندگی در محتوا و فرم آثار این هنرمند است.
استفاده نسبتاً درست و منطقی از عناصر اصلی بصری که در حقیقت پایه و اصول هنرهای تجسمی است، همانند نقطه، خط، سطح، حجم، بافت، حرکت و رنگ در آثار ارائه شده در دو بخش طراحی نقاشی و مجسمهسازی از نقاط قوت این هنرمند است.
هر چند که در چندین اثر هم در انتخاب این عناصر دارای شتابزدگی بوده و ابعاد زیباشناسی اثر دچار نواقصی شده است.
در مجموع این هنرمند توانست برخی مفاهیم ذهنی خود را در طول زمان این چندساله با توجه به مشاهدات و اکتسابات محیطی با انتخاب صحیح فرمهای منطبق با حال و هوای هر اثر و با توجه به داشتن درجه مهارت و توانایی مختلف در دورههای مختلف تاریخی خلق آثار خود، به مخاطبین انتقال دهد.
امیدواریم در ادامه آثاری برجستهتر، خلاقتر و دارای مفاهیم بنیادین و اساسی نسبت به موضوع انسان و جهان انسان که از دغدغههای اصلی و اساسی ناصر احمدزاده بوده از این هنرمند شاهد باشیم.
==========================
گزارش از الهام نوری کارشناس ارتباطات تصویری
==========================
انتهای پیام/86019/م40/د1000