به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، فیلم «تنهای تنهای تنها» این فیلم داستان پسرکی به نام عبدالکریم معروف رنجرو و دوستانش است که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی میکنند و دریا منبع معیشت آنها محسوب میشود.
او با پسرکی روسی که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست میشود اما تحولات جهانی درباره پرونده هستهای ایران و واکنشهای اطرافیان، دوستی صادقانه و بیآلایش آنها را تهدید میکند.
رنجرو ماهیفروش است و از زبان روسی جز چند جمله که به درد ماهی فروشی میخورد نمیداند و «اَلِگ» دوست روس او هم از فارسی همان مقدار را میداند که رنجرو هنگام دورهگردی برای فروش ماهی فریاد میزند و زنی روس که او نیز از مهندسان نیروگاه بوشهر است نقش مترجم آنها را بازی میکند.
رنجرو چند بار در پی سرزنشهای خانوادهاش که میترسند او بر اثر این رفاقت کمونیست شود، از دوست روسیاش جدا میشود.
سرانجام به خاطر گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیت نیروگاه متوقف میشود و مهندسان روس بوشهر را ترک میکنند که در ادامه اتفاقاتی شیرین و در عین حال غمگینانه رخ میدهد.
این فیلم را میتوان جزو معدود فیلمهای جشنواره فجر در اصفهان دانست که توانست مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند بدون اینکه پیش از این تبلیغات چندانی را درباره آن شاهد باشیم.
این روند درست مخالف فیلم «هیس......دخترها فریاد نمیزنند» است که از ابتدای جشنواره فجر تبلیغات رسانهای زیادی درباره آن انجام شد که مخاطبان زیادی را به سینما کشاند و باعث شد سانس وِیژه این فیلم در اصفهان و شهرستانها برگزار شود.
گرچه فیلم هیس......دخترها فریاد نمیزنند» یکی از فیلمهای موفق و خوش ساخت جشنواره از نگاه تماشاگران محسوب میشود اما مخاطبان با روحیهای نه چندان شاد از نگاه بسیار تاریک کارگردان به یک معضل اجتماعی از سینما خارج شدند و این در حالی است که مخاطبان فیلم « تنهای تنهای تنها» بارها و بارها از شیرینکاریهای قهرمان فیلم که پسرکی به نام رنجرو است خندیدند و پس از آن نیز با روحیهای شاد در حالیکه گرمی و صمیمیت فیلم آنها را تحت تأثیر قرار داده بود از سینما خارج شدند در حالیکه خنده از لبهای مخاطبان دور نمیشد.
فیلمنامه ساختار این فیلم را نیز میتوان بسیار موفق دانست ضمن اینکه کارگردان توانسته بازی بسیار خوبی از بازیگران بومی این کار بگیرد.
کارگردان با ساخت این فیلم قصد دارد به مخاطب نشان بدهد که دوستی و عشق، مرز و جغرافیا نمیشناسد و ربطی به اینجایی یا آنجایی بودن ندارد.
رنجرو الگ را دوست دارد و اصلاً نمیفهمد کمونیست یعنی چه و وقتی که مادرش بر اثر القائات برادر شوهرش از رنجرو میپرسد که «راستشو بگو، تو کمونیست شدی؟!» رنجرو با سادگی معصومانهای میگوید: «نمیدونم، فقط میدونم پشت سرم یه خرده سفت شده!» و سئوال و جوابها یکی از لحظات شاد فیلم را رقم میزند و در عین حال صمیمت و سادگی مردم بوشهر را به تصویر میکشد.
کارگردان همچنین با زیرکی تمام و بی آن که گرفتار کلیشه و شعار شود، فقر و مشکلات مردم بوشهر را به تصویر میکشد.
«تنهای تنهای تنها »را میتوان شمار فیلمهای خلاقانه مستقلی به شمار آورد که بیش از امکانات سخت افزاری به نیرومندی نرمافزاریِ ذهن کارگردان متکی بوده است.
نکته قابل تحسین درباره این فیلم این است که کارگردان آن را با هزینه بسیار اندک که شاید بتوان آن را یک پنجم بسیاری از فیلمهای معروف جشنواره دانست ساخته شده و نشان میدهد ساخت فیلمی خوش ساخت و مخاطب پسند که شایسته سینمای ایران باشد و اندیشه مخاطب را به سخره نگرفته باشد با هزینه کم نیز امکانپذیر است و سینماگرانی که مدام دم از کمبود بودجه برای ساخت فیلمهای شاخص میزنند باید اندکی به خود آیند و دست از هدر دادن هزینههای این مملکت برای ساخت فیلمهای آبکی که تنها وقت مخاطب را هدر میدهند و بهانه قرار دادن روحیه مردم برای ساخت فیلمهایی که با لودگی مخاطب را میخنداند دست بردارند.
بسیاری از تماشاگران و داوران بر این باور بودند که کارگردان با این فیلم میتواند موفقیتهای زیادی در جشنوارههای بینالمللی کسب کند و آرای تماشاگران در این فیلمنامه بسیار خوب بود اما به نظر میرسد این فیلم از نگاه داوران جشنواره به دور مانده است اما به طور یقین یکی از فیلمهای جشنواره کودک سال آینده است که جوایز زیادی را به خود اختصاص خواهد داد.
انتهای پیام/63008/صا40/ژ1001