به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، این لغت در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت.
فلاسفه انقلاب را این گونه بیان میکنند که ذات و ماهیت یک شیء لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هرگونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده میشود.
انقلابهای بزرگ به آن دسته از انقلابها گفته میشود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بودهاند که از آن جمله میتوان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب 1917 روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.
انقلاب سال 1357 هجری خورشیدی در ایران، (انقلاب اسلامی) که با مشارکت اکثریت مردم، احزاب، روشنفکران و دانشجویان ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و زمینه روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری امام خمینی را در ایران فراهم کرد؛ با توجه به اینکه تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب حضور برجستهای داشتند و امام راحل آن را انقلاب اسلامی خواند.
*خون در رگهای خوزستان به جوش آمد
انقلاب اسلامی در جای جای کشور اسلامیمان به شکل و رنگی هویدا شد و دارای کمرنگی و برجستگیهایی بود؛ در شهرهای کوچک به شکلی و در شهرهایی بزرگتر با رنگ و لعابی دیگر جریان داشت.
در خوزستان نیز با به وقوع پیوستن حادثه خونین و دلخراش سینما رکس آبادان انقلاب و انقلابیون یکه خورده و خون در رگهایشان بیشتر از گذشته به جوش آمد...
سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 و در حین نمایش فیلم گوزنها دچار آتشسوزی شد و قریب به اتفاق حاضران در سینما زنده در آتش سوختند.
حدود ساعت 21:45 شب بیست و هشتم مرداد طبق آمار دقیق 630 نفر از کسانی که به تماشای فیلم گوزنها در آخرین سانس به سینما رفته بودند در آتش سوختند؛ تعداد کشته شدگان بعداً به بیش از 733 نفر افزایش یافت.
نگاره پیکر بیجان کشته شدگان سینما رکس آبادان یکی از مهمترین حوادث سال 57 که باعث خشمگین کردن مردم و سرعت بخشیدن به انقلاب 57 شد، فاجعه به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود.
سینما در زمانی دچار آتش سوزی شد که در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی بود، این فیلم به گونهای اشاره کوتاه و گذرایی داشت به روزهای فرار و مرگ یک مبارز مسلح علیه حکومت پهلوی داشت.
مردم قهرمان پرور و متعهد استان خوزستان از دیرباز در اتحاد و انسجام حرف اول را میزدهاند که این امر را به خوبی در دوران پیش از انقلاب و به پیروزی رساندن این واقعه بسیار بزرگ و ارزشمند به تصویر کشیدند.
این مهم در اقشار و گروههای مختلف مردمی به گونههای مختلفی نمود پیدا میکرد؛ مثلاً هنرمندان بنا به تناسب هنری که در اختیار داشته و یا نویسندگان با استفاده از قلم و نگارششان و شاعران با سرودن اشعار قابل توجه سهم خود را در به پیروزی رساندن انقلاب به منصه ظهور گذاشتند.
حبیب احمدزاده، نویسنده مطرح و یوسفعلی میرشکاک، شاعر نامدار از جمله بزرگان عرصه قلم و شور عشق مردمی در خطه و مرز و دیارشان هستند.
حبیب احمدزاده در 27 مهرماه سال 1343 در آبادان متولد شد، پدرش که اهل دلوار در شهرستان تنگستان در استان بوشهر است، در آستانه جنگ جهانی دوم به آبادان مهاجرت کرد.
احمدزاده فارغالتحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران و دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس است، او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تاکنون دو کتاب و چندین فیلمنامه در این زمینه نگاشته است.
از فعالیتهای ادبی وی میتوان به داستانهای شهر جنگی، شطرنج با ماشین قیامت و از فعالیتهای سینماییاش و فیلمنامههای وی میتوان به آنکه دریا میرود (آرش معیریان)، اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)، گفتگو با سایه (خسرو سینایی) به همراه خسرو سینایی، روایت سهگانه: اپیزود اول (پرویز شیخطادی)، به همراه پرویز شیخطادی، روایت سهگانه: اپیزود دوم (عبدالحسن برزیده)، به همراه عبدالحسن برزیده، آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمیکیا)، مشاور فیلمنامه، آخرین تیر آرش (مستند)، موج زنده (مستند) و ... اشاره کرد.
وی در طول عمر گهربار خود جوایز و افتخارات ارزندهای را کسب کرده که از جمله آنها میتوان به: جایزه سوم مسابقه ادبی «Writingforge»، برای داستان کوتاه نامهای به خانواده سعد، نوامبر 2010، جایزه بهترین فیلمنامه برای فیلمنامه اتوبوس شب، به همراه کیومرث پوراحمد، جشن سینمای ایران، 1386، جایزه رمان برگزیده از جشنواره ادبی اصفهان برای کتاب شطرنج با ماشین قیامت 1385، جایزه شهید غنیپور در بخش داستان و رمان دفاع مقدس برای کتاب شطرنج با ماشین قیامت 1384، بهترین تهیهکنندگی فیلم مستند به نوشین خدامی (تهیهکننده آخرین تیر آرش)، جشنواره شهید آوینی، 1382، جایزه برترین کتب بیست سال داستان نویسی دفاع مقدس برای کتاب داستانهای شهر جنگی 1379، جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس برای کتاب داستانهای شهر جنگی 1378، سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران بخش مستند جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای مستند بهترین مجسمه دنیا .1390، دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی سینما حقیقت برای فیلم مستند بهترین مجسمه دنیا 1391 و ... اشاره کرد.
از سایر فعالیتهای احمدزاده میتوان گفت که در زمان حمل اسرائیل به شهر غزه و محاصره آن، احمدزاده ترجم انگلیسی یکی از داستانهای مجموع داستانهای شهر جنگی، به نام پر عقاب را برای «بسیاری از صلح دوستان و نظریه پردازان جهان» ارسال کرد، این داستان دربار محاصره شهر آبادان در زمان جنگ ایران و عراق است؛ نوام چامسکی، در ایمیلی به احمدزاده «تیزهوشی نویسنده را نیز به علت ارسال به موقع آن در چنین روزهای دردناکی مورد ستایش قرار داده است.»
حبیب احمدزاده به همراه کیومرث پوراحمد، پرویز پرستویی، مرتضی سرهنگی و سعید سیاح طاهری، از بانیان اولی جشنی به نام کشتی دوستی بودند که دوم مهرماه سال 1389، در سیامین سالگرد جنگ ایران و عراق، با کمک هنرمندان سینمای ایران و مردم شهرهای آبادان و خرمشهر، با شرکت کودکان عراقی شهرهای بصره و فاو و کودکان ایرانی بر روی کشتی دوستی در رودخانه مرزی اروند (حد فاصل این چهار شهر و بهانه اصلی شروع جنگ توسط صدام) برگزار شد؛ این مراسم را مجری برنامههای کودک تلویزیون ایران عمو پورنگ اجرا کرد و گزارش آن از تلویزیونهای ایران و عراق پخش شد.
*احمدزاده: آثار جذاب حوزه انقلاب و جنگ باید ترجمه شوند
با نگاهی گذرا به زندگینامه این بزرگمرد آب در گلویم خشک شد و فرصت مصاحبه با مردی که هم کلام شدن با او برایم افتخار است در گوشم زمزمه شد!
شمارهاش را با هزار دردسر و زحمت به دست آورده و با اولین تماس موفق شدم صدای گرمش را بشنوم؛ صدایی با طمأنینه و کمی خشدار.
سؤالاتی را از او کردم که مرا به سمت و سوی رزومه پربارش رهنمون کرد که البته در قسمت بالا مختصری از آن را شاهد بوده و خواندیم؛ اما آنچه در این میان نظر مرا بیش از پیش به خود جلب کرد افتادگی و تواضعی بود که از لهجه جنوبی این نویسنده میبارید.
برای اولینبار با نام و سبک و سیاقش در مراسم بزرگداشت حماسه ذوالفقاری و به تصویر کشیدن فیلم "بهترین مجسمه دنیا" آشنا شدم و آنجا بود که فهمیدم چقدر دیر آن را شناخته و پیدا کردهام.
بله درست در همان مراسم بود که فهمیدم چه درهای گهربار و گرانبهایی در اطراف ما موج میزنند و ما جز زرق و برقها دیگر هیچ را نمیبینیم.
حبیب احمدزاده در همین راستا تصریح داشت: آثار جذاب حوزه انقلاب اسلامی و جنگ باید ترجمه و در اختیار مخاطبان خارجی قرار گیرد.
وی با بیان اینکه هر نویسنده در اثر خود سعی میکند بر روی مخاطب تأثیرگذاری لازم را داشته باشد، حال آنکه شاید مخاطب از اثر او استقبال نکند، گفت: در کتابهایم سعی کردهام همیشه حرفهایم را به مخاطب برسانم.
این نویسنده مطرح و به نام کشورمان تصریح کرد: من برای نوشتن راه خودم را میروم و بقیه نیز راه خود را میروند، مهم این است که مخاطبان از کدام اثر استقبال میکنند.
وی با بیان اینکه بنیاد ترجمه باید در ایران ایجاد شود، اضافه کرد: اگر مترجمان و نویسندگان به ترجمه آثار مربوط به دفاعمقدس بپردازند و آن را به زبانهای گوناگون ترجمه کنند، قطعاً اثری در خور و ماندگار خلق و وارد بازار کتاب جهانی میشود.
احمدزاده با بیان اینکه نویسندگان در خلق آثار دفاع مقدس باید به واقعگرایی و گفتن حقایق جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس توجه بسیار داشته باشند، ادامه داد: اگر نویسندهای از حالت انسانی خود خارج و روایات جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس را بر مبنای احساسات به نگارش درآورند قطعاً این اثر جهانی نخواهد شد و کمتر مخاطبی به مطالعه آن خواهد پرداخت.
این نویسنده با بیان اینکه نویسندگان باید واقعگرایانه به خلق آثار ادبیات دفاعمقدس بپردازند، گفت: ادبیات داستانی دفاع مقدس نباید از تعادل انسانی خارج شود، چرا که دایره برخی از نویسندگان از اطلاعات کتابخانهها بیشتر نبوده و برخی اوقات مخالفت با نظام هدف آنان بوده و به نگارش و خلق اثر پرداختهاند.
این نویسنده بهنام کشورمان که در آثار خود سعی بر آن داشته دلاوری و شجاعت و ایستادگی و مردانگی مردم کشورش به ویژه خوزستان را به تصویر و ترسیم بکشد، در مسیر انقلاب و جنگ تحمیلی یک خط ممتد را دنبال کرده و آثار مطرحی را به یادگار گذاشته است؛ خطی که مسیر آنها همچنان پایدار و امتداد آن همیشه استوار خواهد ماند.
به راستی موفقیتهای انقلاب بود که دشمن را پس از چند ماهی در پوست خود نگنجاند و مجبور به حمله و تعرض به خاک کشورمان کرد، موفقیتها و سربلندیها و رشادتهایی که امروز در جای جای جهان برای همه مثال زدنی است.
درست است که انقلابمان در نهایت به جنگ هشت ساله تحمیلی از سوی کشورهای استعمارگر و تنها در قالب یک کشور منتهی شد اما یادگیری استقامت و استواری برای مردمان سرزمینمان درسیست که به خوبی آن را فراگرفته و ملکه ذهنمان کردهایم تا در صورت نیاز بار دیگر آن را پس داده و به رخ جهان بکشانیم.
گزارش از مریم خبازی
انتهای پیام/72008/غ40/گ1003