به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، زن، تاریخ پرماجرا و دردآلودی را پشت سر گذارده و در برهههایی از تاریخ، به مثابه کالایی قابل معامله تنزل یافته است.
برای نمونه، زن در دوره بربریت، آنچنان زندگی مظلومانهای داشته است که از عنوان انسان بودن خارج و در ردیف چارپایان و غلامان شمرده میشد. در این دوره زنان حق غذا خوردن یا حتی حق سکونت با شوهران را در یک جایگاه نداشتند و با کوچکترین بهانه زیر ضربه های طاقتفرسای شلاق شوهران قرار میگرفتند.
در روم قدیم نیز زن موجودی ناقص و بدون فضیلت دانسته میشد، پدران حق تام برای خود قائل بودند و هنگام ازدواج، اختیارات خود را در قبال مبلغی، با شوهر دخترشان معامله میکردند به همین جهت شوهر میتوانست او را به دیگری بفروشد.
در استرالیا، زنان فقط برای دفع شهوت و تولید نسل به کار گرفته میشدند و هنگام قحطی آنان را میکشتند و از گوشت آنان استفاده میکردند.
در آفریقا، سنگینترین کارها، از قبیل ساختن عمارتها، پاشیدن بذر، کشاورزی و آبیاری به عهده زنان بود و مردان حاضر نبودند که حتی کوچکترین کمک را به زنان نمایند.
در هند، زندگی زن تابع شوهر بود و بعد از مردن شوهر با جسد او سوزانده میشد و یا خوار و زبون زندگی میکرد و دیگر نمیتوانست شوهر کند.
در دوره جاهلیت اعراب، کرامت و شخصیت زن به وحشتناکترین صورت لگدمال میشد تا آنجا که دختران نوزاد را زنده زنده در زیر خروارها خاک دفن میکردند و در بعضی قبیلهها دختران نوزاد را سر میبریدند و در برخی دیگر از بالای قله کوه پرتاب میکردند و بعضی قبایل هم آنان را در آب غرق مینمودند.
عرب جاهلی به دنیا آمدن دختران را شوم و مایه ننگ میدانستند و آن را از دوستان مخفی میکردند، گویا خانواده دختر جرمی مرتکب شده است.
با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحله جدیدی شد و در اثر تعلیمات احکام اسلام، زن از کلیه حقوق فردی و اجتماعی خود برخوردار شد و در نظام حقوقی اسلام برای هر یک از مرد و زن مطابق وظایف طبیعی شان در اجتماع، حقوقی تعیین شد.
زن از دیدگاه مکاتب غربی و اسلام
با نگاهی موشکافانه در نظریات مکاتب غرب و احکام دین اسلام میتوان به این نتیجه رسید که فرق فاحشی بین حقوق زن در اسلام و آنچه که در مکاتب، ادیان و جنبشهای حقوقی و اجتماعی مطرح شده است، وجود دارد علی رغم اینکه اصول و نظریات مقدس آیین اسلام و نظریات این مکاتب قابل مقایسه با هم نیستند ولی برای آشکار شدن اهداف شوم و غیرانسانی غرب به بررسی این مسئله پرداخته میشود.
تمامی مکاتب و نظریههای غربی در جهت سوءاستفاده از موقعیت و جایگاه حساس زن در جامعه به نظریه پردازی پرداخته و سعی داشتهاند با مطرح ساختن طرحها، کنوانسیون و همایشهای به ظاهر مدافع حقوق زن، او را در نظام اقتصاد جهان و سرمایهداری وارد ساخته و از کل انسانها اعم از زن و مرد در تنسیق اهداف خود و استثمار آنان بهره ببرند.
تفاوتی که میان اسلام و سیستمهای غربی وجود دارد این است اسلام یکنواختی و تساوی حقوق زن و مرد را در نظر گرفته و متناسب با نوع خلقت و آفرینش فطری آنها حقوق متناسبی را بیان کرده است تا به اهداف معنوی، دنیوی و اجتماعی خویش دست یابند اما غرب میکوشد تا قوانین و وظایف مشابهی بین زن و مرد به وجود آورد در حالی که با تنظیم این قوانین به ظاهر مساوی، موجب تضییع حقوق تمامی انسانها و بر هم خوردن نظم اجتماع میشود چرا که اختلافات طبیعی این دو را نادیده گرفته است و آگاهی کاملی از خلقت و شخصیت انسان ندارد.
اسلام در همه موارد حقوق و وظیفه متناسب و هماهنگی بین زن و مرد قائل شده است، هدف اسلام ایجاد جامعهای آرمانی و معنوی است که در آن تمامی انسانها در حیاتی سعادتمندانه، زمینههای رشد و تعالی اخلاقیات خود و جامعه و دیگر انسانها را فراهم سازند.
لذا تدوین و تنظیم حقوق و قوانینی خاص، برای چنین اجتماعی، آگاهی از تمامی ابعاد و شئونات زندگی فردی و اجتماعی بشر و داشتن شناختی کامل از نظام آفرینش و دستگاه هستی است و این مسئله جز در سایه احکام الهی و دینی ماورایی محقق نخواهد شد.
در واقع تمام قوانین مربوط به زن در اسلام بر محور رعایت حقوق انسانی او و متناسب با نوع فطرت و خلقت او بوده است. هر قانونی می باید سازگار با نوع آفرینش انسان و اجتماع باشد. آنچه با نام برابری حقوق در مکاتب غربی مطرح می شود، نمایانگر زیر پاگذاشتن حقوق تمامی انسان هاست.
عدم شناخت دقیق از انسان و نداشتن جهان بینی کامل نسبت به جامعه انسانی و جهان هستی موجب شده است که تمام نظریات و رویکردهایی که مکاتبی غیر از اسلام مطرح ساختهاند به شکست منجر شود.
در دورهای که فرهنگ غربی بر تمام نقاط جهان سیطره یافته و منادیان آزادی و حمایت از حقوق زن، با تعبیر نادرست از واژه آزادی، آزادی حقیقی زنان و ارزشهای والای انسانی آنها را نادیده انگاشته، آنها را به بندگی هوی و هوسهای خود گرفتهاند، بازخوانی اندیشه رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) درباره جایگاه زن، خالی از لطف نیست.
به طور کلی شأن و مقام و شخصیت انسانها و حقوق آزادیهای آنان دارای ساختاری است که تعالیم اسلام و احکام نورانی قرآن کریم، چارچوب آن را فراهم آوردهاند.
خارج از این مرزهای مقدس، شأن انسانی آدمیان ملعبه هوی و هوسهای افرادی دیگر از نوع خودشان بوده و مفهوم و محتوای اصیلی نخواهد داشت
در نگاه حضرت امام(ره) زن دارای شخصیت و مقامی قرآنی است و نباید خارج از این ظرف، ملاکها و ارزشهای دیگر را پذیرا شود شاخصههای انسانی قرآن، علم و تقوی هستند.
شاخصههای علم و تقوی زن و مرد را مشمول خود قرار دادهاند و در پیشگاه حضرت احدیت هیچ یک را بر دیگری مزیتی نیست زن و مرد مسلمان در انجام وظیفه و تکلیف الهی مساوی و از حیث مسئولیتپذیری نیز برابر هستند.
یکی از تحولاتی که در پرتو انقلاب اسلامی بوجود آمد تحول روحی و فکری زنان بود. پیش از انقلاب، زنان نه تنها به عنوان ابزار و کالا مورد سوء استفاده قرار میگرفتند، بلکه از جهت فکری نیز در اسارت بیگانگان درآمده بودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره شاهد حضور زنان در عرصههای مختلف همچون 8 سال دفاع مقدس در برابر تهاجم ارتش صدام، سازندگی کشور و پیشرفتهای علمی بودیم.
زن از نظر اسلام از لحاظ نفس و روان هیچ تفاوتی با مرد ندارد، تفاوتهای میان زن و مرد در فیزیک بدنی و اندام است که البته موجب میشود تا نقشهای متفاوت و مکملی را از یکدیگر بپذیرند.
از نظر قرآن، مرد و زن قابلیت دستیابی به کمالات را به طور یکسان و مساوی دارا هستند و خداوند بهشت را برای آنها یکسان قرار داده است اما با توجه به همان تفاوتهای ظاهری و بدنی، لازم دانسته است که هر یک وظایف و نقش متفاوتی را نیز بپذیرند تا به آرامش و کمال دست یابند.
از جمله نقشهای یکسان مرد و زن میتوان به نقش آنان در گسترش نسل بشر اشاره کرد ؛که در آیات چندی از جمله آیه نخست سوره نساء به آن اشاره شده و در آیه 223 نیز به نقش زن در تولد و بقای انسان توجه داده شده است.
اما نقش زنان به همین حوزه محدود نمیشود زیرا از نظر قرآن، زن دارای نقش بسیار موثر و ویژه در ایجاد آرامش در خانه و خانواده است و زنان شایسته دارای نقش بسیار حساس در ایجاد سرور و شادمانی بویژه در شوهر هستند که این مطلب را میتوان از آیه 74 سوره فرقان به دست آورد.
اگر بخواهیم به نقش زنان از نظر قرآن اشاره کنیم باید به نقش آنان در همه امور اشاره نماییم؛ زیرا زنان همان گونه که در رفع نیازهای جنسی شوهران حضور موثر و جدی دارند (اعراف، آیه 81)، در امور اقتصادی خانواده (قصص، آیه 23) و حتی ایجاد فضای سالم و هنجاری در جامعه از طریق عفت و حجاب و پاکدامنی نقش مهمی را ایفا میکنند(بقره، آیه 187).
بنابراین نمیتوان نقش زنان را تنها در محدوده خانه و خانواده و سلامت روحی و روانی آنها منحصر کرد بلکه دامنه آن را باید حتی به سلامت و امنیت جامعه و هنجارهای اجتماعی نیز گسترش داد.
از نظر قرآن، زن با حضور همراه با عفاف و حجاب در جامعه میتواند به شکوفایی و رشد اقتصادی خانواده بلکه جامعه نیز کمک کند از این رو حضور آنها را در جامعه و فعالیت در همه ابعاد حتی تجارت و بازرگانی یا دامداری و کشاورزی در آیاتی از جمله 32 سوره نساء و 23 سوره قصص مطرح میکند و این در حالی است که در جامعه جاهلی از حضور زنان و اشتغال و استقلال اقتصادی آنان به شدت منع میشده و زنان از ارث و استقلال اقتصادی محروم بودند.
البته از نظر قرآن، مردان دارای مسئولیت و حقوقی هستند که از جمله آنها مدیریت کلان خانه و خانواده است و در مقابل، زنان نیز مسئولیت و حقوقی دارند که از آن جمله مسئولیت تربیت و پرورش فرزندان است زیرا فرزند تحت مدیریت و مسئولیت مادر پرورش مییابد و کودک در آغوش مادر است که زندگی سالم را میآموزد.
............................................
یاداشت از محسن حسنخانی
............................................
انتهای پیام/79001/صا30/ژ1001