به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان چالوس، روستایی که در دهه اول محرم مراسم علمبندی و علمگشایی در آن به این صورت انجام میشود «نکرس» نام دارد.
روستای نکرس یکی از روستاهای کوهستانی شهرستان چالوس و بخش مرزنآباد از دهستان کوهستان است؛ این روستا در سابق حدود 20 خانوار جمعیت داشت. بیشتر جوانان این روستا به شهرهای اطراف از جمله کرج، مرزنآباد و چالوس مهاجر شدند، آنان دامداری را ترک گفته به مشاغل دیگری اشتغال یافتند. در میان آنها افرادی با تحصیلات عالی و متوسطه یافت میشوند که در حد خود خدمات شایستهای را در محل زندگی خود بر عهده دارند.
نکرس در دامنه زردکوه اکنون به افتخار مدفن شریف حضرات امامزادگان «فضل و فاضل» به همین نام مشهور است. این روستا با مراکز شهرستان 490 کیلومتر و بخش «مرزن آباد» 34 کیلومتر فاصله دارد و اکنون حدود پنج خانوار در آن اقامت دائم دارند که در فصل تابستان این رقم تا سه برابر ممکن است افزایش یابد.
نام واژه نکرس از ترکیب دو اسم «نو= ناو» و «کرس=آغل» موجودیت یافت که مفهوم آبشخور و آرامگاه را در بر دارد.
یک رباعی که در این روستا بر سر زبانهاست به این شرح است:
امیرگنه جان جنگ کربلا بو یه وقت جنگ کردن حسین تنها بویه
حجلهی قاسم ماتم سرا بویه بازوی عباس از تن جدا بویه
حجله حضرت قاسم ماتمسرا شد و بازوی حضرت عباس از تن جدا شد.
هر صبح که بر میخیزند به غیر از آهنگی که طبیعت برای آنها مینوازد زندگی نیز در راستای تداوم خود نواها و آواهایی را بر مدار لحظات و دقایق زندگی کوک میکند که چندان از طبیعت بیگانه نیست.
این آوایی را معرکه هستی به نحوی رقم زد که آدمی مرتبط با این عرصه حیات یک عنصر از عناصر متنوع آن است صدای باد، خروش آبشار، غرش رعد، شرشر باران، سروش بلبل، جیک جیک گنجشک، قچ قچ کبک، کوکوی فاخته و ... از یک سو و صدای بع بع گوسفند، مع مع بز، ما مای گاو، بانگ خروس، پارس سگ ... آواهای دیگرند که به موازات هم چهره زندگی را در یک روستای کوهستانی که کمترین ارتباط را با آبادیهای پیرامونی و شهر دارد، رقم میزند.
انزوای این روستا چنان است که اگر از دور منظر راههای ارتباطیاش عابری مشاهده شود که سمت و سو به ده دارد چشمها حرکت او را چنان دنبال میکنند که گامهایش تا مدخل روستا پیش آیند و آشکار شود که او کیست و کدام خانه را میهمان خواهد شد.
صفا، پاکی، صداقت و شرافت صفت دائمی و غیر قابل انکار اغلب آنان است هر چند که منکر وجود نقیض نیز نمیتوان شد، زیرا هر جا گل هست خار هم هست، در مقابل گلستان بیابان قرار دارد و در مقابل عشق نفرت. در این روستا نیز همانند همه جوامع مدنی گاه و بیگاهی آداب، رسوم، سنت و نمایشهای آیینی صرفنظر از اینکه جشن و شادی باشد یا عزاداری و غم، شور و شوقی بر میآفرینند که رغم مغلطه بر سیمای یکنواخت «روزمرگی» میکشد.
اجرای مراسم آیینی دهه اول ماه محرم در این روستا جنب و جوش و تحرک و تحولی ایجاد میکند که از جمله این آیینهاست. این آیین مداری که هرگز و تحت هیچ شرایطی مورد غفلت قرار نمیگیرد با دیگر آیینها قابل مقایسه نیست و نظیری برای آن در این روستا یافت نمیشود. علمبندی، علمداری و علمگشایی از جمله آداب وابسته به این آیین است که به ترتیب و اجمال معرفی میشوند.
*علمبندی
در محرم الحرام عدهای که ریش سفیدان و گیس سفیدان روستا در میان آنان دیده میشوند همراه با دست کم یک مداح که او را با صفت فاعلی «مرثیه خون= مرثیهخوان» میشناسند در حیاط مسجد گرد هم میآیند. دستها را به زیر گوش برده سه بار بلند فریاد میزنند «یا علی، یاعلی، یا علی» و در پی آن سه بار دیگر فریاد «یا حسین، یاحسین، یاحسین» بر میآورند.
طنین این سروش که فضای همیشه ساکت روستا را با آهنگی متفاوت در مینوردد به همگان یادآور میشود که زمان افراشتن علم آزادگی و رزم علیه جور ستمکاران است. پیش از همه خردسالان با حضور گرم و معصومانه و زلال خود گرمابخش محفل میشوند و در پی آنان سایران به تندی یا کندی بیآنکه سر از پای بشناسند از راه میرسند.
کسانی که در منزل بیمار دارند، آنان که عزیزی در سفر دارند، آنان که فرزندی به سربازی دارند، زوجی که صاحب فرزند نشدند و ... کسانی هستند که احیانا نذوراتی دارند و سال و ماهی طعم تلخ صبر را چشیدهاند تا زمان علمبندی برسد و آنان بتوانند با تقدیم نذورات خود به پیشگاه علم سبز «عدالتخواهی» حاجت بخواهند. این نذورات که ماهیتی تزئینی دارند عمدتا پارچه، دستمال، روسری و ... را شامل میشوند که بر علم بسته میشوند. نذورات تزئینی مادامی که علم برافراشته است بر آن بسته میمانند.
*علمداری
پس از بسته شدن علم آن را در اطراف مسجد و در جایی که هم دیده شود و هم در دسترس باشد بر میافرازند. در دسترس بودن علم به این دلیل است که تا عصر عاشورا که علم گشوده میشود به هنگام اذان فردی آن را خم میکند تا ارادتمندان حضرت امام (ع) و حضرت ابوالفضل که دست فراز علم را نشان و نمادی از دستان قطع شده او میدانند بر آن بوسه زنند و حاجت بخواهند.
*علمگشایی
همه اهالی پس از عزاداری صبح عاشورا ناهار را در مسجد صرف میکنند و بلافاصله پس از آن فردی علم را برداشته در حالی که پیشاپیش حرکت میکند به سوی آرامگاه عمومی روستا حرکت میکند و «مرثیه خون=مرثیهخوان» در حالی که مرثیهای با آهنگ ملایم و محزون را میخواند، مردم با ترجیع بند «حسینم وای حسینم وای حسینم» در پی او روان میشوند.
علم در مسیر به دست جوانان دست به دست میگردد تا افتخار علمداری افراد بیشتری را شامل شود. پس از چرخاندن علم بر فراز همه قبور، در میانه آرامگاه عمومی ده آن را به زمین میخوابانند، مرثیهخوان، مرثیهای را در رثای حضرت ابوالفضل میخواند و مردم به سینهزنی ادامه میدهند.
به گزارش خبرگزاری فارس، حزن و اندوه همه را در بر میگیرد و کسانی که نذورات نقدی دارند در اینجا و در کنار سفرهای میگذارند که علم را برای باز کردن بر روی آن خوابانیدهاند. کم کم فضا برای گشایش علم آماده میشود، در حالی که بزرگترها برای گشودن علم به هم تعارف میکنند سرانجام به طور جمعی هر کدام گره از یکی از تزئینات بسته شده میگشایند.
پارسایانی که مراسم را در طول ده روز مدیریت کردند هر کدام از اجزای گشوده شده را به افراد آرزومند و احیانا شفاجویان هدیه میکنند. این هدیه ارزشمند که اهدایی از جانب حضرت سیدالشهدا و باب الحوائج و دیگر شهدا محسوب میشود، برای گیرنده هدیه افتخاری بزرگ محسوب میشود. نذورات نقدی به مرثیهخوانان داده میشود و سایر اجزای علم در «علم چارشه» بسته شده به انبار مسجد سپرده میشود تا محرمی دیگر و آیین علمبندی دیگر.
در اینجا عزاداران غمگینانه صحنه را ترک میکنند در حالی که تا اربعین همچنان در حال و هوای دهه اول بسر میبرند، گاهی پس از دهه اول محرم و در طول روز در کوچه پس کوچه روستا، بچهها گرد هم جمع میشوند و علم بازی میکنند ترجیعبندهای بعضی از مراثی را که آموختهاند پیشروان آنها میخوانند و بقیه بر سینه میکوبند.
انتهای پیام/18014/ز/د1000