به گزارش خبرگزاری فارس از قم لحظات یکی یکی میگذرند، گویا عقربه ساعت هم برای رسیدن به زمان موعود شتاب دارد. از هر سو صدای نجوایی عاشقانه میآید: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْئلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ...
نخستین سحر ماه رمضان فرا رسیده و همه جمع شدهاند تا یک ماه میهمانی دوست را بار دیگر تجربه کرده و دل و جان را در زلال عطش رمضان بشویند. دستها سوی آسمان بلند است و دلها بیقرار؛ باز هنگامه تجدید عهدهای فراموش شده آمده است. دل بیپروا با دلدار خود سخن میگوید؛ دمی خاموش باش و صدایش را با گوش جان بشنو، خدایا این من هستم و این کولهبار گناه. منی که دریای نیازم و در آستان تو پناهنده؛ مشتاق یک نگاه آنقدر سحرها و افطارها را بر در این خانه میگذرانم تا ببخشی و راهم دهی...
آب کم جو؛ تشنگی آور به دست...
گردش روزها هنگامه مهمانی خدا را به روزهای بلند و گرم تابستان کشانده اما میهمانان دوست از زلال رحمت او مینوشند و تابش شدید خورشید این روزها را به پای مهربانی دلدار آسمانی میگذارند. هر چه عطش شدیدتر میشود، بیشتر مشتاق آن چشمه حیاتبخش میشوند تا از آب خضر بنوشند و جاودانگی را در خاکساری کوی دوست تجربه کنند.
تشنگی این روزها خود یک سلاح است؛ سلاحی برای جنگ با دشمن دیرین انسان. سلاحی برای تسلیم ساختن نفس از آنچه میخواهد و تا امروز بیدریغ به دست آورده است. وقتی بدانی این تشنگی آب حیات را از بالا و پست وجود سرازیر خواهد کرد و نور رحمت را به دالان تاریک نفس جاری میکند، راحتتر میتوانی آن را تحمل کنی.
این بار من یکبارگی در عاشقی پیچیدهام...
از سلمان فارسی نقل شده که در روز آخر ماه شعبان پیامبر(ص) مسلمانان را گرد خود جمع کرد و در حالتی که گویا خبر بسیار مهمی را به آنان میدهد، مشغول صحبت شد...
«اى مردم به راستى سایه افکنده بر سر شما ماهی بزرگ و مبارک، ماهى که در او شبى است که از هزار ماه بهتر است، که خداوند روزهاش را فرض و واجب کرده، و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است و این ماه، ماه صبر است و بهشت برین پاداش صبر است.»
شاید تفکر در این خطبه بهترین راه برای فهم رمضان باشد. نخستین مطلبی که پیامبر در آن به عنوان فلسفه روزه اشاره میکند، صبر است. سپس پیامبر مطالب بسیار زیبایی در زمینه عظمت این ماه بیان میکند و رمضان را ماهی مینامد که در آن خداوند بندهاش را بزرگی بخشیده است...«و شما را در این ماه از کسانی قرار دادهاند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعای شما در آن مستحبات است.»
این دهان بستی دهانی باز شد...
اگر پاداش بستن دهان چند ساعته کرامت و بزرگی پیش پروردگار باشد، این گرسنگی و تشنگی را چه شیرین میتوان تحمل کرد. دهان سر را میبندیم تا دهان دل روزی بگیرد و تشنگی تن را تحمل میکنیم تا عطش جانهایمان سیراب شود. گویی خداوند سفرهای پهن کرده و از تمام رمیدگان درگاهش دعوتی دوباره کرده است.
خطبه شعبانیه پیامبر مهربانیها، ما را به نشستن بر سر این سفره و تناول از این مائده آسمانی دعوت میکند و آداب این میهمانی را به ما نشان میدهد «مردم! شما زندانی اعمال خود هستید، با استغفار خود را آزاد کنید...»
عازم یک سفریم...
امروز یک سفر یک ماهه را آغاز کردهایم. سفر طولانی است و فرصت 30 روزه؛ باید شتاب کرد. سفری از قفس تن تا خویشتن و از خویشتن تا خانه دوست. آن خانهای که هم دور است و هم نزدیک. فاصلهاش از رگ گردن نزدیکتر است اما وسعتش از کهکشانها عظیمتر.
ساز دلم را در دستگاه رمضان کوک میکنم... به دنبال زیباترین نغمهام... شور این پرده دل عشاق را از جای میبرد. ثانیهها به سرعت جای خود را با هم عوض میکنند. نوای زیبای دعای سحر هنوز به گوش میرسد: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَا أَنْتَ فِیهِ مِنَ الشَّأْنِ وَ الْجَبَرُوتِ...». زمان به سرعت میگذرد. تیک تاک ساعت، رسیدن نخستین لحظات از شریفترین ماه خدا را خبر میدهد... لحظههای عاشقی نزدیک است... اللهاکبر...اللهاکبر...
==============
یادداشت: زینب آخوندی
==============
انتهای پیام/و10/د1000