به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، چند قطعه امانات متبرکه که از زمان سلاطین صفویه تا کنون در اصفهان محفوظ مانده، یکی قرآن مجیدی است که به خط مبارک حضرت امام حسن مجتبی(ع) است که الحق خزینه گرانبهایی است و دیگری فرمانی است که حضرت امیرالمومنین(ع) خطاب به مالک اشتر مرقوم کردند و یکی دیگر خرقه منسوب به آن حضرت است که در تصرف مشایخ طریقت بوده و به شیخ صفیالدین جد شاه اسماعیل صفوی رسیده است.
امانات مذکور در یکی از حجرات عمارت تالار طویله که متصل به عالیقاپو و از عمارات قدیم صفویه است محفوظ بودند، چون به مرور زمان جای مذکور مشرف به خراب و بیرونق شده بود و برای وضع و حفظ امانات متبرکه فوقالذکر مناسبتی نداشت، پس از آنکه عمارت معروف چهلستون مرمت شده، رونق و شرفی تازه نمود[ظلالسلطان] مناسب دانستند که امانات متبرکۀ مذکور به یکی از اطاقهای عمارت چهلستون نقل شوند، روز عید اضحی[ظلالسلطان] به چهلستون رفت امانات متبرکه مذکوره با کمال احترام و به تجلیل از محل سابق آنها به چهلستون نقل شد، در اطاق مخصوصی که برای آنها وضع شده بود، گذاشته شدند.
مطلب بالا که از روزنامه فرهنگ در سال 1305ه.ق و به دستور ظلالسلطان در اصفهان چاپ شده نشان میدهد که نخستین موزه شهر اصفهان چگونه تشکیل شده است، در دوره قاجاریه ارتباط فرهنگی بین ایران و برخی کشورهای اروپایی در حال گسترش بود، هر چند نخستین نشانههای آن را از دوره صفویه با ورود هنرمندان اروپایی به واسطه اسکان ارامنه مسیحی در اصفهان میتوان مشاهده کرد، سفر ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ و دیدن موزههای آن دیار و تصمیم او به ایجاد موزه در ارگ سلطنتی تهران و انتخاب نام موزه برای آن، سبب شد تا با الگوبرداری از اروپاییان خود را به قافله پیشرفت جهانی برسانند، اما این الگوبرداری به مانند بسیاری دیگر از الگوبرداریهای فرنگی در آن زمان سطحی و شتاب زده بود، نگاهی عجولانه و شتاب زده به برخی از مسایل فرهنگی و اجتماعی که متأسفانه هنوز نیز در میان تعدادی از عوام و خواص جامعه ریشه دوانده است.
با یک نگاه گذرا به موزههای استاندارد دنیا از نظر انتخاب مکان موزه، تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری، نحوه مدیریت و مقایسه آن با وضعیت کنونی موزهها در ایران متوجه میشویم که با وجود کوششهای خوبی که در این زمینه به عمل آمده، اما هنوز راه طولانی تا رسیدن به استانداردهای جهانی داریم.
*چرا باید موزه داشته باشیم
کارشناس میراث فرهنگی با پاسخ به این سؤال که چرا باید موزه داشته باشیم، گفت: بر اساس تعریف شورای بینالمللی موزهها(ایکوم) وابسته به سازمان ملل، موزه موسسهای است دایمی و بدون هدف مادی که دربهای آن به روی همگان باز و در خدمت جامعه و پیشرفت آن است.
منصور زیرک ادامه داد: باید گفت به طور کلی موزهها اعم از تاریخی، باستانشناسی، مردم شناسی، طبیعی، علوم و فنون و انواع دیگر آن در هر جای دنیا که باشند ارائه دهنده میراث فرهنگی روزگاران گذشته است و از این طریق ما میتوانیم با مشاهده اشیا، اسناد و مدارک بر جا مانده و بررسی و مطالعه بر روی آنها و سیر تحول تمدن و فرهنگهای مختلف، آینده فرهنگی خود را پربارتر کنیم و از طریق آنچه در موزهها در معرض دید قرار میگیرد، میتوان زندگی انسانهای ادوار گوناگون را از دیدگاههای مذهبی، سیاسی، اقتصادی و هنری بررسی کرد.
وی افزود: باید تلاش کنیم تا نگرش سطحی حاکم بر موزهها را به نگرشی عمیق و آموزنده تبدیل کنیم تا موزهها را که از نظر ظاهری پر تجمل و اغلب خالی از تماشاگر و فقط محلی برای نگهداری اشیا باشند؛ به در آورده و به محلی برای تولید فرهنگ و دانش تبدیل کنیم، چرا که موزهها مجموعه کاملی از سیر فرهنگ و تمدن و آیینه تمام نمایی از زشتیها و زیباییها، ظلمها و دادها، شادیها و غمهای ملل مختلف در طول دوران است.
این کارشناس میراث با اشاره به اینکه رسیدن به چنین جایگاهی مستلزم فرهنگ سازی در جامعه، وضع قوانین حمایتی در بخش خصوصی، کار کارشناسی دقیق، برنامهریزی بلندمدت، تربیت نیروی متخصص و اختصاص بودجههای هنگفت است، تاکید کرد: چرا که اگر در محاسبات خود اشتباه یا سهل انگاری کنیم ممکن است همین موزهها که توانایی تولید فرهنگ را دارند به قتلگاهی برای اشیا مبدل شوند.
وی ادامه داد: امروزه موزه و موزه داری تبدیل به علم شده است و دیگر روشهای سنتی گذشته جوابگوی نیازهای ما نیست؛ همچنین در بسیاری از کشورهای پیشرفته موزههای قدیمی را با بازنگریهای انجام شده استاندارد و به روز کردهاند.
زیرک تصریح کرد: استانداردهایی از قبیل بازنگری در نوع مصالح ساختمان موزه به نحوی که در مقابل حوادث غیرمترقبه و حشرات و حیوانات موزی مقاوم باشند؛ طبقهبندی اشیا، تجهیز ویترینها به نور، تهویه، رطوبتگیر مناسب و سیستم حفاظت الکترونیکی و همچنین مقاوم در برابر گرد و غبار و حشرات، انبار نگهداری اشیا، کتابخانه، بخش آزمایشگاه مرمت و عکاسی، محل فروش محصولات فرهنگی، اطاق کارکنان و استراحت کارکنان موزه، بوفه، چایخانه، سالن سخنرانی و نمایش فیلم و اسلاید باید مورد کارشناسی قرار گیرند.
*کاربری دادن به اماکن تاریخی راه رفتن بر لبه تیغ است
وی در ادامه افزود: در ایران کمتر موزهای را میتوان یافت که تمامی یا قسمتی از استانداردهای موزه داری را رعایت کرده باشد، در بسیاری از مواقع تبدیل اماکن و خانههای قدیمی به موزه بسیار شتاب زده انجام میشود، به نحوی که صدمات جبران ناپذیری به ساختمان و اشیا موزه وارد آمده، هر چند دادن کاربری به اماکن قدیمی با توجه به رعایت اصول و استانداردسازی عمل پسندیدهای است؛ اما مثل راه رفتن روی لبه تیغ خطرناک است.
کارشناس میراث فرهنگی ادامه داد: در کتاب «ایران و قضیه ایران» آمده است: مرمت چهلستون برای تبدیل به موزه بسیار باعجله و بیسلیقه بوده است؛ چنان که لرد کرزن که چندی بعد چهلستون را دیده میگویید «به ظاهر برای تعمیر آن حسن سلیقه به کار نرفته؛ به طوری که به وجه غیرقابل جبرانی به جنبه هنری و زیبایی آن دستگاه لطمه وارد آمده است»، او از آیینههای کوچک ستونها یاد میکند که به تازگی برداشته شده و مجسمه شیرها و دیوارهایی که با بیسلیقگی رنگ زده شدهاند و سرانجام با عصبانیت میگوید: اگر من این آدم بیسلیقه را به چنگ میآوردم با طیب خاطر سرش را در ظرف رنگ خود او فرو میبردم».
وی تاکید کرد: همچنین در کتاب «مروری بر پنجاه سال خاطرات»، مسعود انصاری مدعی است که در زمان استانداری خود موزه چهلستون را ایجاد کرده است و میگوید ، به کمک صاحبان کارخانهها خرابیها را تعمیر کرده چندین قفسه بزرگ در میان تالار قرار دادیم که در آنها تعدادی اشیا فلزی دوره سلجوقی و ظروف سفالی و مجموعهای از ابزار و آلات علمی گذاشته شده بود.
زیرک با بیان اینکه متأسفانه بر خلاف کشورهای مترقی موزههای خصوصی ما که میتوانند بسیاری از مشکلات موزه داری کشورمان را رفع کنند، در ایران جایگاه مناسبی ندارند، تصریح کرد: تبدیل خانهای قدیمی به موزه و با کمترین امکانات موجود که در نهایت با عدم استقبال بازدیدکننده و حمایت جدی مسئولان روبرو میشود، شاید نقطه پایانی باشد بر آرزوهای مجموعه دار خصوصی که با حسن نیت پا به میدان میگذارد؛ اما با عدم برنامهریزی بلند مدت و اصولی و همچنین حمایتهای ضعیف از میدان به در میشود.
وی گفت: برای مثال کشوری مانند هلند بیش از 800 موزه بزرگ و کوچک با تنوعی چشمگیر دارد، دولت مرکزی تنها در 25 درصد از موزهها سرمایهگذاری کرده و بقیه آن توسط بخش خصوصی و ارگانهای محلی به ویژه شهرداریها اداره میشوند.
این کارشناس میراث اضافه کرد: مهمترین تجربهای که از دیدن این موزهها میتوان به دست آورد، حضور موزه به عنوان یکی از مهمترین ابزار فرهنگی پرکننده اوقات فراغت، حضور موزه به عنوان مرکز فعال آموزش عمومی جامعه، تنوع چشمگیر موزهها، توجه موزهها به موضوعات حاد نظیر فرهنگ سازی و مسئله اکوسیستم و ارتباط انسان با محیط خود و در نهایت سیاست غیرمتمرکز دولت در امر موزهها و باز گذاردن دست مسئولان محلی برای ایجاد و اداره موزهها است.
انتهای پیام/س10