به گزارش فارس، روزنامه الشروق چاپ مصر در مقالهای به قلم "محمد المنشاوی" به بررسی دیدگاههای سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی درباره رئیس جمهور آینده مصر میپردازد و در اینباره با برخی از این افراد از جمله سفیر سابق آمریکا در مصر نیز گفتگو میکند، آنچه در زیر مشروح این مقاله است.
"ما آمریکاییها خواهان رئیس جمهوری هستیم که در شرایطی آزاد و عادلانه انتخاب شده و موسسه نظامی از آن رضایت داشته باشد".
این پاسخ "فرانک جی وایزنر"، سفیر سابق آمریکا در قاهره به سوالی بود که روزنامه الشروق درباره انتظارات آمریکا از انتخابات ریاست جمهوری مصر از وی سوال کرد.
در این ارتباط سفیر سابق آمریکا در قاهره به روزنامه الشروق تاکید میکند که در نگاه تک تک سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی نگرانی بابت آینده سیاست خارجی مصر پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به خوبی مشاهده میشود، چراکه آنها اعتقاد دارند، درگیر بدترین بحرانی شدهاند که درحوزه روابط قاهره - واشنگتن با آن مواجه بودهاند. بحرانی که به اعتقاد آنها با قضیه سازمانهای آمریکایی فعال در مصر و حمایت مشکوک مالی آنها از نهادهای مدنی مصری شروع شد و با اعلام قطع صادرات، انتخاب رئیس جمهور جدید و به تبع آن تغییر سیاست خارجی مصر ادامه مییابد.
این درحالی است که در این مرحله شاهد اعلام قطع صادرات گاز به رژیم صهیونیستی هم بودیم که نه تنها ضربهای سنگین بر تلآویو بود، بلکه بیم و هراسهای آمریکا در برابر آینده روابط مصر و آمریکا به شدت افزایش داده است و این نکتهای است که سفیر سابق امریکا در قاهره بر آن تاکید ویژه دارد.
از سوی دیگر "بروس رایدل"، از پژوهشگران اندیشکده بروکینگز بر این نکته تاکید دارد که "سالهای خوش رابطه با مصر و روابط گرم و صمیمانه واشنگتن – قاهره بیتردید به پایان رسیده است و کاخ سفید باید تجدید نظری در استراتژی خود در قبال مصر داشته باشد".
رایدل میافزاید: به همین منظور رسانههای آمریکایی به شکلی ویژه بر سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری مصر تمرکز کرده و باورند دارند که از میان این سه یکی برنده انتخابات ریاست جمهوری 23 و 24 می خواهد بود و این سه کسانی نیستند، جز "عمرو موسی"، دبیرکل سابق اتحادیه عرب و وزیر اسبق خارجه "حسنی مبارک"، و "عبد المنعم ابو الفتوح"، از رهبران برجسته سابق جماعت اخوان المسلمون و همچنین "محمد مرسی"، رئیس حزب آزادی و عدالت، شاخه سیاسی جماعت اخوان المسلمون.
"فرانک جی وایزنر"، سفیر سابق آمریکا در قاهره در اینباره میگوید: بیتردید در میان این سه نامزد، عمرو موسی مقبولیت بیشتری نسبت به دو نامزد دیگر دارد و روی کار آمدن هریک از ابو الفتوح و مرسی به دلیل پیشینه و دیدگاههای اسلامگرایانهشان و عدم درک اهمیت و ویژگی که روابط آمریکا با مصر باید داشته باشد، نگرانیهای بسیاری را برای کاخ سفید موجب شدهاند.
توجه به قضیه انتخابات ریاست جمهوری مصر حتی پیش از سرنگونی حسنی مبارک از قدرت به دنبال انقلاب 25 ژانویه 2011 مورد توجه آمریکاییها بوده است، چون روابط دو جانبه قاهره – واشنگتن برای آمریکا از اهمیت بسیار زیادی برخودار است و به همین دلیل طبیعی است که مناقشهها و بحث و جدلهای بسیاری درباره آینده مصر در واشنگتن درگیرد و بر حسب این اهمیت کاخ سفید هیچگاه حاضر نیست، برسر نامزد یا حزب یا ائتلافی شرط بندی کند و ریسک باخت در شرط بندیهایش را بپذیرد و به همین دلیل است که میتوانیم دریابیم، کاخ سفید چرا تمام توان خود را بر حمایت از نامزد مورد نظر خویش متمرکز کرده است.
به استثنای مردم مصر، به نظر نمیرسد که کسی یا کسانی به اندازه دولتمردان آمریکا نگران و کنجکاو شناخت هویت و نام رئیس جمهوری آینده مصر باشند، چراکه رئیس جمهوری آینده مصر پایه و اساس و سنگبنای روابط بزرگترین قدرت کنونی جهان از یکسو و یکی از بزرگترین و قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه را پایهگذاری خواهد کرد و تاریخ به تجربه ثابت کرده است که گرایشها و دیدگاههای روسای جمهوری مصر موجب توسعه و گسترش روابط دو جانبه یا پس رفت آن شده است.
از زمان روی کار آمدن نظام جمهوری در مصر به دنبال پیروزی جنبش "افسران آزاد" در سال 1952 تا سال 2011 عملا سه رئیس جمهور بر مصر حکم راندهاند، در حالیکه طی همین دوره کاخ سفید 12 رئیس جمهور را به خود دیده است و تمام این دولتها چه جمهوریخواه بوده باشند، چه دمکرات همواره منافع آمریکا را در تعامل خود با قاهره در نظر گرفتهاند، بر عکس روسای جمهوری مصر که هیچگاه در این رابطه به منافع ملی مصر توجه نداشتهاند.
عدم پذیرش آمریکا توسط "جمال عبد الناصر"
پس از به دست گرفتن قدرت توسط نیروهای مسلح مصر در 23 جولای 1952 نماینده ویژه شورای فرماندهی انقلاب روی به سفیر آمریکا در قاهره میکند و نامهای را به وی تحویل میدهد که در نوشته شده بود: "نظام قدیم مصر سرنگون شده است و نظام انقلابی جدیدی در مصر روی کار آمده است که در صدد تحقق خواستهها و مطالبات مردم مصر است".
پس از آن واشنگتن از طریق "جان فوستر دالاس"، وزیر خارجهاش مصر را جذب خود کرده و آن را در جنگ سردش با اتحاد شوروی سابق آن را به صف متحدان آمریکا ملحق کند. اما گفتگوی وزیر خارجه آمریکا با رئیس جمهوری وقت مصر درباره پیمانها و اتحادهای نظامی میزان شکاف موجود میان قاهره و واشنگتن را آشکار کرد.
پس از آن مصر در صف متحدان اتحاد شوروی قرار گرفت و روابط ویژهای میان دو کشور به خصوص در حوزه تسلیحاتی و نظامی و امنیتی برقرار شد.
طی سال 1956 و برخلاف روند جاری در روابط قاهره – واشنگتن، کاخ سفید از موضع مصر در جنگ سه روزه حمایت کرد و موضعی مشابه موضع اتحاد شوروی در این تجاوز اتخاذ کرد.
پس از آن و اوایل دهه 60 قرن گذشته فرصت بسیار مناسبی پیش آمد تا رابطه قاهره و واشنگتن و با روی کار آمدن "جان کندی" وارد مرحله جدیدی شد و به مرور زمان رو به بهبودی گذاشت. اما این رابطه به سرعت رو به قهقرا گذاشت، به حدی که در ژوئن 1967 و پس از حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ این رژیم علیه مصر به مرز قطعی روابط رسید.
غافلگیری "انور سادات"
پس از جمال عبد الناصر، انور سادات، رئیس جمهوری معدوم مصر قدرت را در این کشور به دست گرفت و او توجه ویژهای به رابطه با آمریکا داشت. در تابستان 1972 انور سادات با اخراج هزاران کارشناس اتحاد شوروی سابق از مصر تمام دنیا را غافلگیر کرد.
پس از جنگ اکتبر 1973 انور سادات به این باور رسید که حل منازعات خاورمیانه و تنها راه بازگرداندن صحرای سینا جز از طریق کاخ سفید امکانپذیر نیست و اعتقاد داشت، 99 درصد کلید حل منازعات اعراب – اسرائیل در دست آمریکاست و با توجه به همین باورها بود که مذاکرات صلح با اسرائیل را آغاز کرد تا سرانجام و در سال 1979 شاهد امضای معاهده "کمپ دیوید" باشیم.
همچنین روابط مصر و آمریکا پس از امضای آن معاهده بود که وارد مرحله جدیدی شد و آن قدر توسعه و گسترش پیدا کرد که به انتقاد مصر از اتحاد شوروی سابق جهت اشغال افغانستان و دشمنی با انقلاب اسلامی در ایران و کاهش روابط مصر و لیبی انجامید.
همکاری "حسنی مبارک"
با ترور انور سادات و روی کار آمدن حسنی مبارک روابط مصر – آمریکا شاهد تغییر و تحولات گستردهای بود و طی سه دهه حاکمیت مبارک بر مصر هر روز بر دامنه این روابط افزوده میشد تا تمام سطوح سیاسی و اقتصادی و نظامی را در برگیرد. همکاری نظامی مصر با آمریکا به حدی توسعه و گسترش پیدا کرد که در کمال ناباوری جامعه جهانی مصر با ارسال یکهزار سرباز به کویت در جنگ دوم خلیج فارس در کنار آمریکا ایستاد و این موجب شد تا "جرج بوش" پدر، رئیس جمهوری وقت آمریکا تمام بدهیهای نظامی مصر را لغو کرده و ببخشد.
در طول دوران حاکمیت حسنی مبارک آمریکا تلاش کرد، سه هدف بزرگ را در همکاری خویش با قاهره محقق کند که عبارتند از: پیشبرد روند صلح خاورمیانه، حفظ ثبات و امنیت منطقهای و مبارزه با تروریسم بین المللی و بالطبع تحقق تمام این اهداف جز با دوری مصر از ایران و پایبند بودن آن به عدم بازگشت روابط تهران – قاهره در مقابل گسترش روابط مصر با رژیم صهیونیستی ارتباط پیدا میکرد.
با آغاز سال 1976 روابط نظامی دو کشور آمریکا و مصر چنان گسترش یافت که مصر جایگاه دوم پس از اسرائیل را به عنوان دریافتکننده کمکهای نظامی آمریکا به ارزش سالیانه 1.3 میلیارد دلار احراز کرد.
رئیس جمهوری جدید
"استفان کوک"، عضو مجلس روابط خارجی آمریکا معتقد است که "گریزی از کاهش سطح روابط مصر و آمریکا پس از سرنگونی حکوکت حسنی مبارک نیست و در اینباره باید به این نکته اعتراف کنیم، در صورتیکه رئیس جمهوری جدید از سیاستهای گذشته مصر روی گردان باشد، باید در انتظار نتایجی وخیمی در آینده روابط دو کشور مصر و آمریکا باشیم".
این نکتهای است که سفیر سابق آمریکا در قاهره نیز بر آن تاکید میکند و میگوید: "واشنگتن به خوبی میداند که گریزی از کاهش سطح روابط با مصر نیست، اما سوال مهم اینجاست که میزان این کاهش سطح روابط چه اندازه و ماهیت آن چه خواهد بود".
این درحالی است که بسیاری در واشنگتن نمیتوانند رضایت و حمایت خود از ادامه حاکمیت شورای عالی نظامی بر مصر و عدم انتقال قدرت به رئیس جمهوری منتخب را پنهان کنند تا به این وسیله و یا به هر طریق ممکن روابط ویژهای را حفظ کنند که دو کشور را به یکدیگر طی دو دهه گذشته بسیار نزدیک کرده است، و این نزدیکی به شکلی ویژه در حوزههای امنیتی و نظامی قابل ملاحظه است.
"جیمز فیلیپس"، از پژوهشگران اندیشکده میانهرو هریتیج معتقد است که "آنچه دولت اوباما به مصر پس از سرنگونی حکومت حسنی مبارک امیدوار است، ایجاد تغییر و تحول دمکراتیک در آن است، اما از آنچه در دوره انتقالی میگذرد، اینگونه به نظر میرسد که روابط مصر و آمریکا به پایینترین سطح خود از سال 1979 تاکنون رسیده است.
نزدیکی تهران - قاهره
سیاست آمریکا در قبال اسرائیل بعد از انقلاب 25 ژانویه 2011 و سرنگونی حسنی مبارک، همپیمان استراتژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی از جمله منابع نگرانی تلآویو و واشنگتن بوده است و کابینه "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به خوبی میداند که مصر جدید در راهی که باب میل و خواسته اسرائیل باشد، گام برنمیدارد، با اینکه رهبرانی که هم اکنون قدرت را در این کشور به دست دارند، بر عدم تجدید نظر در معاهده صلح کمپ دیوید منعقده میان مصر و اسرائیل تاکید کردهاند.
در این راستا فیلیپس معتقد است که واشنگتن باید بر رئیس جمهوری آینده مصر فشار آورد تا به تعهدات حکومتهای سابق از جمله پیمان کمپ دیوید و مبارزه با تروریسم پایبند باشد و واشنگتن به شدت از تبلیغات انتخاباتی نامزدهای مصر علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی نگران است.
فیلیپس تاکید میکند: اما بیش از آنکه کاخ سفید نگران دیدگاههای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری مصر در برابر عادی سازی روابط با تلآویو و واشنگتن باشد، نگران دیدگاه آنها در برابر عادی سازی روابط با تهران است.
وی میافزاید: قضیه توقف صادرات گاز به اسرائیل بر نگرانی آینده روابط مصر با واشنگتن و تلآویو و بحرانهای ناشی از آن بیش از پیش افزوده است.
آنچه هم اکنون چون روز برای دولتمردان آمریکایی روشن است و همه از این حقیقت آگاه هستند، این است که روابط مصر و اسرائیل به طور عموم با اقبال و حمایت مردمی در مصر مواجه نیست و همین موجب میشود، این احتمال قوت بگیرد که رئیس جمهور جدید این نفرت مردمی را در تصمیمگیریهای خارجی در قبال رژیم صهیونیستی عملی کند.
از این حیث مجله آمریکایی "تایم" بر این باور است که معاهده صلح میان مصر و اسرائیل به پایان راه خود رسیده است، این در حالی است که مردم مصر به قرارداد صادرات گاز مصر به اسرائیل نیز بسیار معترض هستند و آن را رهاورد رژیم فاسد سابق میدانند به همین دلیل بسیار دور از انتظار است که رئیس جمهوری آینده مصر راضی به ادامه روند سابق روابط تلآویو – قاهره باشد.
معروف است که بر روابط مصر و آمریکا حسابها و منافع متعددی حاکم است و به همین دلیل واشنگتن تمایل ندارد، روابط مهم و اسراتراتژیک خود با مصر را شخصی کند یا آن را در گروه موفقیت شخص یا گروه خاصی قرار دهد.
به همین دلیل منفعیت گرایی و حفظ منافع محور روابط واشنگتن با رئیس جمهور آینده مصر را تشکیل میدهد و این موضوع به شکلی آشکار سخنان دیپلماتها و مسئولان آمریکایی درباره آینده رابطه با مصر را تشکیل میدهد و مناقشههای رایج و صورت گرفته در واشنگتن تماما به این گفته منتهی میشود که "در انتخاب رئیس جمهوری آینده مصر نه دخالت میکنیم و نه به رسیدن نامزدی خاص به قدرت کمک میکنیم و نه ترجیح میدهیم کفه ترازوی یک نامزد به سود نامزد دیگر سنگینتر کنیم؛ اگرچه حتی اگر خواهان آن باشیم نیز نمیتوانیم".
نتیجه
توجه دوایر و محافل مختلف آمریکایی به مصر توجه بیهودهای نیست، چراکه مصر بزرگترین کشور خاورمیانه با 80 میلیون نفر جمعیت است، همچنین این کشور دارای بزرگترین ارتش و دومین اقتصاد برزگ خاورمیانه است و این صرف نظر از نقش رهبری است که مصر در جهان عرب ایفا میکند.
"میشل دان"، پژوهشگر اندیشکده آتلانتا در این ارتباط میگوید: "باید به روابط مصر و آمریکا از بعد و منظر جدیدی نگاه کرد، مصر نقشی اساسی را در سیاست خارجی آمریکا بازی میکند و به همین دلیل هیچگاه نباید منافع امنیتی خود را نادیده بگیریم که بر روابط ما در گذشته با قاهره سایه افکنده بود، این درحالی است که منافع اقتصادی و سیاسی ما در مصر نیز چنان نقش مهمی را در امنیت ملی آمریکا بازی میکنند که از آنها نیز نباید گذشت".
سپس دان میافزاید: رئیس جمهوری آینده مصر برای اولین بار هم که شده باید اهداف خود از آینده روابط قاهره و واشنگتن را مشخص کند. روابط مصر و آمریکا چه توسعه و گسترش یابد، چه سطح آن کاهش پیدا کند، هرچه هست باید به دور از احساسات و عواطف باشد و تنها باید در خدمت به منافع آمریکا مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
انتهای پیام/++