به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، معنویتهای دروغین و عرفانهای جدید عبارتهایی هستند که در این سالها زیاد از آنها شنیده و یا خواندهایم اما به راستی چه عواملی باعث گرایش برخی از جوانها به آیینهای دروغین میشود؟
حجت الاسلام والمسلمین رضوی که کلام اسلامی را در دانشکده علوم حدیث تدریس میکند و پیش از این به مدت هشت سال مدیر گروه ادیان و مذاهب در مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه قم بوده و در زمینه موضوع گسترش آیینهای دروغین و عرفانهای جدید مطالعات و بررسیهایی داشته است به سئوالات ما پاسخ میدهد.
فارس: در چند سال اخیر شاهد ظهور برخی آیینهای دروغینی هستیم که تعدادی از جوانها را جذب خودشان کردند. به نظر میرسید بیشتر کسانی که به اصطلاح خودشان به یک عرفان جدید گرایش پیدا کردند حتی تعریف درست و دقیقی از عرفان ندارند. به عنوان نخستین سئوال بفرمایید آیا استفاده از واژه عرفان در مورد این به اصطلاح آیینهای معنوی صحیح است؟
اینکه ما بخواهیم یک تعریف دقیق و کامل از عرفان، بهویژه عرفان حقیقی یعنی عرفان اسلامی و شیعی ارائه کنیم بحث بسیار طولانی و تخصصی است که طبیعتا از حوصله خوانندگان شما خارج است اما امروزه شاهد هستیم برای معرفی برخی از گرایشهایی که بعضی از جوانها به برخی امور معنوی دارند، از اصطلاح عرفان استفاده میشود که صحیح نیست. در واقع به هر نوع گرایشی که نسبت به برخی معنویتها وجود دارد نمیتوان نام عرفان را داد و تعریف دقیق عرفان بسیار فراتر از اینهاست و بیهیچ شکی این عرفانهای جدید تفاوتهای بسیاری با عرفان حقیقی یعنی عرفان اسلامی و شیعی دارند.
فارس: چه عواملی باعث گرایش برخی جوانها به این آیینها میشود؟
طبیعتا عوامل زیادی وجود دارد. برخی از این عوامل فردی و برخی دیگر اجتماعی و خانوادگی است که باید همه این عوامل را بهصورت مجزا و تک به تک مورد مطالعه و بررسی قرار داد. بنده در اینجا به برخی از مهمترین دلایل که در حیطه علم کلام است و یک متکلم میتواند به آن بپردازد اشاره میکنم. به عقیده بنده یکی از مهمترین دلایل گرایش بعضی از جوانها به عرفانهای دروغین عدم تبیین صحیح عرفان اسلامی است. مثالی میزنم، فرزند ما برای رشد و نمو نیاز به تغذیه سالم دارد. وقتی پدر و مادری غذای سالم در اختیار فرزندش قرار ندهد او این نیاز خود را از راههای ناسالم دیگری تامین خواهد کرد. نیازهای معنوی هم همین گونه است. اگر ما نتوانیم تبیین دقیق و درستی از آموزههای اعتقادی و عرفانی اسلام داشته باشیم، فرزندانمان به خاطر آن نیازهای درونی که دارند، به طرف عرفانهای ناسالم و آموزههای ناسالم کشیده خواهند شد. متاسفانه این ضعف یعنی نبود یک تبیین دقیق و صحیح از آموزههای اسلام در برخی از لایههای اجتماعی ما مشاهده میشود. برطبق اعتراف بسیاری از متولیان امور در آموزش مفاهیم دینی به جوانان دچار ضعف هستیم. شاید در یک قسمتی از شهر یا محله و یا نظام خاصی خوب کار کرده باشیم و آموزههای دینی را بهصورت عمیق و تاثیرگذار تبیین کرده باشیم اما بحث من کل جامعه است. آیا ما در کل جامعه موفق شدیم که یک تبیین دقیقی از آموزههای دینی ارائه کنیم؟ مسلما اینگونه نبوده است و همین غفلت این فرصت را به بانیان معنویتهای کاذب داده است تا با غذای ناسالم غریزه معنویت خواهی فرزندان ما را ارضاع کنند. در اینجا مایلم به یک نکته مهم اشاره کنم و آن تفاوتی است که بین غریزه و فطرت وجود دارد. اسلام دین فطرت است. یعنی روی فطرت انسانها انگشت میگذارد و خودآگاه انسانها را مخاطب قرار میدهد و هیچگاه از ناخودآگاه انسان استفاده نمیکند. حضرت محمد (ص) همه دین را بر اساس تبیینها و استدلالهای عقلانی عرضه کردند و هیچگاه از غریزه به عنوان عامل محرک در جذب جوانان استفاده نکردند. در حالی که امروزه میبینیم در برخی از نحلههای فکری، از غریزه جوانان به عنوان عامل جذب استفاده میکنند. ما در دین اسلام حق نداریم برای جذب یک فرد به دین از هر وسیلهای استفاده کنیم در نتیجه تعهد و تلاش ما برای آگاهسازی جوانان و جذب آنها باید چندین برابر باشد چرا که شنا کردن در جهت آب کار دشواری نیست بلکه در خلاف جهت رفتن همت و تلاش صدچندان میخواهد.
فارس: به نظر میرسد برخی رفتارهای سیاسی هم در این گرایشهای انحرافی بیتاثیر نبوده است!!!!!!
متاسفانه همینطور است. برخی از جوانها بعضی از رفتارهای سیاسی را دلیلی بر بطلان آموزههای دینی میدانند در حالی که این عقیده صحیحی نیست.
در صدر اسلام هم پیامبر اسلام (ص) دین مبین اسلام را تبلیغ میفرمود و ممکن بود فردی در این بین مرتکب اشتباه شود، اما اشتباه یک فرد به معنی بطلان آموزههای اسلام نبود. عملکرد یک انسان مسلمان دلیلی بر بطلان آموزههای دینی نیست و باید بین عملکرد یک فرد و باورهای او تفاوت قائل شد. درست است که بین باورها و عملکرد رابطه وجود دارد اما این رابطه صد در صدی نیست که از بطلان عملکرد به بطلان باور برسیم.
فارس: برای تقویت قوه تشخیص جوانان چه باید کرد؟
تلاشهای فردی و پراکندهای که در این زمینه صورت میگیرد زیاد است. افراد زیادی هستند که بهخاطر احساس مسئولیت در برابر این جریانها ایستادگی میکنند و در حد توان خودشان برای تبیین و دفاع از آموزههای اسلامی و نشان دادن ضعف آیینهای وارداتی کارهایی هم انجام میدهند اما مشکل اصلی ما نبود کار دسته جمعی و سازمان یافته است. متاسفانه آن محور اصلی که بتواند این افراد و مراکز کوچک را دور هم جمع کند و یک نقشه راه و برنامه کلان را تبیین کند در حال حاضر در کشور وجود ندارد. واقعیت این است که در حال حاضر گروههای زیادی با برنامهها و اهداف از پیش طراحی شده و بهصورت سازمان یافته و پیوسته جامعه و بهویژه جوانان ما را مورد هدف قرار دادهاند اما دفاع ما در مقابل آنها بهصورت جمعی و سازمان یافته نیست. در حال حاضر ما مشکلی از نظر آگاه سازی جوانان نداریم چرا که اطلاعات بهصورت نامنظم به جوانان داده میشود. جوانان به اندازه کافی اطلاعات دریافت میکنند اما اطلاعاتی که به آنها داده میشود هدفمند و سازمان یافته نیست به همین دلیل آنها نمیتوانند از این اطلاعات بهره ببرند.
فارس: آیا در گذشته هم با چنین هجمههایی مواجه بودیم؟
بله در دوره صفویه که دوره آغاز استعمار اروپائیان بود، میسیونرهای مسیحی به آفریقا، هند و سایر کشورها میرفتند و تبلیغ میکردند و از این طریق فرصتی برای استعمار کشورها فراهم میکردند. همین برنامه در ایران هم اجرا شد. در دوره صفویه میسیونرهای زیادی وارد ایران شدند، اما نکته اینجاست که نظام دینی حاکم بر کشور بسیار نظاممند و سازمان یافته عمل میکند و در نتیجه استعمارگران به اهداف خود دست پیدا نمیکنند.
مرحوم خاتونآبادی که شیخالاسلام دوره صفویه بود خودش شخصا شروع به ترجمه انجیل میکند و یا یکی از شاگردان میرداماد در جواب یکی از مسیحیانی که علیه اسلام کتاب نوشته بودند، آثاری را به رشته تحریر درمیآورد و به همین شیوه و بهصورت علمی و عملی در برابر هجمههای آنها مقاومت میکنند.
کار به جایی میرسد که هجمه دشمنان به خود آنها برمیگردد. پدر آنتونیو کشیشی پرتغالی بود که برای تبلیغ مسیحیت وارد ایران شد و در اثر کار تبلیغی سازمان یافتهای که وجود داشت خود به دین اسلام گروید و نام علیقلی جدیدالاسلام را برای خودش برگزید و کتابی نوشت در نقد میسیونرها.
فارس: به آثاری اشاره کردید که برخی نویسندگان جوان در نقد عرفانهای دروغین نوشتهاند، آیا همین آثار از نظر قوت و استحکام پاسخگوی نیاز امروز جامعه ما هست؟
همانطور که عرض کردم این آثار پراکنده و بهصورت غیر منسجم منتشر میشوند و طبیعتا هر چقدر هم که قوی و محکم باشند نمیتوانند پاسخگوی نیاز جامعه باشند.
فارس: شما به نبود هماهنگی و انسجام سازمانی برای مقابله با این هجمه فرهنگی اشاره کردید، به عقیده شما چه کسانی باید نخستین گام را در این زمینه بردارند؟
متولیان زیادی وجود دارد، دولتی، غیر دولتی اما فکر میکنم مهمترین عامل، همکاری بین مراکز علمی و صاحبان فکر و اندیشه با مراکز اجرایی است. شما تصور کنید مراکز علمی و دانشمندان دینی صدها کتاب هم بنویسند اگر قرار باشد این کتابها در قفسه خاک بخورد چه فایدهای خواهد داشت؟ مراکز اجرایی هم وقتی طرح و برنامهای نباشد چه چیزی را میخواهند اجرا کنند؟ بنابراین در این امر بهویژه همکاری و هماهنگی بین مراکز علمی اجرایی بسیار مهم است.
انتهای پیام/س10