اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  همدان

سفر به «شهر من»/ گذری بر ۱۰۰ سال قبل همدان +عکس

همدان شهری به یک میدان و چند محله ختم می‌شود، کوچه‌باغ‌هایش تو را آن سوی صفا و صمیمیت می‌برد و تابستان و زمستانش همیشه برایمان خاطره‌انگیز است، آری امروز روز «شهر من» است، شهری که روزگاران زیادی را به خود دیده و خاطرات بزرگی را ثبت کرده است.

سفر به «شهر من»/ گذری بر ۱۰۰ سال قبل همدان +عکس

خبرگزاری فارس - همدان: امروز روز همدان است، روز «شهر من»!، شهر من که روزگاران زیادی را به خود دیده و گرمی و سردی زیادی را چشیده اما خم به ابرو نیاورده و همچنان همچون الوندش سرافراز ایستاده است.

هرچه فکر کردم این روزها از همدان چه بگویم و چه بنویسم دیدم با مدرن شدن و پیشرفت تکنولوژی که دیگر زمان برایش مهم نیست و هر ثانیه باید منتظر اتفاقات جدیدی بود، گفتن از حال شاید جذابیتی نداشته باشد پس تصمیم گرفتم به روزگاران قدیم شهرم سفر کنم و در روزی که به نام همدان نامگذاری شده، در کوچه پس کوچه‌هایش قدم بزنم.
 


می‌خواهم به همدان ۱۰۰ سال قبل سفر کنم، آن روزهایی که همدان به یک میدان و چند محله اطرافش خلاصه می‌شد، آن روزهایی که صدای بهارش را از رودخانه‌های پرآب و قنات‌ها را می‌شنیدیم، تابستانش را در کوچه‌ پس کوچه‌های باصفا عواس‌‌آباد قدم می‌زدیم، پاییزش را برگ‌های خزان‌دیده‌اش رنگارنگ می‌کردند و زمستانش را در سرمای زیر صفر درجه و یخبندان‌های طولانی‌اش زیر کرسی‌های گرم سپری می‌کردیم.
 


آری بیایید در کوچه پس کوچه‌های همدان قدم بزنیم، در سقاخانه‌اش شمع روشن کنیم، از بازار چهارطاقش دیدن کنیم از صدای قاشق‌تراشان، مسگرها، چاقوبرها، پالان دوزان گوشمان را نوازش دهیم و دمی با حلبی‌سازهایمان گپ و گفت کنیم.

همانطور که در بازار سرمان را پایین انداخته و سلانه سلانه می‌رویم، از راهروهای پیچ در پیچ و طاق‌های بلند ضربی و معماری جذاب بازار فرش‌فروشان عبور کنیم و دستی بر خامه‌های رنگرزی بزنیم.

وقتی نفسمان گرفت از دالان‌ها و راسته‌بازارها و گذرهای بازار که رد شدیم دمی روی پله‌های ورودی به خیابان اکباتان بنشینیم و آمد و شد مردم را تماشا کنیم و تاریخ همدان را در میدان هگمتانه و عین‌القضاتش مرور کنیم.
 


در این میان وقتی به یکباره چشممان به گلدسته‌های مسجد جامع گره می‌خورد، ظهر است پس در حیاط با صفای مسجد که دورتادور آن را چندین شبستان گرفته است، چرخی بزنیم و وضویی از آب حوض آبی مسجد بگیریم و نمازمان را در خنکای دالان مسجد اقامه کنیم.

همانطور که نظاره‌گر معماری مسجد شده‌ایم، به یکباره به دوران دور می‌رویم که چگونه این آجرها با نظم و ترتیب در کنار هم چیده شده‌اند، چگونه طاق‌های داخل مسجد در تابستان خنکای عجیبی دارند و در زمستان گرمازا هستند، همه اینها عجیب دلربایی می‌کند به قدری که به خودم می‌آیم و می‌بینم ساعت‌هاست، نشسته‌ام‌.
 


از مسجد که گذر کنیم و همین که پایمان به آن سوی خیابان می‌رسد، همهمه و شلوغی میدان امام و شش خیابانش تو را به دنیای دیگری می‌برد، یک خیابان به آرامگاه باباطاهر و دیگری به آرامگاه بوعلی ختم می‌شود، بزرگانی که در «شهر من» آرمیده‌اند و به یاد می‌‌آورند تاریخ این دیار کهن‌تر از آن است که بتوانی به آن سفر کنی، زیرا فرو رفتن در تاریخ سه هزار ساله این شهر در وصف نگنجد و فقط باید به بلندای آن ادای احترام کرد.
 


همانطور که خیره به دورتادور میدان می‌شویم، گاریچی‌ها دورتادور میدان منتظر ایستاده‌اند، یک گاری بار حمل می‌کند و گاری دیگر مسافری را سوار می‌کند، سادگی و نجابت از قدیم خصلت مردمان این دیار است و همواره برای کسب روزی حلال از هیچ کوششی فروگذار نبودند.

همانطور که راهمان را گرفته و می‌رویم چمن‌های(محلات) همدان هر یک قصه دیگری دارند، به کوچه پس کوچه‌های شهر که قدم می‌گذاریم، پر است از بچه‌هایی که در کنار هم بازی می‌کنند از الک دولک گرفته تا یه قل دوقل، چنان شور و هیجانی دارد که می‌توان ساعت‌ها نشست و با قهقه‌هایشان همراه شد.
 


آن طرف کوچه نیز پیرمردهای باصفا کنار هم نشسته و روزگار را به تماشا نشسته‌اند و گپ و گفت‌شان در عصرگاهان تابستان با خنکای نسیم الوند همراه شده یا اگر زمستان باشد زیر کرسی‌های گرمشان، شوچره می‌خورند که لذتش را به جان می‌توان خرید.

از صفا و صمیمیت قدیم که می‌گویم دلم برای شهر قدیمم تنگ می‌شود، برای تک‌تک خانه‌هایی که نه با رنگ و لعاب مصنوعی بلکه با کاهگل‌های دست ساز ساخته شده، خانه‌هایی که یک حیاط به وسعت همه خانواده دارد و حوض وسط آن همیشه ایام برایت خاطره‌انگیز است.
 


گاهی دور می‌شوم و می‌روم به آن سوی باغات همدان، نسیم خنکی از پای الوند هوش از سرت می‌برد، به گنجنامه می‌رسی جایی که کتیبه‌های هخامنشیان در دل کوه جا خوش کرده‌اند ‌و جلوه‌ای از پیوند تاریخ و طبیعت را پیش رویت می‌گذارد.

پس دقایقی در میان این فضای دل‌انگیز و پر از آرامشی که با صدای آبشارش عجین شده، قدم می‌زنیم و سیراب می‌شویم از آنچه در این کهن شهر نهفته است‌.

همدان کهن‌شهری که افتخارش قدمت سه هزار ساله و بزرگان خفته در خاکش است، هنوز در دامنه الوند استوار و پابرجاست و چشم به افقی دوردست برای آینده‌ای درخشان دوخته است.

آری امروز روز «شهر من» است، شهری که تاریخش استوار و طبیعتش ماندگار و مردمانش پایدارند و برای جاودانگی‌اش همچنان ایستاده چون کوه.

انتهای پیام/۸۹۰۰۳/س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول