به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، در واژهشناسی (ترمینولوژی) آموزش و پرورش در تعریف عبارت برنامهریزی/Planning آمده است: فرآیند نظاممند و تدابیر آگاهانه تعیین اهداف و تدارک مجموعهای از اقدامات، فعالیتها و تلاشهای هوشمندانه، یافتن مسیر یا مناسبترین روش و ساختن راهها که با شناسایی وضع موجود و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و ترسیم وضعیت مطلوب (هدف)، چگونگی رسیدن به اهداف مطلوب را بر اساس امکانات، وسایل، منابع و مدت زمان معین، ممکن میسازد. از جنبه ماهیت، برنامهریزی دارای انواع فیزیکی، سازمانی، فرآیندی، مالی، وظیفهای و عمومی و از جنبه افق زمانی، در قالب کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت قابل دستهبندی است. گاهی دو واژه Planning و Programming را به جای یکدیگر بهکار میبرند؛ در حالی که دومی به نوعی، برنامهریزی جزئیتر دلالت دارد.
طراحی و تنظیم مقررات برای اجرای یک کار یا برنامه.
برنامهریزی استراتژیک/Strategic Planning: برنامهریزی راهبردی
برنامهریزی اقتضایی/Contingency Planning: فرآیند شناسایی گزینههای گوناگون و قابل اجرا برای موقعیتی که ممکن است اعتبار برنامه اصلی بهدلیل تغییرات محیطی، بیش از حد کاهش یابد و اجرای یکی از گزینههای مطلوب، پیشبینی شده. در حقیقت، برنامهریزی اقتضایی نوعی برنامهریزی مبتنی بر اندیشیدن پیش از عمل است؛ ولی هر چه محیط برنامهریزی نامطمئنتر باشد، احتمال نامناسب بودن مفروضات آغازین با پیشبینیها و حتی مقاصد اولیه، افزایش مییابد. در چنین محیطهایی بهطور مستمر مسائل و رخداداهای غیر منتظره رخ میدهد و در نتیجه، تغییر در برنامهریزی را ضروری میسازد؛ بنابراین بهتر است همواره در موقع برنامهریزیها، پیشبینی شود که اگر کارها آنگونه که انتظار داریم پیش نرفت، چه تغییراتی در آنها ایجاد یا کدام برنامههای جایگزین آماده شوند تا مشکلی ایجاد نشود. به عبارت دیگر؛ هنگامی که بحرانی در نقاط پیشبینی شده بروز کند که حاکی از بی اعتباری برنامه باشد، با استفاده از برنامهریزی اقتضایی امکان اقدام سریع فراهم میآید.
برنامهریزی آموزشی/Training/Educational Planning: فرآیند شناسایی و تعیین هدفهای مناسب، خواستهها، انتظارات، محدودیتها، نیازها و تجزیه وتحلیل منطقی عوامل مؤثر در نظام آموزش و پرورش و پیشبینی امکانات آموزشی لازم، اعم از مالی و مادی و انسانی، اطّلاعات و دانش، وسایل و ابزارهای لازم یا سازماندهی و اصلاح فعالیتها و اتخاذ تدابیری راهبردی، تصمیمها و اقدامات عملی برای افزایش کارآیی و تحقق بهتر هدفها و برآوردن نیازهای مزبور، طی یک دوره مشخّص در آینده.
برنامهریزی بخشی/Sectoral Planning: فرآیند تصمیمگیری و پیشبینی فعالیتهای هماهنگ شده یک بخش اقتصادی، اجتماعی یا زیربنایی در قالب استراتژی توسعه ملّی و هدفهای پیشبینی شده. به عبارت دیگر؛ فرآیند تنظیم روند تغییرات حال و آینده یک بخش معین اقتصادی و اجتماعی در چارچوب هدفهای ملّی.
برنامهریزی بلندمدت/Long Range Planning: نوعی برنامهریزی برای تجزیه وتحلیل منطقی عوامل مؤثر و تعیین چارچوب کلی برای تصمیمگیریهای کلان و انجام بهینه امور؛ این برنامهریزی اغلب حاوی اهداف، سیاستها و خطمشیهای کلان برای مدت زمان پانزده تا بیست سال و با پیشبینی رشد جمعیت، تکنولوژی و آمایش سرزمینی، انجام میشود و به ندرت مسائل جزئی را مد نظر قرار میدهد.
برنامهریزی توسعه/Development Planning: نوعی برنامهریزی کلان، حاوی مجموعه وسیعی از اهداف و سیاستهای مورد نظر برای توسعه اقتصادی، سیاسی علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور یا منطقهای از یک کشور که به تأیید مرجع ذیصلاحی رسیده است.
برنامهریزی جامع/Comprehensive Planning: برنامهریزی راهبردی
برنامهریزی درسی/Curriculum Planning/Development: فرآیند سازماندهی سلسله فعالیتها و اقدامات لازم در حیطه آموزشی و پرورشی و پیشبینی فرصتهای یادگیری، برای جمعیتی مشخّص، بهمنظور فراهم کردن زمینههای لازم برای ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرندهگان و نیل به آرمانها و هدفهای معین آموزش و پرورش که دانشآموزان تحت رهبری و هدایت معلم، معمولاً در مدرسه یا مراکز آموزشی و گاهی خارج از آن، باید انجام دهند.
رشته برنامهدرسی از جنبه نظری به 2 خانواده بزرگ، یعنی «برنامهریزی درسی» و «طراحی برنامهدرسی» تقسیم میشود. در قسمت برنامهریزی درسی چگونگی کاربرد و اجرای عناصر برنامهدرسی بیان میشود و تمرکز بر مراحل و روش کار، شامل چهار مرحله اصلی «نیازسنجی»، «طراحی»، «تدوین»، «اجرا» و «ارزشیابی» است. مجموعه رخدادهای یاد شده با توجه به عوامل مؤثر بر کیفیت، در یک بافت منسجم و یکپارچه، همسو و هماهنگ با مضامین مندرج در فلسفه تربیت رسمی و عمومی است و جهتگیری اساسی و محتوایی برنامهدرسی را مشخص میکند.
برنامهریزی راهبردی/Strategic Planning: نوعی برنامهریزی بلندمدت که مستلزم تنظیم آگاهانه اهداف، رویکردی مناسب، تشخیص و تعیین اولویتها و اقدامات اصلی و کلیدی، ترسیم خطوط کلی فعالیتها، مأموریتها و مقصد نهایی و مطلوب سازمان، با توجه به مقتضیات محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) موقعیّت فعلی و مسیر آینده سازمان یا جامعه، منابع موردنیاز و چگونگی تخصیص منابع و برای بررسی منظم و سازمانیافته و اندازهگیری نتایج یا سنجش میزان اثربخشی آن استراتژیها برای تحقق اهداف که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلندمدت خود دست یابد.
برنامهریزی استراتژیک، بهعنوان اصلیترین وظیفه مدیران ارشد سازمان، درصدد آن است به سه سؤال اصلی سازمان کجاست، آرزو دارد به کجا برود و چگونه خواهد رفت، پاسخ دهد.
برنامهریزی استراتژیک، برنامهریزی جامع،
برنامهریزی عملیاتی/Operational Planning: نوعی برنامهریزی که نحوه تبدیل و تحویل سیاستها و برنامههای راهبردی به مراحل عملیاتی و قابل انجام، نظیر کاربرد منابع مادی و انسانی، ساختهای سازمانی و اجرایی، خطمشیهای برنامهریزی شده و منابع انسانی را بیان میکند که بهوسیله آن، مدیران فعالیتها و گامهای ویژهای را در جهت رسیدن به اهداف ترسیم میکنند.
برنامهریزی عملیاتی معمولاً بیشتر از چند ماه طول نمیکشد و بهوسیله مدیران در تمام سطوح سازمان انجام میپذیرد. هدف این نوع برنامهریزی عملکرد، فعالیت و اجراست تا در آن طرحها، برنامهها و سیاستها و آنچه در برنامهریزی طرحریزی شده است، به مرحله عمل در آید.
دستور کار کیفیت انجام کار، اقدامات تفصیلی برای رسیدن به اهداف مشخص، محدود و عینی.
برنامهریزی غیر متمرکز/Decentralized Planning: نوعی از برنامهریزی با مشارکت آگاهانه و هدفمند مقامهای مسئول نواحی یا استانها در تعیین اهداف، استراتژیها، سیاستها، تخصیص منابع یا اجرای برنامهها که تا حدود زیادی متأثر از نظام حاکم، نظام برنامهریزی، قانون اساسی و سایر قوانین هر کشور است و تا حدودی نیز به تجربه، توان تخصصی و اجرایی نواحی و استانها بستگی دارد.
برنامهریزی کلان/Macro Planning: نوعی برنامهریزی که طی فرآیند مشخص با تحلیل وضعیت موجود، استراتژیها، سیاستها و خطمشیهای کلی بیان و منابع و امکانات اساسی جامعه پیشبینی و اختصاص داده میشود و سازماندهی لازم در سطح ملّی و نوعی تصمیمگیری برای نیل به اهداف تعیین میشود که در مقابل برنامهریزی بخشی و منطقهای بهکار میرود.
نوعی از برنامهریزی که راهها و وسایل را برای دستیابی بهتر به هدفهای مورد قبول جامعه و مأموریت موجود سازمان شناسایی میکند که در آن ذینفع اصلی خود سازمان است. برنامهریزی در سطح کلان، شامل سازمان آموزشی، مدرسه یا نظام آموزشی میشود.
در این سطح از برنامهریزی راههای بهتر تحقق بخشیدن به هدفهای سازمان در چارچوب هدفهای جاری آن مشخص میشود. هدف برنامهریزی استراتژیک کلان، بهبود کارایی وضعیت موجود سازمان است. دیدگاه آن، درون به برون است و در وهله نخست افرادی که در سازمان هستند از آن بهرهمند میشوند، سپس آنهایی که در خارج از سازمان قرار دارند مورد نظر قرار میگیرند.
برنامهریزی کلی، عظیم، کبیر
برنامهریزی کوتاهمدت/Short-Term Planning: نوعی برنامهریزی که در چارچوب برنامهریزی بلندمدت با قابلیت اجرایی بیشتر و بهتری انجام میگیرد؛ این برنامهریزی معمولاً برای مدت یک تا دو سال تنظیم میشود و به ضرورت دقیقتر و عملیتر یا به عبارتی بیشتر عملیاتی است.
برنامهریزی متمرکز/Centralized Planning: نوعی از برنامهریزی که در آن تعیین اهداف، استراتژیها، سیاستها، تخصیص منابع و حتی چگونگی اجرای برنامهها، تا ریزترین حد ممکن برای بخش دولتی و غیردولتی، از طرف دولت یا سازمان مرکزی تعیین میشود. در برنامهریزی متمرکز، میزان تولید، سرمایهگذاری و قیمتها در سطح بخشهای اقتصادی، چه باید تولید شود، چه میزان تولید شود و چگونه عوامل تولیدی بین مصارف مختلف توزیع شود را دولت تعیین میکند.
برنامهریزی منابع انسانی/Human Resource Planning: فرآیند مستمر و نظاممند پیشبینی، تأمین، استخدام، ارتقا و نگهداشت منابع انسانی موردنیاز سازمان، در تخصصها و مهارتهای موردنیاز، برای نیل به اهداف مشخص شده که بقا و توسعه سازمان بهوجود آنها بستگی دارد.
برنامهریزی منابع سازمانی/Enterprise Resource Planning ERP: مجموعهای از ماژولهای یکپارچه آماده راهاندازی، از پیش طراحی و از پیش مهندسی شدهای که تمام فرآیندهای تجاری و خدماتی سازمان را پوشش میدهد و سعی دارد تا عملکرد همه واحدهای سازمان را در یک سیستم کامپیوتری یکپارچه نموده و نیازهای مختلف خاص هر واحد را پاسخ گوید؛ این بسته، سیستمهای کامپیوتری مستقل را در واحدهای مالی، منابع انسانی و منبع دادهها در هم می شکند و آنها را با برنامه نرمافزاری یکپارچه که به ماژولهای نرمافزاری تقسیم میشود، جایگزین میسازد. بدین ترتیب واحدهای مالی، ساخت و انبار دادهها هنوز هم نرمافزار خودشان را دارند، با این تفاوت که حالا نرمافزارها به یکدیگر لینک شدهاند؛ به گونهای که واحد مالی میتواند با مراجعه به ذخیره دادهها از تحویل سفارش مطلع شود.
بسته نرمافزاری برنامهریزی کاربردی برای منابع سازمانی
برنامهریزی میانبخشی/Intersectorial Planning: نوعی برنامهریزی که بهمنظور ایجاد ارتباطات منطقی، هماهنگ کردن تصمیمگیریها و پیشبینی عوامل مشترک و ذیربط بین برنامههای بین بخشی انجام و زمینه برنامهریزی درست بخشی را فراهم میآورد.
برنامهریزی میانمدت/Medium-Term Planning: نوعی از برنامهریزی که در چارچوب برنامهریزیهای بلندمدت و در راستای هدفهای کلی آن است؛ این برنامهریزی اغلب برای مدت پنچ تا ده سال تدوین و ضرورتاً نه به اندازه برنامهریزی بلندمدت آرمانی و نه بهاندازه برنامهریزی کوتاهمدت عملیاتی و اجرایی است.
برنامهریزی نیروی انسانی/Human Resource Planning: برنامهریزی منابع انسانی
انتهای پیام/