بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
انتقال «در باغ سبز» به انتخابات مجلس دهم؟!
«توافق هستهای احتمالی»؛چرا گفتند ید بیضا است ولی مینویسند عصای موسی هم نیست؟!
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب اخیراً طی یادداشتی در روزنامه شرق که با عنوان «ایران بعد از توافق تاریخی» منتشر شده، با اشاره به توافق نهایی میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 نوشته است:
«توافق هستهای، عصای موسی کلیمالله نیست که به اقتصاد ایران خورده و معجزه کند! تورم را کاهش دهد، ارزانی به بار بیاورد، کسب و کار را از رکود به در آورد، برای شش میلیون بیکار شغل ایجاد کند، رشد اقتصادی را به عدد دستنیافتنی هشت درصد برساند، باران و رحمت الهی را بر دشتهای از خشکی تاولزده آن جاری کند و بالاخره و بالاتر از همه، فساد مزمن ساختار اداری را برطرف کند. همچنین این توافق قرار نیست روابط ما با برخی همسایگان را بلافاصله دوستانه کند یا خاورمیانهای عاری از تسلیحات هستهای ایجاد کند»
وی همچنین تصریح کرده است: اگرچه مخالفان توافق و تندروها، این نسبت نادرست را به دولت یازدهم و حامیان توافق هستهای دادهاند که آنها معتقدند، پس از توافق، ایران یکشبه گلستان خواهد شد، اما باید با تأکید و صدای بلند گفت: هیچ طرفدار توافقی دچار این تصور باطل، وهم و گمان نیست که اگر امروز توافق صورت بگیرد، از فردا همهچیز دگرگون شده و تغییر خواهد کرد. اصلاح اقتصاد، سیاست، جامعه، خاورمیانه، بهبود روابط با برخی همسایگان و دنیا، همه و همه به درپیشگرفتن سیاستهای عقلانی و بهینه نیاز دارد.
او مدتی پس از این صحبتهای خود طی یادداشت دیگری در شماره پنجشنبه روزنامه آرمان امروز نوشت: با این وجود شواهد و قرائن نشان میدهد توافق هستهای فردا(جمعه) اعلام خواهد شد و با پشت سر گذاشتن شبهای قدر میتوانیم این توافق را جشن بگیریم!
*صحبتهای زیباکلام متأسفانه مصداق بهم ریختن کافه است.
زیرا اولاً بدیهیست که توافقی که قرار بود تا آب خوردن مردم را هم حل کند، به قول برخی چهرههای جریان خاص ما را از «باتلاق و فلج تحریمها» نجات دهد و سطح معاش عمومی را ارتقا دهد؛ حکماً نمیبایست چیزی کم از عصای موسی کلیمالله که هیچ، که کم از ید بیضا داشته باشد.
ثانیاً مشخص نیست که صادق زیباکلام چگونه به یکباره تمام فعالیتهای جریان متبوع خود را در مدح و ثنای تمام عیار چیزی به نام «توافق نهایی» در طول 2 سال گذشته به فراموشی سپرده است.
اما حتی اگر این فراموشی هم توجیه داشته باشد؛ مشخص نیست که خوانش صحبتهای اخیر آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با پایگاه خبری العهد و در مدح دوران پس از توافق هستهای یا همان «پساتحریم» معروف نیز قابل فراموشی و کتمان هست یا خیر؟!
آقای هاشمی در پاسخ به سؤال خبرنگار العهد که پرسیده است «بهنظر شما توافق احتمالی هستهای؛ چه تأثیری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مسائل داخل ایران و مسائل منطقه خواهد گذاشت؟» گفته است:
«اولاً در ایران وضعمان به حالت عادی برمیگردد؛ ما در حالت عادی مشکلی در کشور نداریم؛ منابع زیادی در کشور هست که در ارتباط با همکاریهای خارجی میتوانیم هم بهتر نقد کنیم؛ هم بهتر بفروشیم و تکنولوژیهای جدیدی لازم داریم که بهفرض میتوانیم آنها را بیاوریم؛ روابط تجاریمان تقویت میشود؛ تولیدمان خیلی بالا میرود؛ ما الآن تقریباً 40 تا 50 درصد ظرفیت تولید نقد سرمایه گذاری شدهمان راکد است؛ یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت میشود و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود...خیلی از جاها آماده سرمایهگذاری هستند؛ مخصوصاً ایرانیان خارج مایل هستند که به ایران بیایند؛ ما هم ظرفیت بسیار بالایی برای سرمایه گذاری داریم؛ فقط زیرمجموعه پتروشیمی ایران کافیست که یک تمدن بزرگی در سواحل خلیج فارس ایجاد کند؛ نیروهای تحصیلکرده فراوانی داریم که زمینه کار برای آنها فراهم میشود؛ در خارج هم که روابط عادی شود زندگی راحتتر میشود و ایرانیان در داخل و خارج احساس امنیت میکنند؛ در مجموع فکر میکنم بسیار مفید است»
آیا معنی این سخنان جز این است که توافق هستهای دولت روحانی با 1+5 یک عصای موسی و ایبسا قویتر از آن یا همان ید بیضا است؟!
باید اشاره کرد که جریان سیاسی خاص که بصورت علیالدوام طی 2.5 سال گذشته با اینکه میدانسته درباره فوائد احتمالی توافق نهایی در حال آگراندیسمان و بزرگنمایی است اما باز هم بر مطلوبیتهای آنچنانی توافق نهایی تأکید کرده و اکنون که افکار عمومی منتظر عملی شدن وعدههای آنها در قبال توافق نهایی احتمالی هستند؛ صحبت از این میکند که با توافق نهایی ارزانی نخواهد شد، لغو تحریم اثر عمیقی بر ساختار اقتصادی ندارد، آثار توافق یکشبه نیست و ...
این ترمز کشی جریان خاص را باید اینطور آنالیز کرد که مسئله آنها از روز اول هم چیزی فراتر از مذاکره هستهای بوده و آنها همانطور که زیباکلام هم در خاتمه یادداشت مذکور سؤال «امکان توافق با آمریکا در حوزههای دیگر»! را عنوان کرده؛ به تابعیت هژمونیک از آمریکا میاندیشند نه به میزان واقعی بودن سخنان خود در قبال دستاوردهای توافق نهایی(قبل از زیباکلام، الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد نیز در سرمقالهای نوشته بود: شاید بعد از این در موضوعات دیگر و سایر پروندهها با آمریکا وارد مذاکره بشویم! آقای هاشمی رفسنجانی نیز به تازگی از این گفته است که بحث بازگشایی سفارت آمریکا در ایران غیر ممکن نیست)
ماجرای توقعات عمومی از توافق نهایی و خوردن حلوای موعود نیز یقیناً توسط این جریان به گامهای بعدی نظیر انتخابات مجلس دهم و دولت دوازدهم موکول خواهد شد.
صادق زیباکلام در سال 91 نیز علیالدوام بر عدم حضور آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری تأکید داشت و درباره حمایت اصلاحطلبان از کاندیداتوری کسانی مثل محمدباقر قالیباف و یا پیروزی قطعی مشایی! در صورت حضور سخن میگفت اما به محض اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی؛ از این گفت که بیشترین سخنرانیها و مواضع را در حمایت از کاندیداتوری وی داشته است!
یادآور میشود که یک روزنامه نزدیک به دولت اخیراً در یادداشتی در صفحه نخست خود، معنای مورد اراده زیباکلام را با لسانی دیگر مورد اشاره قرار داده و با بیان اینکه نمیتوان لزوماً به امید خیر یا شر یک توافق بود، نوشته است: نگاهی به تاریخچه مذاکرات غرب بالاخص ایالات متحده با رقبا یا دشمنان خود نشان میدهد که فرجام و تبعات یک توافق نه فقط در محتویات آن بلکه در میزان توانایی نهادها و گروههای ذینفوذ آن کشور برای استفاده از فرصتهای حاصل از توافق مذکور است!
این سخنان با بهشت ترسیمی جریان خاص و برخی چهرههای دولتی از دوران پساتحریم در تناقض است...
***
توصیهی یک نماینده مستعفی مجلس ششم به روحانی
روحانی اقدام کند؛ حتی به قیمت یأس و ناامیدی مردم!
شهربانو امانی، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با سایت حزب ندای ایرانیان اظهار کرده است: منابع مالی کشور به تاراج و یغما رفته است که هر از چند گاهی آن کوه یخی که در حال آب شدن هست به مردم نمایانده میشود. بدنه تاثیرگذار دولت قبلی که در واقع بر بیقانونی و رشوههای کلان به بهانههای مختلف چشمپوشی کردند و با تاراج افسانهای منابع مالی کشور نهادها را درگیر و دیوانسالاری مملکت را آلوده کردند، باید کنار گذاشته شوند.
او در ادامه افزوده است:
این هشداری است برای دولت آقای روحانی که باید از منابع مالی کشور صیانت و مراقبت جدی به عمل آورد و بصورت جدی ایستادن و اسناد افشا کردن را از اکنون آغاز و تمرین کند. شاید هم باعث یأس و ناامیدی شود ولی بهر حال راه صحیح این راهی است که باید در پیش گرفته شود!
*بیان ضرورت مبارزه با فساد و افشای مفاسد در دست برخورد، یکی از ضروریات و البته محسّنات جامعه اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران است.
اما شقّ تأسفبار قضیه از آنجا آغاز میشود که عدهای به همین بهانه، فساد را همهگیر و فراوان جلوه داده و از قِبل این جلوهنمایی نامیمون؛ اقدام به مفسدنمایی از نظام اسلامی میکنند.
همچنانکه در اواخر سال گذشته؛ دو فعال اصلاحطلب یعنی سعید لیلاز و ابراهیم اصغرزاده در یک یادداشت و یک مصاحبه از وجود چیزی به نام مفسدین خودی (با نظام!) و فساد برخاسته از قدرت سخن راندند.
و سوگمندانه آنکه هدف غایی (خواسته یا ناخواسته) این مفسدنماییها نیز مشخصاً چیزی جز ایجاد یأس و نومیدی در مردم نیست. همان چیزی که گویا خانم امانی تلویحاً آنرا بیاهمیت دانسته است!
باید دانست که بروز فساد در یک جامعه انسانی به هیچ وجه امر غیر محتملی نیست به نحوی که حتی یک دولت یا حکومت را هم نمیتوان نام برد که در آن خبری از فساد نبوده و یا نباشد.
شاهد مثال آنکه حتی در حکومت امیرالمؤمنین(ع) نیز توسط برخی از مقامات دلبسته به دنیا، مفاسدی بروز یافت اما نکته اصلی آنجاست که گناه اصلی، برخورد نکردن با فساد و قبول آن است.
و مبرهن است که «برخورد با فساد» گزینهای است که هم در حکومت امیرالمؤمنین(ع) از جانب حضرت به آن اهتمام ویژهای میشد و هم به فضل خداوند متعال، در نظام جمهوری اسلامی ایران مورد تأکیدات و پیگیریهای ویژه قرار دارد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری چند سال قبل در اشاره به تلاش عدهای مبنی بر مفسدنمایی از نظام اسلامی، طی سخنانی تأکید کردند:
«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگىِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند»
***
تناقضگویی درباره اثر تحریمها برای توافق به هر قیمتی
علی خرّم، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت، اخیراً طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: مساله تحریمها که تبدیل به موضوعی چالشبرانگیز بین آمریکا و ایران شده، قرار است تکلیف آن توسط آقایان کری و ظریف روشن شود. قطعا تحریمها موضوعی نیست که ایران بتواند کوچکترین نرمشی در این رابطه نشان دهد.
او افزوده است:
«این موضوع با اقتصاد، صنعت و زندگی روزمره مردم سروکار دارد و باید چگونگی برداشتن آن توسط آمریکا و دیگران روشن شده زیرا با فعالیتهای هستهای متفاوت است و صاحبان آن دیگران و نه حکومت است»!
*بزرگنمایی مشهود مسئله «تحریمها» در یادداشت خرّم در حالی صورت میگیرد که وی سال گذشته طی یادداشت دیگری در روزنامه آرمان نوشته بود:
«تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد تنها 23 درصد این وضعیت اقتصادی به خاطر تحریمهای بینالمللی حاصل از عملکرد دولتهای نهم و دهم بوده و بقیه آن به جهت سوءمدیریت دولت، دامنگیر کشور شده است»
اکنون سؤالی که به هر ذهن جستجوگری خطور میکند این است که حقیقت اثر 23 درصدی تحریمها (که نه تنها در کلام خرّم بلکه در کلام چندین نفر از مقامات کشور نیز مورد اشاره قرار گرفته) با چه مصلحتی در روزهای اخیر، با اقتصاد و صنعت و زندگی روزمره مردم؛ عجین شده معرفی میشود؟!
این تغییر موضع و سخن پارادوکسیکال قرار است چه هدفی را دنبال کند...؟!
خرّم همچنین در مطلب خود از این گفته است که صاحب تحریمها مردم هستند نه حکومت!
این سخن نیز حرف صحیحی نیست چه اینکه اولاً نظام و مردم در جمهوری اسلامی ایران ید واحده هستند و هویت هریک مستظهر به وجود دیگری است و ثانیاً این حکومت است که در همان حیطه کمتر از 30 درصد اثرگذاری تحریمها؛ با این مسئله در اقتصاد کلان و داد و ستدهای بینالمللی دست به گریبان است تا از قِبل تحریمها آسیب خاصی شامل معیشت و سفرههای مردم نشود.
وانگهی ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران از روز نخست انقلاب اسلامی با مسئله تحریمها دست به گریبان بوده و مردم ایران بیش از هرکس دیگری با نام تحریمها آشنایی دارند؛ اما اینکه چه شده است که به یکباره طی 2.5 سال اخیر؛ مسئله تحریمها مهم شده، تحت بزرگنمایی یک جریان سیاسی خاص قرار گرفته و کار تا آنجا بالا گرفته است که حتی آب خوردن مردم هم به تحریمها متصل میشود؛ سؤالی است که افکار عمومی درباره پاسخ آن قضاوت خواهند کرد.
سؤالی که البته تأکیدات عدهای در روزهای اخیر مبنی بر اینکه بلافاصله پس از توافق نهایی احتمالی؛ مذاکره در زمینههای دیگر را هم با آمریکا شروع خواهیم کرد! میتواند به روشن شدن ابعاد مختلف پاسخ آن بیشتر کمک کند.
علی خرّم، پیش از این و پس از تفاهم لوزان، طی یک روز؛ 3 مقاله در سه روزنامه منتشر کرد و به تقدیر از تفاهم لوزان پرداخت!