بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
چرا جریان خاص ترمز «وعده ارزانی در پی توافق نهایی» را کشید؟!
علی قنبری، اقتصاددان و استاد دانشگاه در بخشی از یک گفتوگو با روزنامه اعتماد بیان کرده است: لغو تحریم اثر عمیقی بر ساختار اقتصادی ندارد.
او گفته است: در کوتاه مدت انتظار افزایش رشد اقتصادی به میزان قابل توجه متصور نیست ولی پیش بینی میشود رشد اقتصادی کشور در بلندمدت به هفت درصد برسد.
در همین زمینه، سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاحطلب و از چهرههای اقتصادی این جریان هم اخیراً طی مقالهای در هفتهنامه صدا گفته است: تحولات مثبت اقتصادی پس از توافق اولاً یک شبه نخواهد بود و تدریجاً و حتی با تأخیر رخ خواهد داد!
او تصریح میکند: نمیتوان انتظار داشت که آثار این لغو تحریمها بر اقتصاد واقعی ایران یا حتی از آن پائینتر بر سطح معیشت مردم فوری و یک شبه باشد.
در مثالی دیگر نیز چندی قبل بود که رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اصلاحطلب اعتماد ملی به صحنه آمد و طی یادداشتی در روزنامه شرق از این گفت که قرار نیست با توافق هستهای احتمالی، مسئله تورم و «گرانی» حل شود!
*طی ماههای اخیر به کرّات در تریبونهای جریان خاص؛ این مسئله مطرح میشود که لغو تحریمها تأثیر خاصی در زندگی روزمره ندارد!
این تأکید اگرچه شاید به مذاق برخی منتقدان جریان خاص خوش بیاید و اینطور تصور شود که چهرههای جریان خاص که طی دو و نیم سال گذشته تأکید فراوانی بر تأثیر تحریمها بر زندگی مردم داشتهاند؛ هماکنون متوجه اشتباهشان در پافشاری دائم بر توافق هستهای شدهاند و قصد اِنابه و ترمزکشی کردهاند. اما این سکه روی دیگری هم دارد...
روی دیگر سکه را میتوان اینطور ارزیابی کرد که نگاه جریان سیاسی خاص به مسئله توافق نهایی با غرب و آمریکا؛ فراتر از یک تفاهم هستهای بوده و هست و این بازی حاوی پازلهای دیگری نیز هست.
کما اینکه الیاس حضرتی، مدیر مسئول روزنامه اعتماد طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته این روزنامه مینویسد: «شاید بعد از این در موضوعات دیگر و سایر پروندهها با امریکا وارد مذاکره بشویم»! (سخن او توسط کسان دیگری در میان جریان خاص نیز بیان شده است)
به سخن دیگر اینکه آنها از روز اول هم میدانستند سر و صدا بر سر تأثیر تحریمهایی که سی و چند سال علیه ملت ایران اعمال میشدهاند؛ گریه کردن برای قبر بدون مرده است و این تحریمها اثری کمتر از 30 درصد بر اقتصاد کلان ایران دارند اما با این حال میبایست راه چینش آن پازلهای بعدی اشاره شده، به هر شکل ممکن هموارتر شود و این تئاتر ادامه یابد...
بصورتی که سعید حجاریان به صحنه بیاید و مرثیهی «و ما ادریک ماالتحریم» را بسراید، محمدرضا تابش چهره بعدی باشد و در صبح روز امضای توافقنامه موقت ژنو از این بگوید که با این توافق سطح معیشت مردم افزایش مییابد، سعید لیلاز که اکنون از بیتأثیری یکشبه لغو تحریمها سخن میراند در آن مقطع به سایت جماران از این بگوید که با توافق موقت هستهای در ژنو، میزان دریافتهای ارزی ایران تا 100 درصد افزایش مییابد و یک تن دیگر هم در گوشهای فغان کند که تحریمها استخوان مردم را خُرد کرده است!
این گویشهای پارادوکسیکال و کافه به هم ریختنها خبر از آن میدهد که این در باغ سبز نشان داده شده طی دو و نیم سال گذشته به مردم مبنی بر اینکه با توافق هستهای ارزانی خواهد شد و به بهشت میرسیم؛ از اول هم واقعی نبود و سناریوی دیگری در پس پرده جریان دارد.
سناریویی که خوردن حلوای موعود هر گام را منوط به برداشتن گام بعدی میکند و دست آخر نیز به ناکجایی شبیه به آنچه در اوکراین اتفاق افتاد، میانجامد.
***
هدیهای خاص برای دولت روحانی
صلهای که روحانی باید به اِلویری و حقشناس بپردازد!
مرتضی الویری، فعال سیاسی اصلاحطلب و شهردار اسبق تهران در بخشی از یک گفتوگو که به تازگی با سایت حزب ندای ایرانیان انجام داد اظهار کرده بود: به نظر من در حوزه اقتصادی به دلیل گستردگی تحریمها و عمق مشکلات مدیریتی دولت عملا اقدام موثری نمیتواند در کوتاه مدت صورت دهد.
او افزوده بود: با کمال تاسف باید گفت میزان خرابکاریها و اقدامات غیر کارشناسانه در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به قدری زیاد بود که تمام افرادی که با وضعیت کشور آشنایی داشتند چند ماه قبل از انتخابات 92 یقین داشتند که هر دولتی که روی کار بیاید نتواند در کوتاه مدت اقدام چشمگیری انجام دهد. به یک معنا میتوان گفت این چالهها در کشور آنقدر عمیق است که به این سادگیها تسطیح و مرتفع نخواهد شد!
در همین زمینه، محمدجواد حقشناس، دیگر فعال اصلاحطلب نیز اخیراً در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز تأکید کرده است:
یک سال اول هر کدام از دولتها به ساماندهی مشکلات باقی مانده از دولت گذشته سپری شده است. با این وجود این وضعیت برای آقای روحانی دشوار تر از روسای جمهور گذشته بوده و آقای روحانی با مشکلات به مراتب بیشتری روبه رو بوده است.به همین دلیل یک سال اول دولت تدبیر و امید را نباید جزو حوزه عملکردی دولت روحانی تلقی کنیم!
*جاده صافکنی و پوشاندن خطاها و کمکاریها برای یک دولت مسندنشین از جمله اموری است که رؤیت آن در قامت یک جریان سیاسی میتواند دلیلی محکم مبنی بر وجود بیماری در آن جریان باشد.
اشخاص مذکور در حالی مشغول توجیه برخی کمکاریها و دایگی بهتر از مادر برای دولت یازدهم هستند که همه میدانند یکسال و دو سال عمر کمی نیست و طی آن میتوان مشکلات بزرگی را رفع کرد.
از سوی دیگر مگر دولت قبل یا دولتهای قبلی کشتهاند و بردهاند و سوختهاند که برخی هواداران مصلحتی رئیس جمهور روحانی حتی از ضرورت تخفیف به دولت فعلی در کارنامه اجرایی بر جا مانده سخن میرانند؟!
این در حالی است که حتی اگر هم اشتباهات اجرایی دولت قبلی بیش از حد بوده باشد؛ بدیهیست که اعلام کاندیداتوری برخی افراد برای ریاست جمهوری به این معنیست که آنها راه حلها را در اختیار دارند (کما اینکه رئیس جمهور روحانی هم نماد کلید را به مردم نشان داد) و از طرفی دودوزه بازی با رأی مردم هم در ایران اسلامی متصوّر نیست و نباید باشد.
ذکر این مثال همیشگی نیز خالی از لطف نیست که اگر حافظه تاریخی مردم ایران، خاطرات به تمامه خوب و روشنی از دوران صدارت امیر کبیر و ریاست جمهوری شهید رجایی در یاد دارند؛ جملهی این خاطرات مربوط به 3 سال مدیریت امیرکبیر و 28 روز ریاست جمهوری شهید رجایی است.
و حال باید این سؤال را پرسید که چه انگیزهای در ذهن برخی چهرههای جریان خاص غوص میخورد که 365 روز عمر اجرایی یک دولت را هیچ نمیپندارند و عنوان میکنند که نباید این مدت و حتی بیش از آنرا جزو کارنامه اجرایی دولت دانست؟!
مجدداً تأکید میشود که هرچند دولت محترم با منتقدان دلسوز خود و دلسوز نظام اسلامی میانه خوبی ندارد و با ادبیات ناصحیحی با آنها سخن میگوید اما وجود این قبیل دوستان اشاره شده در کنار دولت نیز که یا برخی از آنها زبانی گشاده به مدح و ثنای دولت دارند (در بستههای قبلی گزارش تحلیلی به این مسئله اشاره شده است) یا برخی دیگر نیز نقش توجیهگری خودخواسته را برای دولت ایفا میکنند؛ میتواند مضارّ فراوانی را برای امروز و فردای دولت محترم ایجاد کند.
بدیهیست که در صورت استمرار اینگونه فضاها و سکوت مقامات دولت در قبال این مدایح و توجیهات مصلحتی؛ ای بسا که فضا بر دولتیان امین و متدین، مشتبه شود و هر کرده و ناکردهای در حق مردم؛ برای آنها با توجیهی ظاهراً مدلل و متقن همراه باشد. و این سرآغاز قدمگذاری در مسیر ناکجا خواهد بود.