بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
بررسی 2 حالت خاص برای توافق نهایی
گفتمان روحانی در تهدید «توافق بیدستاورد» و «توافق میرا»
حجتالاسلام محمد اشرفی اصفهانی، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از گفتوگوی خود با خبرگزاری فارس اظهار کرده است: اگر دولت روحانی در این مذاکرات (مذاکرات ایران با1+5 ) موفق و اهداف جمهوری اسلامی ایران حاصل شود مطمئناً فضا و قطببندی سیاسی در انتخابات آتی تک قطبی خواهد بود.
وی در توضیح اظهارات خود میگوید: اگر مذاکرات به نتیجه برسد آنهایی به مجلس دهم راه خواهند یافت که سمت و سوی دولت یازدهم دارند اما اگر خدایی ناخواسته مذاکرات به جای مطلوبی نرسد آن زمان معلوم نیست فضای انتخاباتی چند دسته خواهد شد.
*به نظر میرسد صحبتها و تحلیل اشرفی اصفهانی مبنی بر توافق یا عدم توافق هستهای دولت؛ شقّ سوم و البته چهارمی نیز دارد که به هر دلیلی در ادامه صحبتهای وی بیان نشده است.
شقّ سوم این است که اگر توافق نهایی ذکر شده میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 حاصل آمد اما نتایج تبلیغات شده در دو و نیم سال گذشته توسط جریان سیاسی خاص و برخی وابستگان دولت در توبرهی آن نبود؛ آنوقت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟!
به سخن دیگر اینکه اگر توافقی اعلام شد اما نتایج ملموسی مثل کاهش قیمتها، لغو تمام تحریمها، اتمام تهدیدات نظامی آمریکا و... را برای مردم در بر نداشت آنوقت چه اتفاقی برای گفتمان طرفدار مذاکره و علمداران آن در انتخابات مجلس دهم و انتخاباتهای آتی خواهد افتاد؟!
بدیهیست که این شقّ سوم اشاره شده چندان هم دور از ذهن نیست زیرا تجربهی مشابهی در این زمینه وجود دارد.
تجربهای که پس از توافق موقت هستهای در ژنو و در 2 سال قبل بروز کرد و با آنکه توسط برخی چهرههای جریان خاص و عددی از دولتیان اعلام شد که «با این توافق سطح معیشت ارتقا مییابد»، «دیوار تحریمها ترک برداشت» و «از امروز میزان دریافتهای ارزی ایران 100 برابر میشود»! اما نه تنها هیچیک از این اتفاقات رخ نداد بلکه کاهش تحریمهای اعلامی هم هیچ تأثیر خاصی در زندگی مردم نگذاشت، تحریمهای تأثیرگذار به تعداد 100 بار دیگر هم تکثیر و بیشتر شد و چند میلیارد دلار پول آزاد شده هم به گفتهی وندی شرمن (مقام مذاکره کننده آمریکایی) صرفاً میان فقرای ایرانی تقسیم شد!
اینکه پس از آن اتفاق، گفتمان دولت یازدهم در میان افکار عمومی دچار چه تحولی شد را باید نظرسنجیهای اخیر برخی محافل اصلاحطلب! پاسخ بدهند اما بدیهیست که پس از اعلام توافق نهایی، دیگر نمیتوان از چیزی به نام «روح توافق»! سخن گفت، نمیتوان هر رخداد سوئی را بر گردن روح توافق نهایی و «تفکرات بانفوذ فرادولتی که مانع توافق هستند» انداخت و نمیتوان بیدستاوردیها و فرافکنیها که دیگر صدای اعتراض اصلاحطلبان را هم درآورده را موکول به توافقات بعدی کرد.
«توافق نهایی منهای دستاوردهای ملموس» و تأثیر آن بر گفتمان دولت در انتخاباتهای آتی، مسئلهای است که باید به اقتراح عمومی گذاشته شود و تحلیلگران و افکار عمومی پیرامون آن به مباحثه بپردازند.
شقّ چهارم ماجرا نیز آنست که باید امکان شکسته شدن توافق نهایی و میرایی آنرا را نیز مد نظر قرار داد.
احتمالی که البته در پی بدعهدیها و دبّه کردن آمریکاییها و یا بیدستاوردی توافق نهایی، ضریب بروز فراوانتری پیدا میکند.
نظیر این تجربه برای تیم حسن روحانی در سال 83 و پس از بیانیه هستهای سعدآباد نیز تکرار شده است.
***
توقعات عبث به جای عذرخواهی و توبه!
انتظار مرعشی برای منسی شدن خط قرمز فتنه
حسین مرعشی، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از گفتوگوی تازه خود با سایت خبرآنلاین اظهار کرده است: باید بپذیریم که در بدترین حالت دو طرف پنجاه - پنجاه خطا کردیم. آقای جنتی داور انتخابات از یک کاندید حمایت کرده و طرفداران آن کاندیدا هم به نتیجهای که آقای جنتی تایید کرده معترض شدهاند. تمام ماجرا همین است. حالا باید کشور از این موضوع عبور میکرد.
وی همچنین میگوید: اصلاحطلبان با وجود این محدودیت به اتکای تجربه سال 92 وسیع در انتخابات شرکت خواهند کرد و کمک خواهند کرد تا نظام بتواند از این مرحله عبور کند. انتظار داریم که بعد از انتخابات 94 دیگر کشور 88 را فراموش کند.
*درباره صحبتهای مرعشی چند نکته محل تأمل و تدبر است که باید به آنها اشاره کرد:
یکم: درباره بحث حمایت چند عضو شورای نگهبان از رئیس جمهور سابق باید بیان کرد که به قول دکتر اسماعیلی، عضو حقوقدان شورا «ایکاش این اظهار نظرها انجام نمیشد» اما بدیهیست که این اظهار نظرها به هیچ وجه به معنای دخالت در انتخابات نیست. زیرا همین اعضای شورا بودهاند که علیرغم اختلاف نظر با لیدر جریان اصلاحات، در مقطعی وی را تأیید صلاحیت کردند و او از قِبل همین تأیید صلاحیت نیز پیروز انتخابات شد و به ریاست جمهوری رسید.
آشکار است که چهرههای جریان سیاسی خاص که نوعاً یا جزو دستگیریهای فتنه سال 88 هستند و یا از تأثیرگذاران مسلم در آن؛ هیچ اشتباه مرتبطی را در پیکره نظام اسلامی پیدا نکرده و لذا مجبورند به یک اظهار نظر، بسنده و آنرا عامل جمیع رخدادهای ریز و درشت جهان قلمداد و معرفی کنند.
دوم: مرعشی در توضیح فتنه سال 88 از این گفته است که طرفداران یک کاندیدا به نتیجهای که آیتالله جنتی تأیید کرده اعتراض کردهاند؛ تمام ماجرا همین است!
به راستی آیا میتوان تلاش کرد که با دست جلوی نور خورشید را گرفت و آیا تمام ماجرای سال 88 همین است؟!
اگر اینطور است و مسئله فقط یک اعتراض به یک نتیجه بوده است پس اولاً چرا طرفداران خاص کاندیدای مغلوب از طُرُق قانونی نسبت به اعتراض خود اقدام نکردند و کف خیابانها را برگزیدند؟! ثانیاً اگر آنها به نتیجه انتخابات معترض بودند چرا شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» را سر دادند و چرا با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» حتی معترض فلسطین هم شدند؟! ثالثاً چرا عکس امام راحل مردم را پاره کردند و در روز عاشورا هلهله سر دادند؟! رابعاً چرا حمایت دشمنان خارجی ملت، صهیونیستها و کسانی همچون بنیصدر یا شرور معدوم ریگی را بصورت جدی و صریح ردّ نکردند و خامساً گویا مرعشی فراموش کرده است که رفقای او بودند که از 12 ماه مانده به انتخابات (و قبل از حمایت برخی مسئولان از احمدینژاد) به قصد القای تقلب، ستادهای صیانت از آرا را تشکیل دادند و در مصاحبههای خود عنوان میکردند که اگر انتخابات سالم برگزار شود؛ پیروز انتخابات فلانی است.
جواب این سؤالها بوضوح روشن میسازد که آیا تمام ماجرای فتنه سال 88 همین چیزی است که مرعشی گفته یا حقیقتی بسیار بزرگتر در ورای سخنان او وجود دارد؟!
سوم: مرعشی در ادامه از این گفته است که کشور باید از این موضوع (فتنه) عبور میکرد؟!
چرا وی انتظار دارد که شرح «شهر احمقهای رمان پینوکیو» در ایران هم تکرار شود؟!
مگر عقل جمعی، حافظه تاریخی و نیاز عمومی مردم ایران به امنیت و رفاه زائل شده است که به راحتی از کنار یک فتنه شوم که به مثابه یک بیماری بزرگ میرفت تا پیکره ایران را دچار حالتی شبیه این روزهای اوکراین یا سوریه کند؛ بگذرند؟!
این چه انتظاری است که میخواهد ملت شریف ایران و مسئولان و نهادهای اجرایی و امنیتی کشور، از فتنه 88 و بیصلاحیتی همیشگی عاملان و مسببان آن بگذرند بیاینکه ندای توبه از جانب حتی یکنفر از آنها شنیده شده باشد!
و شاید قصه جالبتر شود وقتی مخاطبان بدانند شخص حسین مرعشی در سال 91 و در گفتوگو با ویژه نامه روزنامه اعتماد حتی از مدیریت شده بودن انتخابات سال 92 هم سخن رانده بود!
آیا این انتظار صحیحی است که نظام اسلامی بر پلنگان تیز دندان ترّحم کند و امنیت و آبروی مردم و نظام را به سودای بیتدبیری و نسیان فتنه بسپارد؟!
چهارم: مرعشی گفته است که اصلاحطلبان کمک میکنند تا نظام بتواند از مرحله انتخابات 94 عبور کند و انتظار است که بعد از آن دیگر فتنه 88 فراموش شود!
سلّمنا، اصلاحطلبان در مقطعی قصد حضور در انتخابات را دارند و این برای هر طیف و حزب سیاسی مثبت تلقی میشود اما چرا مرعشی نمیگوید که جریان متبوع وی در مقطعی هم مثل انتخابات مجلس نهم از انتخابات قهر کردند و شرکت نکردند اما نظام به راحتی انتخابات را با حضور حداکثری مردم برگزار کرد.
به سخن دیگر اینکه شرکت کردن یا نکردن یک جریان سیاسی خاص در انتخاباتهای کشور هماکنون در سنجهی قضاوت افکار عمومی هست و نیازی به تفاخر از بابت یک حضور و تقلّا برای کتمان یک قهر سیاسی نیست.
خوشمزگی بیشتر ماجرا اما آنست که کسی انتظار دارد از بابت این تفاخر و عمل به وظیفه، کشور فتنه سال 88 را هم منسی کند!
مرعشی چگونه هوس این آرزوی محال را بر زبان رانده در حالی که هنوز هیچیک از سردمداران فتنه سال 88 از کردهی خود ابراز ندامت و توبه و عذرخواهی نکردهاند و جوانانه مشغول لجبازی با افکار عمومی و نظام اسلامی هستند؟!
گویی مرعشی هم حتی میان آن لجبازی و این نیاز پیکرهی جریان خاص به تنفس مصنوعی مخیّر مانده و برای همین دست به اظهار پیشنهادهای عجیب و غریب میزند.
نظام اسلامی و مردم چطور از آن فتنهی سهمگین که از 8 سال جنگ تحمیلی هم سختتر بود گذر کنند در حالی که هنوز علاقهمندان آن فتنه در صفحات اجتماعی خود از «رویش ناگزیر جوانههای سبز»! سخن میرانند و عدهای دیگر با کنایه بحث حقالناس بودن رأی مردم را مطرح میکنند و از این میگویند که اگر در انتخابات آتی حقالناس رعایت شود، اصلاحطلبان پیروز خواهند شد!
یقیناً همین دلایل کافیست برای اینکه نظام اسلامی همچنان و محکم بر خط قرمز بودن فتنه و عدم فراموشی آن ایستادگی کند و الیالابد این تجربهی دشوار را برای نسلهای خود بازگو کند.
***
ناراحتی موسوی لاری از عَلَم و کُتلی که با شهدای غواص به راه افتاد
عبدالواحد موسوی لاری، فعال اصلاحطلب و وزیر کشور دولت اصلاحات اخیراً طی سخنانی در یزد گفته است: 175 شهید وطن را میآورند و عدهای با راهانداختن عَلَم و کُتل پشت سر این شهدا از احساسات مردم سوءاستفاده میکنند.
به گزارش سایت حزب ندای ایرانیان، او گفته است: مخاطب این نوع رفتارها عامه مردماند!
*عصبانیت برخی چهرههای جریان سیاسی خاص از حضور گسترده و پرشکوه مردم در مراسم تشییع شهدای غواص، امر قابل کتمانی نیست.
عصبانیتی که بلافاصله با شعار «سیاسی شدن تشییع شهدا»! از سوی آنها برملا شد و جوانان حزباللهی نیز این جمله تاریخی امام راحل عظیمالشأن را به رخ مخالفان کشاندند که زمانی فرموده بود: «عزاداری برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داده یک مسئلهی سیاسی است. یک مسئلهای است کهدر پیشبرد انقلاب اثر بسزا دارد.»
از سوی دیگر برخی معاریف جریان سیاسی خاص که از علم و کتلهای تشییع شهدای غواص به هراس آمدهاند، حاضر نیستند توضیح بدهند که چه شعاری و کدامین عَلَمی میبایست در این مراسم تشییع سر داده میشد و بالا میرفت؟!
آیا جز این بود که این ابدان پاک برای احقاق حقوق ملت، مقاومانه به شهادت رسیده بودند و آیا جز این بود که ایادی استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا مسئول شهادت این جوانان وطن بودند؟!
چه انتظاری از مشایعت کنندگان بود که با دیدن ابدان شهدایشان پیرامون مقاومت و نفی تسلیم شعار ندهند؟!
از سوی دیگر باید اشاره کرد که منظور موسوی لاری از اینکه مخاطب این نوع رفتارها عامه مردماند دقیقاً مشخص نیست و البته در بادی امر نیز با توجه به فحاشیهای مکرر جریان خاص به قاطبه مردم (که موارد آن در بستههای قبلی گزارش تحلیلی مورد اشاره قرار گرفته است) صورت خوشی از این سخن به ذهن متبادر نمیشود.
قابل بیان است که ما همه عامهی مردمیم و حتی همین شهدای غواص هم جزئی از عامهی مردماند.
معلوم نیست عامهی مردم بودن چه بدی دارد که موسوی لاری بیان میکند مخاطب آن علم و کتلهای عامهی مردماند؟!
و اساساً مگر آن علم و کتلها نیز همراه با تابوتهای شهدا، جز بر اکتاف عامهی همین مردم به اهتزاز درآمده بودند؟!
گفتنیست کسانی از جریان سیاسی خاص که پس از تشییع چند صد نفره یک خواننده جوان تا به آنجا پیش رفتند که حتی فرمان فشار به نظام را با کپی برداری از حضور خیابانی همان تشییع نیز از زبان حجاریان صادر کردند؛ اکنون و در جریان تشییع باشکوه شهدای غواص توسط مردم در بهت و حیرانی فرو رفته و همه حتی «عامهی مردم» را در این تشییع میلیونی مقصر میدانند.