به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، شهید والامقام ابوالحسن یاری در تاریخ 13 آبان ماه سال 1334 در خانوادهای مذهبی در کرمانشاه دیده به جهان گشود.
وی از همان دوران نوجوانی علاقه خاصی به خاندان نبوت و تحقیق پیرامون زندگی این بزرگان داشت و روح آزاداندیشی و آزادطلبی اسلام راستین، از دوران ابتدایی زندگیش، سراسر وجودش را فرا گرفته بود.
او کم و بیش از فساد و اختناق رژیم طاغوت و ظلمی را که به مردم میهنش وارد میشد، آگاه بود و با توجه به اینکه در کورهای از مشکلات و رنجها آبدیده شده بود، رسالت خویش را در این موضوع کاملا حس میکرد.
شهید در جریان قیام شکوهمند انقلاب اسلامی نقش برجسته و فعالی داشت و با شرکت در جلسات قرآن، مسائل روز و افشاگری بر علیه رژیم طاغوت برای آگاهی هر چه بیشتر به تودههای مردم در پخش نوارهای امام (ره)، کتابهای اسلامی و اعلامیههای انقلاب میکوشید.
وی چندین بار مورد تعقیب مزدوران رژیم شاه قرار گرفت، اما با این وجود همیشه در تظاهرات و تخریب اماکن فساد حضور داشت و با گسترده شدن موج انقلاب، در پاسداریهای شبانه و کمک به مستضعفان پیشگام بود.
این شهید والامقام پیروزی انقلاب را آغاز سازندگی و مبارزه متحد علیه مزدوران شرق و غرب میدانست و به همین دلیل همواره در خدمت به انقلاب، نهادهای خودجوش و انقلابی گامهای بلندی برمیداشت.
در تابستان 58 که عاشورایی در کربلای پاوه جان گرفت، شهید یاری شدیدا متأثر شد و به همین دلیل مغازه بلور و چینیفروشی خود را رها کرد و در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت امام و انقلاب درآمد.
پس از طی مراحل تعلیمات گروهی، در سپاه گروهی بهنام "سلمان" تشکیل شد که فرماندهی آن به شهید یاری واگذار شد و او بههمراه یارانش در منطقه کردستان فعالیتهای چشمگیری را برای پاکسازی این مناطق از مزدوران انجام داد.
فعالیتهای شهید یاری در صحنه کارزار بههمراه دیگر همرزمانش در راه عشق بهحق و آشکار کردن ماهیت گروهها، افراد ضدانقلاب و ضداسلامی بود که توانستند نقاب از چهرههای پلید و منافق آنها بردارند.
این شهید والامقام جز توحید و پاکی و درستی، تقوا، امانت، عفت، صبر و استقامت اندیشهای دیگر نداشت و هدفش استقرار حکومت عدل جهانی، زوال زورگوییها، استثمار فرهنگی و استعمارهای اقتصادی در سراسر جهان بود.
او کارهایش را به خاطر رضای خدا انجام میداد و فروتنی و تواضعش در بین همرزمان و دوستانش زبانزد بود و همیشه در مأموریتهایی که به او محول میشد، جانانه میکوشید.
شهید یاری همراه با گروه سلمان دلاوریها و جانبازیهای فراوانی در منطقه کامیاران انجام دادند تا توانستند بعضی از مناطق حساس کردستان را از وجود دشمنان پاکسازی کنند.
وی در اشاعه فرهنگ غنی اسلام کوشا بود بهطوری که کتابخانه شخصی خود را در اختیار افراد آن منطقه برای ارتقای آگاهی آنان قرار داد.
وی پس از حمله گسترده مزدوران بعثی عراق به جبهه سرپلذهاب اعزام شد و در آن عملیات، مسئولیت فرماندهی را به عهده داشت و مدت دو ماه در این جبهه با مزدوران جنگید.
شهید یاری همواره با عملیاتهای چریکی بههمراه یارانش ضربههای مهلکی به صدامیان وارد میکرد و ایثار علیگونه وی در جبهههای جنگ طوری بود که حتی از سهم غذایش به دیگر همرزمان خود میبخشید.
سرانجام شهید و یارانش پس از یک هفته عملیات تعرضی نسبت به دشمن، منهدم کردن چندین تانک و انبار مهمات و بههلاکت رساندن تعداد زیادی از مزدوران بعث عراق جادهای که دشمن را به مهمات میرساند، شناسایی کردند.
شهید یاری با آگاهی از اینکه جاده توسط دشمن مینگذاری شده، برای عبور از آن پیشقدم شد و در نهایت با بدن پارهپاره بر اثر انفجار مین در روز 24 آبانماه 1359 شهادت را در آغوش کشید.
در پارهای از وصیتنامه این شهید آمده است: من جان ناقابل خود را فدای اسلام و امام کردهام و امید است وارثان خون شهدا با ارج نهادن به فداکاریهای آنها این مهم را در نظر داشته باشند.
شهید یاری در بخش دیگر از وصیتنامهاش از خانواده خود تقاضا کرده با دارایی که از او بهجا مانده، کتابخانه عمومی راهاندازی کنند و در اختیار علاقهمندان مناطق محروم قرار بدهند.
انتهای پیام/2700/ک40/چ3000