اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

روایتی از عملیات والفجر 10

فریاد یاحسین (ع) از سقوط بولدوزر به دره جلوگیری کرد

در یکی از صحنه‌ها، بولدوزری که در حال کار بود، ناگهان خاک زیرش فرو می‌ریزد و از کنترل راننده خارج و در حال سقوط به دره بود...

فریاد یاحسین (ع) از سقوط بولدوزر به دره جلوگیری کرد

به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، عملیات والفجر 10 آغاز شده بود. شب اول در مریوان ماندیم و فردای آن روز راهی دزلی شدیم و در آنجا مستقر شده و چادر زدیم.

منطقه پوشیده از برف و زمین ناهموار بود و با بیل و وسایل دیگر توانستیم زمین را برای برپایی چادر آماده کنیم. یک هفته‌ای در دزلی ماندیم تا این‌که قرار شد برای شناسایی به جلوتر برویم.

ما عازم ارتفاعات ملک خور و از آنجا دره وشکناو شدیم. ارتفاعات ملک خور تا وشکناو شیب تندی داشت و عبور و مرور از آن ارتفاعات واقعاً سخت بود به ‌طوری که حتی چند تا از قاطرهایی هم که مهمات و بار نیروهای ما را حمل می‌کردند به پایین دره سقوط کردند.

در طول مسیر بولدوزرها و لودرهای سپاه، مشغول جاده‌سازی و تعمیر مسیر بودند و به‌سختی و با جدیت فراوان کار می‌کردند.

در یکی از صحنه‌ها، بولدوزری که در حال کار بود، ناگهان خاک زیرش فرو می‌ریزد و از کنترل راننده خارج و در حال سقوط به دره بود.

سقوط آن بولدوزر هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ صرفه‌جویی در وقت به ضرر ما بود، رزمنده‌های ما با دیدن این صحنه وحشت‌زده شدند و فقط فریاد «یا خدا، یاعلی (ع) و یا حسین (ع)» سر می‌دادند.

در این وضعیت بودیم که ناگهان دیدیم بولدوزر با آن وزن سنگینش به طور معجزه آسایی از حرکت باز ایستاد و متوقف شد.

هیچ‌کس نفهمید که آن بولدوزر یک‌دفعه چطور ایستاد و به دره سقوط نکرد.

با هم در مورد این صحنه حرف زدیم که یکی از رزمنده‌ها گفت: من در حالی که ذکر می‌گفتم در دلم نیت کردم که اگر بولدوزر نجات یابد من سه روز را روزه می‌گیرم.

سرانجام وقتی به دره وشکناو رسیدیم، مسیر دره وشکناو تا ملک خور سربالایی و پوشیده از برف و یخبندان بود و همین امر حرکت را برای ما بسیار سخت می‌کرد.

چون عصر بود و دشمن ما را می‌دید از آتش گلوله و رگبار آن‌ها در امان نبودیم و آهسته حرکت می‌کردیم، حتی مجبور به تغییر مسیر خود و طولانی‌تر شدن راه شدیم به طوری که به شب برخوردیم و چون زمستان بود باد و بوران شدید واقعاً ادامه راه را برایمان مشکل کرده بود، ما به ازای هر 10 دقیقه فقط سه دقیقه راه می‌رفتیم و زمان باقیمانده را استراحت می‌کردیم.

تشنگی و گرسنگی امان ما را بریده بود و نمی‌دانستیم چه‌کار کنیم، خسته و گرسنه راه می‌رفتیم که ناگهان فکری به سرم زد.

پیشنهاد دادم تا برای رفع تشنگی لایه‌های زیرین برف را به حالت ساندویچ درست کنیم و آن را بخوریم، ساندویچی که به شوخی به هم می‌گفتیم: بهترین ساندویچ دنیاست! هم برای رفع تشنگی هست و هم برای رفع گرسنگی.

============

راوی: مسلم حبیب‌نیا

رزمنده واحد اطلاعات و عملیات لشکر 25 کربلا

==========================

انتهای پیام/86020/م30/ض1002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول