اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

6/ شهدای کردستان در آیینه فارس

پیکر سوخته و خونین ملامصطفی پس از 9 روز پیدا شد

شهید ملامصطفی مردوخی 17 مهر ماه 58 توسط 28 نفر کومله شبانه دستگیر شد و 9 روز بعد جسد خونین و سوخته‌اش در حالی که تنها 15 روز از مراسم ازدواج وی گذشته بود، در سقز پیدا شد.

پیکر سوخته و خونین ملامصطفی پس از 9 روز پیدا شد

به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، در دنیای که ارزش‌ها رفته رفته در زیر غباری از فراموشی فرو می‌روند و ظواهر فریبنده دنیا و تمنیات رو به زوال جهانی در صدر جدول قرار می‌گیرند، ترویج فرهنگ شهادت و زنده‌ نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا بهترین راهی است که می‌تواند از انحراف جامعه اضمحلال معنویت‌ها جلوگیری کند.

در این میان رسالت همه آنانی که به حفظ ارزش‌ها و پاسداری از معنویت‌ها می‌اندیشند، آن است که با هر وسیله ممکن از فرهنگ شهادت که فرهنگ ارزش‌هاست پاسداری کند و هدفی را که شهدا دنبال می‌کردند به سرمنزل مقصود برسانند با توجه به این مهم خبرگزاری فارس بنا به رسالت ذاتی خود در راستای معرفی این سرو قامتان سعی دارد گوشه‌ای از زندگی این عزیزان را با زبان قلم بیان کند.

ملامصطفی مردوخی 25 فروردین ماه 1335 در روستای دزلی سروآباد دیده به جهان گشود، پدرش ملاعبدالکریم مردوخی از روحانیون سرشناس کردستان بود و عمرش را وقف ترویج دین اسلام و خدمت به مردم کرد.

مصطفی تا 10 سالگی نزد پدرش به آموختن قرآن و تعلیمات دینی پرداخت و برای یادگیری صرف، نحو، منطق و تکمیل تحصیلات دینی به شهرهای مریوان، سقز، بانه، مهاباد سفر کرد و مقدمات فقه را نزد ملا شفیع آموخت و گواهی افتاء و تدریس در مذهب امام شافعی را دریافت کرد.

در سن 18 سالگی به خدمت سربازی رفت و در پادگان عجب‌شیر آموزش نظامی دید و بعد از آن به مشهد مقدس اعزام شد. در همان سن و سال با آگهی از ظلم و ستم حکومت شاهنشاهی تنها آرزویش حذف سایه شوم استبداد بر کشورش بود.

حضور در مشهد مقدس و آشنا شدن با برخی از روحانیون مبارز او را در مبارزه با ستم و بی‌دینی حکومت شاهنشاهی مصمم‌تر کرد و به همین دلیل از پادگان فرار کرد.

بعد از فرار از پادگان به زادگاهش کردستان بازگشت و چون در این مدت شیوه‌های مبارزه با حکومت را نزد علمایی که در مشهد با آنها آشنا شده بود فراگرفت و مردم را از فساد و بی‌دینی کسانی که زمام امور را در دست داشتند آگاه می‌کرد.

عکس‌ها و اعلامیه‌های امام(ره) را در منطقه پخش می‌کرد و مردم را با نهضت ایشان آشنا می‌ساخت.

پی‌ریزی گردان پیشمرگان کرد مسلمان

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با هوش و درایتی که داشت افرادی را که به انقلاب اسلامی علاقمند بودند نظام بخشید و گردان پیشمرگان کرد مسلمان را پی‌ریزی و فرماندهی کرد.

حضور ملامصطفی در صف این مجاهدان آنان را به شور هیجان می‌آورد و در مقابله با گروهک‌ها مصمم‌تر کرد.

ملامصطفی برای افشای هویت واقعی و چهره کریه گروهک‌هایی که بازیچه اجنبی بودند تلاش بسیاری کرد، جلوگیری از جذب و فریب جوانان کرد با وعده‌های پوشالی که از سوی گروهک‌های ضدانقلاب در آن زمان داده می‌شد تنها هدف و خواستگاهش بود و در این مسیر تلاش‌های زیادی کرد.

وی فقر را رنج و شکستگی می‌شمرد و از این رو دستگیری و کمک به محرومان و فقرا را در سرلوحه کارهایش قرار می‌داد و آشکارا و پنهان از آنها دلجویی می‌کرد.

شجاعت و دلیری این شهید بزرگوار زبانزد خاص و عام بود همواره در گفتن حق ثابت قدم بود و بی‌آنکه ترسی به دل راه دهد در برابر سخن ظالم با قاطعیت می‌ایستاد و از حق مظلوم دفاع می‌کرد.

شهید از زبان مادر

مصطفی همیشه از من دلجویی می‌کرد و می‌گفت: مادر جان در صورتی که شهید شدم برایم گریه نکن چرا که در راه هدف و معبودم جنگیده و تنها مقصودم رضای اوست.

در هنگام نوازش یتیمان به اندازه‌ای متاثر می‌شد که اشک در چشمانش حلقه می‌بست و همواره در سلام کردن به ایتام پیش‌قدم بود و از آنها در حد توان دلجویی می‌کرد.

شهید از زبان پدر

"مصطفی انسانی خودساخته‌ بود و ترس از کسی جز خدا نداشت" متواضع و فروتن بود، الگویش پیامبر اکرم بود، بسیار هوشیار و به نهضت امام خمینی(ره) سخت عشق می‌ورزید و در راه اسلام و انقلاب تا آخرین نفس و قطه خونش مباره کرد و به شهادت رسید.

ملامصطفی فرمانده گردان پیشمرگان کرد بود، چند روز بیشتر از ازدواجش نگذشته بود که برای دریافت حقوق نیروهای تحت‌امرش به ماموریت رفت، 17 مهرماه 58 بود که از کرمانشاه به سنندج آمد.

شبی در منزل یکی از اقوامش مهمان بود که گروهک‌های ضدانقلاب او را شناسایی کرده بودند. خانه میزبان توسط 28 نفر از اعضای گروهک‌ ضدانقلاب کومله محاصره می‌شود و تهدید آتش‌زدن منزل سبب شد تا ملامصطفی برای جلوگیری از آسیب دیدن افراد آن منزل، خود را تسلیم کند.

هرچند عمق کینه ضدانقلاب نسبت به خود را می‌دانست و مطمئن بود رفتنش بی‌بازگشت خواهد بود اما برای حفظ جان دیگران شجاعانه تسلیم شد.

افراد کومله وی را همراه با مدارک و اسلحه‌اش اسیر کردند و هشت شبانه روز او را زیر شکنجه و سخت‌ترین فشارها گذاشتند. ضدانقلاب از بیم مردم و یارانش دائم از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر نقل مکان می‌کردند.

26 مهرماه 58، مردم جسد سوخته و شکنجه شده‌اش را نزدیک پل سنته مسیر سقز - دیواندره  یافتند و پیکر این شهید بزرگوار را به زادگاهش "دزلی" بازگردانده و به خاک سپردند.

بی‌شک حماسه در این خطه شهیدپرور با شهادت شهید مصطفی مردوخی به پایان نخواهد رسید و بیت‌الغزل آن همچنان با ایثار دلیرانی دیگر تکرار خواهد شد.

:::::::::::::::::::::::::::

گزارش از شیرین مرادی

:::::::::::::::::::::::::::

انتهای پیام/79002/ی40/ژ1001

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول