به گزارش خبرگزاری فارس، اندیشکده «سوئیس اینفو» در مقالهای به قلم «محمد نور الدین» به بررسی اعتراضهای جاری در ترکیه میپردازد و در این باره مینویسد: اگرچه اعتراضهایی که از 30 اوت در ترکیه علیه حکومت اردوغان در میدان «تقسیم» استانبول و اکثر شهرهای این کشور آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد، برای مسئولان ترک و برخی ناظران و کارشناسان غافلگیر کننده بود اما واقعیت امر این است که این اعتراضها به هیچ وجه غافلگیر کننده نبودند چون تمام عوامل و زمینهها برای منفجر شدن عرصه ترکیه از پیش فراهم و مهیا بود، بیآنکه کسی آنها را شناسایی کند یا حجم و اندازه آنها را دریابد.
اگرچه برخی اعتراضهای جاری در ترکیه را «بهار ترکی» همانند «بهار عربی» که از اواخر سال 2010 در تونس آغاز شد تا سراسر جهان عربی را در گیر خود کند، نمیبینند، اما بررسی معیارها و شرایط جاری در ترکیه موجب میشود تا به این باور برسیم که «اعتراضات تقسیم» بهاری به تمام معنا باشد. چراکه پس از 10 سال رشد و پیشرفت اقتصادی و ثبات سیاسی و حاکمیت مطلق حزب عدالت و توسعه بر کشور، این حادثه در این حجم و اندازه بهاری در تمام مقیاسها ترکی تلقی میشود.
شگفتی و غافلگیری بزرگ
در واقع اعترضات میدان تقسیم بیانگر زنده بودن جوامع است، حال هر اندازه هم که میزان پیشرفت یا عقب ماندگی اقتصادی یا آزادیهای موجود در آن کم یا زیاد باشد، باز پیش بینی و برآورد چنین تحرکاتی بسیار سخت و غافلگیر کننده است و همان طور که انقلابهای ملل عربی در تونس، لیبی، مصر و یمن برای جهانیان غافلگیر کننده بود، به همان اندازه هم دنیا از اعتراض مردم ترکیه غافلگیر و شگفت زده شد.
از سوی دیگر اگر نخست وزیر ترکیه از وضعیت سیاسی خود مطمئن نبود، هیچگاه اقدام به اجرای طرحی نمیکرد که خشم و غضب مردم این کشور را درپی داشته باشد و آنها را به خیابانها بکشاند، چون بنابر معیارهای اردوغان ترکیه کشوری است که در آن انتخابات آزاد برگزار میشود و فرض براین است که هر رای از صندوق بیرون آید، مورد احترام همه باشد و هرکس دارای اعتراضی است، آن را از طریق صندوقها بیان کند.
اما حوادث اخیر بار دیگر ثابت کرد که برقراری دمکراسی صرفا یک عملیات و روند مکانیکی نیست و با توجه به آنچه در ترکیه گذشت به نظر میرسد، مشکلی اساسی است که خشم مردم ترکیه به ویژه جوانان این کشور را برانگیخته و آنها را به خیابانها کشانده است.
تسویه حساب با رهبران نظامی
اردوغان پیش از آنکه از حمایت 50 درصدی مردم ترکیه در انتخابات سال 2011 اطمینان حاصل کند، ضربه کاری را بر پیکره نظام ترکیه با دور کردن دستگاه نظامی از عرصه سیاسی این کشور از طریق همه پرسی 12 سپتامبر 2010 و انجام اصلاحات در قانون اساسی ترکیه وارد کرد، چون این امر زمینه را برای تسویه حسابهای خود با فرماندهان و رهبران نظامی ترکیه هموار کرد.
این اولین گام اردوغان در نابودی خط اول دفاعی سکولارهای ترکیه و طرفداران خط مشی آتاتورکی به شمار میآید تا پس از آن در عمل وارد اجرای طرح خود شود که بنا به اظهار معارضان تغییر ساختار بنیادین دولت و ساختار فکری جامعه ترکیه به سمت ایدئولوژی اسلامی مورد نظر وی بود.
با پیروزی مطلق حزب اردوغان در انتخابات پارلمانی و تقسیم گروهها و جریانهای معارض ترکیه به سه حزب عامل مشترکی جز خصومت و دشمنی با اردوغان بین آنها باقی نماند و این راه را برای اجرای دیگر طرحهای اردوغان طی سالهای آینده هموار کرد.
تحریک، سرکوب، اعتراضها
بدون تردید اعتراضات مردمی در میدان تقسیم را نمیتوان صرفا اعتراض به تبدیل یک بوستان در نزدیکی این میدان به مرکزی تجاری و ساختمانی با نماد عثمانی دانست بلکه آنها به طرحی اعتراض داشتند که در آن تکیه بر نکات و موارد زیر را ملاحظه میکردند:
- پنهان نیست که اردوغان در صدد تبدیل ترکیه و مردم این کشور از نسلی سکولار که آن را آتاتورک به وجود آورد به نسلی اسلامی و مورد نظر اوست.
- اردوغان تلاش کرد، با استفاده از ابزار زور و خشونت گرایشها و دیدگاههای مذهبی خود را به جامعه این کشور از جمله جوانان القا کند.
- بزرگترین تحریک صورت گرفته از سوی اردوغان علیه معارضان به کار بردن مجموعهای از ابزار سرکوب به ویژه در حوزه آزادی مطبوعات و رسانهها بود. این موجب شد تا ترکیه به اولین کشور سرکوب کننده مطبوعات و خبرنگاران در جهان تبدیل شود.
- هدف قرار دادن موسسات نظامی و تهی کردن آنها از افسران و به زندان انداختن آنها و تبدیل این دستگاه در خدمت دستگاه سیاسی.
- اردوغان در عرصه اقتصادی تنها منافع نزدیکان خود را در نظر گرفت و امتیازات اقتصادی بسیاری به آنها داد که رهاورد آن بدبختی و مصیبت برای بخش گستردهای از تجار و بازرگانان ترک بود.
مصیبت معارضان و جوانان ترک
همه این عوامل موجب شدند تا نیم دیگری که در انتخابات به اردوغان رای نداده بودند، به ویژه جوانان تمام رویاهای خود را بر باد رفته ببینند. به همین دلیل عجیب نیست که بخش اعظم معترضان در میدان تقسیم جوانان دانشجو و محصل و اساتید دانشگاهها و روزنامهنگاران و خبرنگاران باشند که خود را مسئول دفاع از مجموعه دستاوردهایی ببینند که طی دههها گذشته آن را به دست آورده بودند و در راس آنها ارزشهای لائیک و آزادی و حق زندگی و دمکراسی قرار داشت.
قضایا و مسائل حساس
واقعیت امر این است که اعتراضهای میدان تقسیم در بطن خود دو جریان اعتراضی دیگر را نیز داشت که رهاورد سیاستهای حکومت اردوغان بود و کمتر دیده شد.
یک: افزایش تحریک احساسات علویهای ترکیه از طریق عدم توجه به خواستهها و مطالبات آنها و عدم برآوردن آنها با وجودی که حزب عدالت و توسعه ده سال قدرت را در ترکیه در دست داشت و تحریک بیش از پیش احساسات علویها با نامیدن پلی که قرار بود، روی تنگه بسفر به نام «سلطان سلیم اول» که علویهای ترکیه او را سمبل کشتار علویها در قرن 16 میلادی میدیدند.
دو: قضیه سوریه و جانبداری کامل ترکیه از معارضان سوری که بازتابهای منفی بسیاری بر داخل ترکیه داشت که مهمترین آنها در نابودی کامل اقتصاد استانهای مرزی و تشدید خفقان مذهبی به ویژه علیه علویها و حتی اهل سنت این کشور و افزایش خطرات امنیتی نمود پیدا میکرد.
«بهار ترکی» را نمیتوان نادیده گرفت
رهاورد تمام سیاستهای اتخاذ شده توسط اردوغان تبدیل شدن میدان تقسیم استانبول به میدان تحریر ترکیه بود تا بشارت دهنده آغاز بهاری باشد که نه اردوغان و نه حزبش نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
در این بین اگر اردوغان بخواهد همچنان به تعامل خود همچون یک حاکم مطلق با معترضان ادامه دهد، بیتردید ترکیه وارد عرصه پیچیدهای خواهد شد که راهی برای بازگشت در آن برای اردوغان وجود ندارد.
به همین دلیل باید گفت که «بهار» هم اکنون به ترکیه نیز رسیده و اعتراضهای تقسیم به ایستگاهی میان دو مرحله از تاریخ ترکیه تبدیل شده و این لطمهای بزرگ به حیثیت و اعتبار حزب عدالت و توسعه و اردوغان وارد کرده و ضربه بزرگتر برای آنها در انتخابات آینده شهرداریها و ریاست جمهوری و پارلمانی و همچنین تدوین قانون اساسی جدید ترکیه و مهمتر از همه نحوه تعامل ترکیه با قضیه سوریه خواهد بود.
انتهای پیام/ر