به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، خوشبختانه با نگاهی به تقویم کشورمان روزها و هفتههایی را میبینیم که به مناسبتهای مختلفی نامگذاری شده، و در آن نه تنها هیچ نکته منفی دیده نمیشود بلکه اگر خوب به آن پرداخته شود، میتواند بسیار مفید و ارزشمند نیز باشد، چرا که اگر متولیان این نامگذاریها میدانستند که همین روزها و هفتهها در آینده تلنگری است برای برخی از مسئولین که تمام سال را در خوابی آرام به سر میبرند و در نزدیکی آن مناسبتها گویا از استراحت و آرامش بلند مدت خود بیدار شده و حیات و جویش را به یکباره در رگ و پی خود احساس و کمر همت را برای عرض اندام یکساله خود میببندند، یا زودتر به این کار دست میزدند یا تعداد روزها را به هفتهها و هفتهها را به سالها افزایش میدادند تا حرکت و تکاپوها به خاطر نامشان هم که شده بیشتر شود.
این هفته که روزهای پایانی آن را سپری میکنیم بر اساس قطعنامه شماره پنج، دوازدهمین مجمع عمومی کمیته بینالمللی موزهها که در 27 میلادی در مسکو برگزار شد به نام روز جهانی موزهها و آغاز هفته میراث فرهنگی معرفی شده است و به طبع این هفته هم برای این سازمان فرصت مناسبی برای بیان گزارش عملکرد یکساله آنها بوده است و اقداماتی که در این مدت انجام دادهاند.
کاری با اینکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تنها در ماههای پایانی دولت دهم دو جشن بزرگ در استادیوم آزادی برگزار کرد یا اینکه در تیرماه سال 91 تشکیل کارگروه گردشگری به تصویب رسید تا بتواند به منظور اتخاذ تدابیر اجرایی لازم برای افزایش ظرفیتهای بخش گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی کشور و ایجاد هماهنگی بین دستگاههای ذیربط کند، نداریم.
چرا که حتی یک بار هم این کارگروه تشکیل جلسه نداد و نتوانست در شرایط اقتصادی کنونی که گردشگری میتواند بهترین منبع کسب درآمد برای کشور باشد و اخذ تصمیمات درست در این کارگروه تسهیلکننده برخی موانع شود، میسر واقع گردد؛ هر چند که برخی از استانها از جمله اصفهان این اساسنامه را تهیه و به وزارت کشور تحویل داده و همچنان منتظر تشکیل این جلسات هستند.
اما نمیدانم تکلیف حدود 53 پرونده میراث ملموس ایران که برای بررسی و ثبت جهانی به یونسکو ارسال شده و ایران تنها اجازه دارد هر سال تنها دو پرونده را در فهرست میراث جهانی قرار دهد، چیست؟ و چرا با این حال مدیران سازمان میراث فرهنگی در استانها و کشور هر بار پس از بازدید از یک منطقه گردشگری و تاریخی وعده ثبت جهانی آن را اعلام میکنند، مگر این آقایان نمیدانند ثبت جهانی پروندههای میراثی نیاز به پژوهش و بررسیهای بیشتری دارد و یا به لیست پروندههای پیشنهاد شده برای ثبت جهانی نگاهی نینداختهاند که مربوط به سالهای 2007 و 2008 است؟ و در صدد باشند به گونهای این آثار باستانی را تعمیر و از تخریب آن جلوگیری کنند که در نهایت از سوی یونسکو ایرادی گرفته نشود نه مانند اصفهان که هر روز خبر ترکی و تخریبی به گوش میرسد و همیشه این دلهره را در دل داریم که اگر یونسکو متوجه شود، ثبتها را از دست میدهیم.
بحث دیگر مربوط به گردشگری است که طبق آمار منتشر شده از سوی خود سازمان میراث فرهنگی، در هشت سال گذشته روند بسیار کندی داشته به طوری که تقریبا هر سال تنها 400 هزار نفر به تعداد گردشگران اضافه میشود و برای رسیدن به عدد هفت میلیونی که خود اعلام کرده بودند به روشهای غیراصولی دست میزنند.
شاید یکی از این نمونهها در استان اصفهان که یکی از قطبهای گردشگری در کشور است و در این چند سال به دلیل خشک بودن زایندهرود از تعداد گردشگران آن نیز کاسته شده، ابتکار جالب توجه میراث برای افزایش آمار گردشگری بود که در ازای صدور مجوز برای مستندسازان و تصویربرداران از اماکن تاریخی و گردشگری هزینهای را به صورت مستقیم دریافت نمیکردند بلکه درخواست تعداد بالایی بلیط از گیشه را داشتند که در نهایت این بلیطها جزو آمار بازدید گردشگران به حساب میآمد.
اگر درصدد باشیم تا این قبیل موارد و اهمالکاریها از سوی میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری را مثال بزنیم، سیاهای بیش نیست، اما این روزها و مناسبتها که به خاطر شغل و حرفهها نامگذاری میشود، فرصت مناسبی است که یک واکاوی در صحبتها و فعالیتهای خود داشته باشیم و کلاه خود را قاضی کنیم تا ببینیم کجای کارمان اشتباه بوده و باید چه بکنیم؟
انتهای پیام/63007/ع40/ژ1001