به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، فاطمیه است؛ نفسهایش به شماره افتاده و روزبهروز جسمش نحیفتر میشود، دیگر خیلی دلتنگ مادر شده و همین روزهاست که اهل دنیا را رها کند و به دیدارش برود.
دیگر با کسی حرف نمیزند و بیشتر به یک نقطه بیانتها خیره شده، شاید دلش برای سید محمدجواد تنگ شده و دوست دارد هرچه زودتر او را ببیند، شاید هم دلتنگ سید محمدجعفر و یا سید محمدصادق است.
اما نه؛ انگار دلش در این دنیا نیست و خودش را برای جای دگر مهیا کرده، شاید شهیدعلی هاشمی را میبیند که به همراه شهیدمهدی نریمی، شهیدحسن بهمنی، شهیدمحمود نویدی و شهیدمجید سیلاوی در انتظار استقبالش هستند.
و شاید هم شهید حجتالله رحیمی در کنار شهید محمد سلیمانی، شهید مرتضی حشمان، شهید مرتضی بختیاریخواه و شهید مهدی بهرامی به عیادتش آمدهاند.
هیچکس نمیداند درون ابوجواد چه میگذرد، 28 سال از شیمیایی شدنش گذشته و حال در کنار همرزمان دیروز جبهههای نبرد، در بیمارستان ساسان تهران هماتاقی شده است.
*بهانه مادر را میگیرد
سال 91 به پایان رسیده و روزهای نوروز سال جدید یکییکی سپری میشود و بوی کوچههای مدینه در فضا میپیچد، یاد سینه مادر میافتد که در روزهای آخر عمر نفسهایش به شماره افتاده، پنجم فروردین شهادت بیبی دو عالم است، سیدعبدالله بیشتر بهانه مادر را میگیرد، خسخس سینهاش بیشتر میشود، انگار شهید نادر نریمیسا، شهید سیداحمد موسوی کربلایی، شهیدعلیرضا سراج و شهید سیدجعفر موسوی در بهشت دلتنگ او شدهاند.
و شاید هم شهید سیدیونس هویزه راکی، شهید کامبیز زالی و شهید محمدعلی چمحیدری در انتظار هستند که به جمع آنها بپیوندد.
روز پنجشنبه در حالی که تقویم خورشیدی هشتمین روز از بهار 92 را نشان میدهد، روح بلند و ملکوتی حاج سیدعبدالله ولیشریف به آسمان پر میکشد و در کنار یاران و همرزمانش در آسمان آرامش مییابد.
*وداع اهل زمین با یکی از خوبان
آری؛ شهدا به استقبالش آمدهاند تا جسم خستهاش که نه، روح بلندش را به بهشت ببرند، شاید اگر چشم دیدن داشتیم میدیدیم که قاسم درآهکی، شهید داریوش باقری کاهکش، شهید علی نوری ممبینی، شهید سیدعیسی موسوی، شهید علیرضا پورکیان کنار او هستند و شهید کرم سیاهپور، شهید حمید رمضانی، شهید عبدالرسول گندمکار، شهید سید محمدعلی جهانآرا را خبر میدهند تا به استقبال این شهید تازه از راه رسیده بیایند.
خبر به اهواز میرسد؛ محشری به پا میشود؛ گروه گروه مردم به خانه پدری شهید در اسلامآباد میروند و افراد مختلف از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد برای تسلی دادن به این خانواده ذریه زهرا (س) رهسپار شهرستان کارون میشوند.
پیکر شهید با استقبال دوستان، همرزمان و اعضای خانواده به اهواز منتقل میشود تا در کنار دیگر شهیدان اهواز در گلزار شهدای بهشت آباد آرام بگیرد.
تقویم را که مینگری روزی است که همه اهل زمین باید با یکی از خوبان، وداع کنند.
*خداحافظ عزیزترین عزیزان
خیلی سخت است با کسی که عزیزترین، عزیزت باشد خداحافظی کنی، دیگر او را نبینی و منزلگاهش خاک شود.
مراسم وداع آغاز میشود، پرسنل بیمارستان رازی و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز نخستین کسانی هستند که باید با ابوجواد خداحافظی کنند.
پیکر شهید به شهرستان کارون منتقل میشود تا همسایگان، دوستان و فامیل هم برای آخرینبار با این رزمنده دوران دفاع مقدس وداع کنند.
حالا دیگر آیتالله سید محمدعلی موسوی جزایری، نماینده ولی فقیه در استان خوزستان نیز به جمع تشییعکنندگان میپیوندد و بر پیکر پاک این سرباز جان برکف ولایت نماز اقامه میکند.
*همسایگی شهیده صدیقه ساکی
پس از تشییع در منطقه اسلامآباد، پیکر پاک شهید ولیشرف به بهشت آباد منتقل میشود، همه چیز برای بدرقه رزمنده دلیر کربلای هشت مهیاست.
جمعیت زیادی آمدهاند از همه طوایف، زودتر از خیل تشییعکنندگان، به بهشت آباد رسیدهام به کنار خانهای که برای شهید مهیا شده میروم؛ در همسایگی شهیده صدیقه ساکی از جانبازان 70 درصد اهوازی است و از دیگر همسایگانش میتوان به شهید عاشور سیاحی، شهید حبیب سواری و شهید حاج علی همت خداوردی حسنوند اشاره کرد.
نوای ملکوتی قرآن در فضا پخش میشود و مسافر کربلا به بهشت آباد آورده میشود، هرکس ذکری میگوید؛ یا حسین یا حسین، الله اکبر، لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله.
*ابوجواد خوشحال است
مراسم عزا توسط گروه موزیک سپاه حضرت ولیعصر (عج) نواخته میشود، اطرافت را که بنگری کسی حال و هوای خوبی ندارد و بیشتر چشمها اشکبار.
برخی هم به احترام شهید دست از کار کشیدهاند و به جمع تشییعکنندگان میپیوندند، نه او میشناسند و نه با او مراودهای داشتهاند.
مراسم به آرامی انجام میشود، اگر چشمهایمان زمینی نبود میدیدیم که ابوجواد خیلی خوشحال است، چراکه به وصال یار رسیده آن هم با بدنی که در راه خدا تقدیم کرده است.
سید عبدالله سلاله پاک زهرا (س)، در عملیات والفجر هشت با رمز مقدس یا فاطمه زهرا (س) در سن 18 سالگی شیمیایی میشود و در ایام شهادت مادر سادات به آسمان پر میکشد، حالا دیگر در کنار شهید محمد اصلانی، شهید مرتضی وزینی افشار، شهید مرتضی محمد رضاپور و شهید مجتبی باباییزاده در بهشت برین مأوا گزیده است.
خوشا به حال شهید اسحاق صابرینژاد، شهید حبیبالله شرفی، شهید علی بریهی و شهید یعقوب بروایه که حالا ابوجواد در بهشت در کنارشان است و روز شب او را میبینند.
*اینجا اهواز است
قرار است سید در قطعه یک، در کنار شهدای بمبگذاری اهواز آرام گیرد، میدانم شهیده فاطمه آقاجاری، شهیده مریم دانشیان، شهید دانیال چالنگیزنگنه و شهید جاسم مظرینژاد خوشحالند که این فرزند زهرا (س) همسایه آنها میشود.
همه اطراف خانواده شهید را گرفتهاند و بر سر و صورت آنها بوسه میزنند، نمیدانم چرا ناخودآگاه روز عاشورا در ذهنم مجسم میشود، سید محمدصادق را که میبینیم یاد قاسم بن الحسن (ع) میافتم، اما چه مقایسه بیجایی کردم، چراکه اینجا اهواز است و دوستدار شهدا و ذریه حضرت زهرا (س)، مردم برای در آغوش کشیدن و دلجویی از بچههای شهید از هم سبقت میگیرند، سید محمدجواد را در آغوش میگیرند و سید محمدجعفر و سید محمدصادق را نوازش میکنند و به زبان عربی با مادر و خواهر شهید مرثیهسرایی میکنند، اما در کربلا از این کارها خبری نبود و به جای نوازش و بوسیدن، فرزندان ارباب بیکفن ما، آنها را تازیانه میزدند.
*خداحافظ افتخار سادات ولی شرف
ابوجواد، سالها انتظار میکشید که به یاران خود بپیوندد، حالا روز وصال فرا رسیده و پیکر پاکش درون تابوتی مزین به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران در حال تشییع و بدرقه است.
خواهرش به زبان عربی شهادت سیدعبدالله باعث افتخار میداند و به او تبریک میگوید و سید محمدصادق 15 ساله ابراز خوشحالی خود از شهادت پدرش در گفتوگو با خبرنگار صدا و سیما بیان میکند، چراکه میداند که پدر، به بهشت رفته است.
در میان گریه و ناله تشییعکنندگان، پیکر سید عبدالله را در خانه ابدی خود میگذارند، تلقین خوانده میشود و خداحافظ افتخار سادات ولی شرف و رزمنده والفجر هشت.
ابوجواد! حالا که در بهشت برین هستی سلام ما را به شهید سیدمحمد موسوی، شهید سیدامین حیدری، شهید سیدعلی موسوی و شهید پیمان زارعی که در کنار دیگر شهیدان ما را نظاره میکنند، برسان.
*در حدی نیستم که از شهدا بگویم
مراسم به پایان رسیده، اما عدهای هنوز در کنار مزار شهید ولی شرف حضور دارند، با آنها به گفتوگو مینشینم یکی از آنها، خود را معین صباحی 20 ساله و از همسایگان قدیمی شهید معرفی میکند؛ از او میخواهم تا در مورد شهید صحبت کند، یک جمله بیشتر بیان نمیکند و آن اینکه در حدی نیستیم بخواهیم از شهدا بگوییم.
محمد فرشیدی از جوانان اهوازی نیز میگوید که با شهدا خیلی راحت هستم و درد و دلهایم را با آنها در میان میگذارم، الان هم به گلزار آمدهام تا با شهیدی که تازه به جمع یاران پیوسته، حرف بزنم.
*رهرو خوبی باشیم
یوسف آلبوشهباز جوان 19 ساله اهوازی نیز میگوید که شهدا مونسهای خوبی برای همه هستند، میتوانیم حرفها و دردهایی را که نمیشود به کسی گفت به آنها بگوییم، گاهی اوقات به گلزار شهدا میآیم و در کنار مزار شهیدی مینشینم و درد دل میکنم، مطمئن هستم که او هم میشنود، الان هم که یکی دیگر از یاران شهدا به آنها پیوسته، شهادتش را به همه مردم ایران به ویژه خانواده و فرزندانش تبریک و تسلیت میگویم و امیدوارم بتوانیم رهرو خوبی برای راهی که به ما نشان دادهاند، باشیم.
*حقی که باید ادا شود
علیرضا علیپور دشتبزرگ، برادرزاده شهید عبدالجلیل و دانشآموز سال سوم دبیرستان نیز میگوید که شهدا بر گردن ما حق زیادی دارند و باید این دین را به آنها ادا کنیم، فرقی هم ندارد شهید دفاع مقدس باشد یا پس از سالها به علت جراحات وارده شربت شهادت نوشیده باشد. کار زیادی هم نکردهایم، برای تشییع شهید سید عبدالله ولی شرف آمدهایم، چراکه وظیفه ما بوده است.
گزارش از حسین یزدی
انتهای پیام/72010/ذ40/گ1003