اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

نگاهی به فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»

زندگی روزمره ایرانی و طعم معنویت

خبرگزاری فارس: فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» از جنس زندگی روزمره ایرانی است و طعم انار، بوی گل محمدی و جوانه گندم دارد.

زندگی روزمره ایرانی و طعم معنویت

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، چند روزی بیشتر به پایان سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در این شهر باقی نمانده و با اعلام نامزدهای سیمرغ‌های جشنواره مشخص شد که فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» سهمی از جوایز ندارد.

«بشارت» فیلم ارزنده‌ای است که جای آن در سینمای ایران خالی بود.

این فیلم چهارمین ساخته کریمی پس از فیلم‌های «برف روی شیروانی داغ»، «امشب شب مهتابه» و «غیر منتظره» بود و البته بشارت جنس متفاوتی از این سه فیلم داشت.

پنج شنبه 19 بهمن و شنبه 21 بهمن «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» در شیراز نمایش داده شد و البته از خلوتی روزهای ابتدایی جشنواره نیز بی‌نصیب نماند هر چند که نام فیلم نیز تا حدی باعث قضاوت‌هایی در مورد فیلم بود و مخاطب عام را فراری می‌داد.

در شیراز اما تماشاگران واکنش‌های منفی مانند تماشاگران تهرانی از خود بروز ندادند و با آرامش و سکوت فیلم را دیدند و شاید بی‌خبر از نقدهای منفی منتقدان از تماشای آن لذت نیز بردند.

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» درباره رواج ادیان ساخته بشر و رونق بازار مکاتب جعلی و انحرافی است.

کارگردان «بشارت» اگر چه در قالب خودکشی دختران مدرسه در اثر القائات شیطان‌پرستی داستان خود را به پیش می‌برد، در پس این موضوع مفاهیم عمیق‌تری را در نظر دارد و در انتقال آن به مخاطب تا حدی بسیاری موفق می‌شود.

هادی کریمی در پاسخ به این سئوال که «بشارت به شهروند هزاره سوم» چیست اظهار نظر کرده که نگران بوده به دلیل وضوح این بشارت در فیلم مخاطب دل‌زده شود.

خود وی به درستی می‌گوید که من قبل از نمایش فیلم هیچ‌گاه نگفتم که این فیلم در مورد خودکشی چند دختر نوجوان و غیره است بلکه من بی‌ایمانی و واکنش افراد از جنبه ایجابی آن را بیان کردم و اینکه آدم‌ها به بشارت نیاز دارند و در یاس و ناامیدی بشارت ایمانی است که امیدبخش باشد.

کریمی دست بر روی نقطه حساس زندگی بشر امروز گذاشته، بشری که از زلالی و آرامش ایمان گذشته خود کنده شده و به گرداب بی‌پایان ئیسم‌ها و مکاتب خودساخته پرتاب شده است.

شیطان‌پرستی که کریمی در فیلم نشان می‌دهد به دلیل الزامات بصری سینما، عریان و افراطی و سیاه است، مملو از نمادهای کابالا و لوسیفر و ستاره هشت پر و اعداد نحس، اما ایمانی که کریمی در مقابل شیطان علم می‌کند، ایمانی پیچیده و مبتنی بر کنکاش‌ ذهن‌های ایدئولوگ نیست، بلکه از جنس زندگی روزمره ایرانی است و طعم انار و بوی گل محمدی دارد.

نماد مقابله با شر در فیلم یک زن است، زنی که اگر چه حوزوی و درس خوانده الهیات است؛ اما به غایت کدبانو و شوهر دوست بوده، زندگی را پاس می‌دارد، لبخند می‌زند و با استفاده از علم مدرن پزشکی به دنبال باردار شدن است.

این آشنا بودن شخصیت مینو (با بازی هنگامه قاضیانی) اگر هوشمندانه و به عمد طراحی شده باشد دست بر قضا بر دل مخاطب شهروند می‌نشیند، ایمان مینو از جنس ایمان مردم، قابل درک و غیر شعاری و در عین پایبندی به اصول پر گذشت و اهل سماحت است.

آنچه کریمی در «بشارت» به تصویر کشیده از اتفاق بر نیاز شهروند امروز به ایمانی شهروندی پاسخ داده و مینوی داستان واقعی و قابل لمس بوده و سبک زندگی را ارائه می‌دهد که به معنای دقیق کلمه ایرانی اسلامی است.

معنویت این فیلم به طرز زیبایی با دانه کردن انار و اضافه کردن برگ گل به آن، رنگ و عطر دلمه خانگی، سیب و جوانه گندم و جانماز مشهدی گره خورده و نشان می‌دهد برای تقابل با سیاهی، نا‌امیدی و تنفر بی‌خدایی همه چیز در همین زندگی ساده و بی‌ریای ایرانی خودمان مهیا است.

کریمی در بشارت به خوبی شیطان را با استفاده از موسیقی متال و راک، سیاهی، برهنگی و جیغ و فریادهای گوش‌خراش در مقابل رنگ و عطر زندگی معنوی قرار می‌دهد و در یکی از دیالوگ‌ها از زبان مینو بیان می‌کند که برای مقابله با شیطان نیازی به جن‌گیر و اذکار و اوراد ویژه نیست و توکل و ایمان کفایت می‌کند.

به هر روی اگر چه بسیاری از منتقدان از تیتراژ، نحوه تدوین، شخصیت‌پردازی و شعارزدگی فیلم گفتند، اما برخی شعارها را اگر تا به ابد نیز تکرار کنی خسته‌ کننده نمی‌شود، چرا که هر فرزندی که به دنیا می‌آید نوید دهنده این است که خداوند هنوز در کار آفرینش بوده و امید وجود دارد.

«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» یک درام شخصیت‌محور است که با وجود ایرانی بودن مولفه‌های ساختاری خود، حرف‌هایی ساده و بی‌ریا برای تمام انسان‌ها دارد.

«بشارت» نیاز بیش از پیش بشر هزاره سوم به بشیری را باز می‌گوید که کلام خدا نیز بارها آن را عنوان کرده «یا ایها‌النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا» با این همه اما کریمی اصرار ندارد که به سیاق فیلم‌هایی از این دست، خیر را به طور کامل بر شر پیروز گرداند که در صحنه آخر مینو را خرد و خمیر در بیمارستان می‌بینیم و بلافاصله تپش قلب جنینی را بر مانیتور دستگاه سونوگرافی می‌شنویم که بشارت امید می‌دهد.

انتهای پیام/2448/ن30/گ1003

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول