به گزارش فارس، داستان ریاست جمهوری در آمریکا پیش از آنکه با اعلام برنامههای عملیاتی گره خورده باشد، با پول عجین شده است. در آمریکا، نامزدهای ریاست جمهوری صدها میلیون دلار برای یک مبارزه انتخاباتی در کشوری که دارای بیش از 100 میلیون رای دهنده است، هزینه میکنند.
برآورد هزینههای کمپینهای انتخاباتی
دو نشریه آمریکایی «ریدرز دایجست» و «آتلانتیک» در گزارشی به تفکیک به برآورد هزینههای کمپینهای انتخاباتی پرداختهاند که به شرح زیر است:
سفرهای تبلیغاتی: طبق ارزیابی این دو نشریه، هزینه مسافرتهای تبلیغاتی کاندیداها به چند بخش تقسیم میشود که طبق برآوردها 45 میلیون دلار آن بابت مسافرتهای هوایی است. البته کمپینها تلاش میکنند تا با خرید بلیطهای ارزان قیمتتر برای همراهان کاندیداها از این هزینهها بکاهند. همچنین 3 میلیون دلار نیز برای اجاره خودرو هزینه میشود. قیمت متوسط اجاره یک کاروان که شامل 2 تا 5 خودرو و ون میشود نیز، 1000 دلار در روز است و اگر کمپینها خوش شانس باشند، میتوانند برای این کاروانها از رانندههای داوطلب استفاده کنند.
دستمزد کارکنان کمپینها: صورت حسابی که بابت دستمزد کارمندان کمپینها پرداخت میشود، 54 میلیون دلار است که در این میان بیشترین دستمزد را مدیران کمپینها دریافت میکنند که حدود 200 هزار دلار در سال است. علاوه بر این، مشاوران کمپینها که کارمند کمپین محسوب نمیشوند نیز برای هر انتخابات 150 هزار دلار دریافت میکنند.
تبلیغات انتخاباتی: هزینهای که بابت پخش تبلیغات انتخاباتی از رسانهها پرداخت میشود، 250 میلیون دلار است که حدود 225 میلیون دلار آن نصیب شرکتهایی میشود که مسئول تدوین استراتژی رسانهای کمپینها هستند. نرخ پخش تبلیغات در رسانههای مختلف متفاوت است، اما برای پخش یک آگهی 30 ثانیهای از نیویورک آن هم در برنامهای بسیار پرمخاطب باید رقمی حدود 500 هزار دلار را پرداخت کرد. هزینه ساخت هر کدام از تبلیغات نیز میتواند تا 50 هزار دلار افزایش یابد و در مجموع هزینهای بین 15 تا 20 میلیون دلار را به خود اختصاص دهد. 27 میلیون دلار نیز به تبلیغات اینترنتی اختصاص مییابد که بیش از یک سوم آن نصیب شرکت گوگل میشود. تبلیغات چاپی نیز 20 میلیون دلار هزینه خواهند داشت که البته بعضی از آنها به دیگر زبانها از جمله زبان عبری و اسپانیولی چاپ میشوند. 8 میلیون دلار نیز صرف وسایل دیگری مانند نشانهای تبلیغاتی انتخاباتی میشود. حتی خالکوبیهای موقتی که برای تبلیغات به کار گرفته میشوند نیز در مجموع 16 هزار دلار بها دارند.
هزینههای عملیاتی: هزینه اجاره ستادهای انتخاباتی 16 میلیون دلار است چراکه یک کمپین حدودا 700 دفتر در سراسر کشور نیاز دارد. البته در این میان حدود 11 میلیون دلار نیز صرفه جویی میشود چراکه بسیاری از دفاتر توسط هواداران و بدون دریافت بها در اختیار کمپینها قرار میگیرند. تهیه تجهیزات اداری و کامپیوتری نیز نزدیک به 5 میلیون دلار هزینه در بردارد و البته فعالان انتخاباتی داوطلب نیز اگرچه حقوقی دریافت نمیکنند، اما تغذیه آنها نیز 400 هزار دلار را به خود اختصاص میدهد.
هزینه جمعآوری کمکهای مالی: هزینههای جمع آوری پول از طریق برنامههای تلویزیونی حدود 25 میلیون دلار است. همچنین کمپینها معمولا با افرادی که در دورههای پیش بیشترین کمک را به آنها کردهاند، تماس تلفنی میگیرند. برای بعضی دیگر نیز نامه ارسال میشود. هزینه هر تماس تلفنی که به طور متوسط بین 6 تا 8 دقیقه طول میکشد، 16 دلار است. سه میلیون دلار نیز صرف ارسال مستقیم نامه میشود. البته کمپینها از آن جا که نهادهایی غیرانتفاعی محسوب میشوند، میتوانند بابت هزینههای پستی تخیف بگیرند که مبلغ آن حدود 5 سنت برای هر مرسوله است. همچنین بها چاپ آدرسها، آماده نمودن نامهها و تحویل آنها به پست نیز 40 دلار برای هر 1000 نامه است.
هزینه نظرسنجیها: هر کدام از نظرسنجیهای تلفنی 25 هزار دلار هزینه دارند چراکه تماس گیرندگان به طور میانگین با 800 نفر تماس میگیرند و 10 دقیقه نیز با آنها صحبت میکنند. همچنین نظرسنجی بر روی گروههای خاصی از جامعه نیز بین 7 تا 20 هزار دلار هزینه دارد.
گردهماییها: برای برپایی یک گردهمایی 5000 نفره حدود 75 هزار دلار هزینه میشود که 70 هزار دلار آن به پیمانکار برگزارکننده مراسم پرداخت میشود. پیمانکار مسئول ساخت صحنه، روشنایی، سیستمهای صوتی و نیروی کار برگزاری مراسم است که به ترتیب 15000، 5000، 17500 و 7500 دلار هزینه در بر خواهد داشت. همچنین برای اجاره مکان برگزاری گردهمایی که میتواند از یک سالن عمومی گرفته تا یک مدرسه باشد، هرینهای از چند صد دلار تا چند هزار دلار پرداخت میشود. 2000 دلار نیز بابت سرویسهای بهداشتی متحرک صرف میشود. همچنین مهمانیهای ویژه برای افرادی که قرار است مبالغ هنگفتی را به کمپین کمک کنند، میتواند حدود 20 هزار دلار هزینه داشته باشد.
روشهای تامین هزینه نامزدهای انتخاباتی
کمیته فعالیت سیاسی یا پکها: افرادی که نامزد پست ریاست جمهوری هستند، باید سازمانی برای مبارزات انتخاباتی ایجاد کنند که «کمیته فعالیت سیاسی» (Political Action Committee) نامیده میشود. این کمیته باید دارای یک خزانهداری باشد و در کمیسیون انتخابات فدرال یا «افایسی» (FEC) ثبت شود که صرفا بر قوانین مالی مبارزات انتخاباتی نظارت دارد.
کمیته فعالیت سیاسی که از آن به عنوان «پک» نیز یاد میشود، در واقع به هر گروه غیردولتی اطلاق میشود که با هدف انتخاب یک نامزد انتخاباتی سازماندهی و تامین مالی شده است. نکته اینکه این اصطلاح در سال 2010 پس از تصمیم دادگاه عالی آمریکا علیه کمیسیون انتخابات فدرال باب شد.
قبل از اجرای این قانون، بر اساس مقررات، شرکتهای بزرگ و اتحادیههای کارگری از پرداخت پول به طور مستقیم برای حمایت یا مخالفت با هر یک از نامزدهای ریاست جمهوری و یا کنگره منع میشدند. اما دادگاه عالی آمریکا طبق متمم اول قانون اساسی آمریکا بر این موضوع رای داد که دولت اجازه ندارند مانع پرداخت هزینههای مستقل از سوی شرکتها و اتحادیهها با مقاصد سیاسی شود.
پس از آن بود که گروهها یا افرادی که کمیته اقدام سیاسی یا پک نام گرفتند، اجازه یافتند به جمعآوری کمک مالی مجزا از یکدیگر بپردازند تا به احزاب سیاسی یا مبارزات انتخاباتی نامزدها بدون استفاده از منابع مالی شرکت و یا سرمایههای اتحادیههای کارگری کمک کنند. از آن زمان، شرکتهای بزرگ و اتحادیهها می توانند به طور مستقیم میزان نامحدودی پول، برای انتخاب و یا شکست نامزدها هزینه کنند.
تفاوت سوپرپکها با کمیتههای تبلیغاتی سنتی در این است که سوپرپکها اجازه اهدای مستقیم پول به نامزدها را ندارند. در عوض، میتوانند پولشان را صرف مخارج آنها کنند. سوپرپکها موظفند اسامی اهداکنندگانشان را اعلام کنند و اجازه هماهنگی با نامزدها یا برنامههایی را که از آنها هواداری میکنند، ندارند.
تامین بودجه دولتی: البته دولت آمریکا هم بودجهای در اختیار نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری میگذارند. در واقع، از سال 1976، نامزدهای ریاست جمهوری اجازه یافتند برای تامین نیاز مالی در نظام مالی عمومی شرکت کنند. تا انتخابات سال 2000، تمامی نامزدهای ریاست جمهوری که در این فرایند شرکت کردند، با سپردن تعهد مبنی بر هزینه نکردن بیشتر از مقداری معین، از کمک مالی دولتی سود جستند. اما این شیوه، به طور فزایندهای جذابیت خود را برای نامزدها از دست داد، زیرا محدودیت تعیین شده برای مخارج، حتی کمتر از آن چیزی بود که نامزدها میتوانستند از منابع خصوصی خود تامین کنند. در نتیجه، بسیاری از نامزدها از درخواست تامین بودجه دولتی صرف نظر کردند.
موضوع جذب حمایتهای مالی، آنقدر حیاتی و حساس است که نامزدها به جای تلاش برای دیدار با رایدهندگان، زمان بیشتری را صرف جلب حمایتهای مالی میکنند. همین موضوع موجب انتقادات گستردهای شده است که چراکه بسیری از منتقدان بر این باورند این امر باعث تاثیرگذاری و نفوذ نابجای ثروتمندان و افراد ذینفع بر افکار عمومی میشود.
انتهای پیام/ه.ص