به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، زمینلرزه را همه به یاد داریم، بعدازظهر یکی از روزهای گرم مرداد ماه بود، چند لرزش پیاپی که با صدای غرش همراه شد و داغی فراموشنشدنی که بر دل مردمان آذربایجان نشست.
روزهای اول، منطقه ملتهب بود و پسلرزههای مدام به همراه حضور گسترده هموطنان و مسئولان، به دو مهمان جدا نشدنی شهرهای زلزلهزده اهر و ورزقان و هریس و کلیبر و روستاهای اطرافشان تبدیل شدند.
پسلرزههای کوچک و بزرگ آنقدر آمدند که امروز جزو آشنایان تلخ مردمان آن منطقه هستند، اما حضور مردم و مسئولان رفته رفته در منطقه کمرنگ و کمرنگتر شد و امروز، سرمای زودهنگام و بارشهای پاییزی، جای خود را در میان زندگی هموطنان ما در زیر چادرهای سفید باز کرده است.
اکنون، زلزلهزدهها باید زیر چادرهایشان تنگتر بنشینند و بیشتر خود را جمع کنند تا جایی برای سرما، این مهمان تازه هم باز شود.
بر اساس پیشینه هر ساله و اطلاعات موجود در خصوص وضعیت اقلیمی منطقه، همه میدانستیم باران و برف خیلی زودتر از حد تصور بر دشتها و دامنههای ارسباران خواهند بارید، اتفاقی که هر چند هر سال موجب شادمانی و شکرگزاری این مردمان سختکوش میشد، اما امسال، با تمام سردیاش نمیتواند خنکایی مطبوع باشد بر دل داغدارشان که خانمان و گذشته و خانوادهشان را یکجا از دست دادهاند.
باور کنیم یا در صدد توجیه برآییم، روستاهای اهر، هریس، ورزقان و تا حدودی کلیبر، در اثر بروز این زلزله و پسلرزههای آن آسیبی بیش از حد لازم در این ابعاد دیدند. تخریب گسترده بود و آسیبدیدگان بسیار؛ به ویژه اینکه پس از اعلام آمار و ارقام مشخص شد تعداد زیادی از فوتشدگان را زنان و کودکان تشکیل میدادند که در ساعت بروز زلزله در خانههایشان بودند و همین گروه، تشکیلدهنده بزرگترین گروه مجروحان و آسیبدیدگان هم هستند و اکنون سرما بیشترین فشار را بر این گروه، بر زنان و کودکان ارسباران وارد میکند.
تلخی غیرقابل انکار این واقعیت که زمینلرزه خانوادههای بسیاری در آذربایجان را داغدار کرده، بیشک با هیچ اقدامی قابل جبران نیست؛ خانوادههایی که هیچگاه شکل گذشته خود را نخواهند یافت اما هنوز هزاران نفر در این مناطق زنده هستند و زندگی، همچنان و ناگزیر جریان دارد و باید برای این هزاران نفر کاری کرد؛ باید آستینها را بالا زد و همت کرد و سقفی شد بر سر مردم ارسباران که سرما، اشک ماتم را هم در دیدگانشان خشکانده است.
باید پیگیر قول و قرارهایی شد که دهها روز از موعدشان گذشته است اما هنوز به اجرا نرسیدهاند؛ صحبتهای معاون اول رئیسجمهور و جملاتش در مورد تلاش برای بازسازی دو ماهه مناطق زلزلهزده، روستاییان را بسیار امیدوار کرد، اما با گذشت از سررسید تاریخ اعلام شده، اقدامات آن گونه که پیشبینی میشده پیش نرفته است و نهادهای مختلف به شکل مکرر، دلایلی را به عنوان علتهای کندی کار عنوان میکنند.
دلایلی که هرچند بعضیهاشان منطقی و از سوی هرکس قابل پذیرش است، اما برای مردم آسیبدیده کافی نیست و نتوانسته سوز سرمای پاییزی و نم باران را بر زندگی آسیبدیدهشان بکاهد.
بروز برخی ناهماهنگیها و سوء استفادهها از موقعیت خطیر فعلی هم از جمله عواملی است که مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی آذربایجانشرقی به عنوان عامل کندی اقدامات در مرحله بازسازی در برخی روستاهای زلزلهزده عنوان کرده است؛ حضور ساکنان فصلی مناطق زلزلهزده که خود را در اولویت بازسازی قرار دادهاند، اجازه خدمترسانی به ساکنان دایم را نمیدهد.
هرچند به ایشان حق میدهیم که نگران سوء استفادهها باشند، اما این نگرانی برای خانوادهای که عضوی از اعضایش را از دست داده و سرپناهش به تلی از خاک تبدیل شده، کافی نیست.
اما این روزها بدترین خبرها، بیخبری از مردم مناطق زلزلهزده است. بیخبری مزمنی که آرام آرام در قالب خبرهای دیگر رخنه کرد و توانست به شکلی نامحسوس، زلزله سنگین آذربایجان و تلفات بالا و خسارات وسیعش را به سایه برد و حساسیت مردم و حتی مسئولان را هم تحت تاثیر قرار داد.
نوسان قیمت ارز و طلا در این میان رکورددار بیشترین اخبار منتشر شده بود، بازیهای تیم ملی فوتبال و بسیاری دیگر از اخبار همه دست به دست هم دادند تا آن توجه و تمرکز روزهای نخست بر مسئله زلزلهزدگان آذربایجان از بین برود؛ هر چند هنوز هم مردمان اهر و هریس و ورزقان و کلیبر بسیاری از صبحهای خود را با لرزشهای زمین آغاز میکنند و وقتی شب هنگام در چادرهای نمدار و سردشان سر بر بالین میگذارند، این لرزهها همچنان همراهشان است...
یادمان نرود ما وظیفه داریم؛ ما در مقابل پیکری که عضوی از آن این روزها دردمند است وظیفه داریم. نباید بگذاریم کودکان بیگناهی که امروز جای خالی نگاه مادر یا دستان گرم پدر، به اندازه کافی دل کوچکشان را آزرده کرده، به فکر سرپناهی باشند تا روزهای سردشان را زیر سقف آن گرم کنند.
=========
فرینوش اکبرزاده
=========
انتهای پیام/ع10/ف4004