اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

بین الملل

در حاشیه اجلاسی بین‌المللی مطرح شد-1

اصطلاح "سپر دفاع موشکی اروپا" ترفندی برای سردرگمی افکار عمومی

خبرگزاری فارس: یک کارشناس مطرح روس اظهار داشت که اصطلاح "سپر دفاع ضدموشکی اروپا" با حیله‌گری سیاسیون و مقامات غربی انتخاب شده و بدون توضیح ماهیت برنامه، اکنون به سردرگمی افکار عمومی منجر شده است.

اصطلاح "سپر دفاع موشکی اروپا" ترفندی برای سردرگمی افکار عمومی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در آسیای مرکزی، کنفرانس علمی و عملی "ناتو: افسانه‌ها و واقعیت‌ها برای روسیه و جهان" در تاریخ 15 ماه می سال 2012 میلادی در مسکو برگزار شد که در آن کارشناسان به بررسی فعالیت‌های این سازمان و پیامدهای آن پرداختند.

مقاله زیر مربوطه به "لیونید کالاشنیکف" (معاون اول رئیس کمیته امور بین‌الملل دومای دولتی فدارسیون روسیه) می‌باشد با عنوان "از گسترش ناتو به شرق و تأسیس پایگاه‌های نظامی در مرزهای روسیه، عدم تصویب پیمان جدید CFE (پیمان نیروهای متعارف در اروپا) تا اقدامات تجاوزگرایانه آشکار سال‌های گذشته علیه روسیه" که در زیر تقدیم مخاطبین گرامی می‌شود.

در این مقاله به تجزیه و تحلیل 2 سال گذشته که با اصطلاح "گرم شدن" روابط نام گرفته پرداخته شده است که البته مفهوم آن در زبان روسی فقط یک امتیازدهی مجدد از طرف روسیه به ناتو می‌باشد.

در این گزارش 2 جنبه از سیاست خارجی امروز بررسی شده که یکی از آنها پیش شرط دومی محسوب می‌شود.

"پیمان پراگ" بهانه‌ای برای ایجاد دفاع موشکی اروپا

نتیجه به اصطلاح پیمان پراگ همانطور که هنگام سخنرانی برای تصویب آن در دومای دولتی روسیه پیش‌بینی می‌شد بهانه‌ای برای ایجاد دفاع موشکی "PRO" در اروپا بود.

مشکل مسئله دفاع موشکی تاریخ پرفراز و نشیبی دارد و این نگاه تاریخی برای فهم حوادث امروز می‌تواند بسیار مفید واقع شود و به تازگی پنجاهمین سالگرد اولین پرواز به فضا که دستاوردی بزرگی برای بشریت محسوب می‌شود، جشن گرفته شد اما کمتر کسی می‌داند که هم اکنون پنجاه سال از ساخت اولین سلاح ضد موشکی گذشته است.

4 مارس 1961 میلادی در اتحاد جماهیر شوروی در پایگاه "ساری-شاگانسک"  دفاع ضدموشکی برای اولین بار کلاهک موشک بالستیک در حال پرواز را با موفقیت هدف قرار داد و به عبارت دیگر اتحاد جماهیر شوروی قدرت پیشتاز جهانی در عرصه ساخت سیستم‌های دفاع موشکی بود.

ایجاد یک سپر دفاع موشکی برای روسیه قدمی لازم به شمار می‌آمد چرا که ایالات متحده از برتری قابل توجهی در تعداد کلاهک‌های هسته‌ای و وسایل انتقال آن‌ها نسبت به اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود که همین امر باعث شده بود ایالات متحده با تکیه بر زرادخانه هسته‌ای خود از موضع قدرت با روسیه سخن بگوید.

دوگانگی رفتار آمریکا در مورد پایگاه‌های هسته‌ای

همین قدر کافی است که به یاد آورد آمریکایی‌ها محاصره اتحاد جماهیر شوروی با استقرار پایگاه‌های هسته‌ای خود را کاملا" طبیعی می‌دانستند اما زمانیکه اتحاد جماهیر شوروی تصمیم به اقدام متقابل یعنی استقرار موشک‌های خود در کوبا گرفت، ایالات متحده وضعیت را تا آستانه یک فاجعه هسته‌ای جهانی پیش برد.

بنابراین در اوایل دهه 60 اتحاد جماهیر شوروی در تلاش بود تا برتری هسته‌ای ایالات متحده را از طریق توسعه دفاع موشکی خود جبران کند که البته این کشور در سال‌های بعدی هم در این زمینه پیشرو بود و توانست سیستم دفاع موشکی قدرتمندی را در اطراف مسکو طراحی کند.

بدین ترتیب اتحاد جماهیر شوروی در سال‌های 60 الی 70 میلادی در تکنولوژی طراحی و توسعه دفاع موشکی پیشتاز بود اما به این نکته دقت کنید که در آغاز دهه 70 هنگامیکه اتحاد جماهیر شوروی به برابری هسته‌ای با ایالات متحده دست یافت دیگر برای برتری نظامی بر ایالات متحده از طریق توسعه سریع سیستم سپر موشکی اقدامی صورت نداد.

در سال 1972 میلادی، اتحاد جماهیر شوروی برای توافق بر سر دفاع موشکی بر سر میز مذاکره رفت و پس از آن توافقنامه تکمیلی این قرارداد را که شامل محدود‌سازی سیستم دفاع موشکی تنها در یک منطقه و کاهش تعداد کل موشک‌ها به 100 فروند را امضا کرد.

توسعه دفاع موشکی به تقویت امنیت جهانی منجر نمی‌شود

به عبارت دیگر رهبر اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان متوجه این واقعیت بسیار مهم بود که در دوران توازن قدرت هسته‌ای بین 2 ابرقدرت، توسعه دفاع موشکی گامی در راستای تقویت امنیت جهانی نمی‌توانست باشد.

در مقابل ایجاد سیستم دفاع موشکی در مقیاس گسترده در وضعیت آن زمان می‌توانست عاملی برای نقض ثبات استراتژیک به شمار آید چرا که پوشش سپر ضد موشکی وسوسه‌ای برای انجام تجاوز هسته‌ای می‌شد و اتحاد جماهیر شوروی اگر چه در آن زمان برتری آشکاری بر ایالات متحده در تکنولوژی سیستم دفاع موشکی داشت ولی این راه را انتخاب نکرد. 

در ضمن باید سپاسگزار رهبری اتحاد جماهیر شوروی در دهه 70 میلادی بخاطر این دوراندیشی بود که اجازه نداد اتحاد جماهیر شوروی با توسعه گسترده سیستم دفاع موشکی توازن استراتژیک جهان را برهم بزند.

با این حال معلوم شد که محافل حاکم ایالات متحده از این وضعیت ثبات استراتژیک راضی نیستند و در سال 1983 برنامه " ابتکار دفاع استراتژیک" (SDI - Strategic Defense Initiative) را مطرح کردند.

برنامه ابتکار دفاع استراتژیک، بلوفی تهاجمی برای تخریب ثبات استراتژیک و مرعوب‌سازی اتحاد جماهیر شوروی 

امروز بر همگان روشن است که این برنامه بلوف بزرگی بود و در دهه 80 و حتی بعد از آن تا به حال ایالات متحده از فناوری و بودجه اقتصادی برای ایجاد یک سیستم عظیم فضایی مبتنی بر سیستم دفاع موشکی برخوردار نبوده است.

علاوه براین آمریکائی‌ها از این لحاظ از اتحاد جماهیر شوروی بسیار پایین‌تر بودند و مهم‌ترین مسئله در ساخت سپر دفاع موشکی فضایی در مقیاس بزرگ انتقال گسترده و ارزان محموله‌ها به مدار اطراف زمین است لیکن ایالات متحده در دهه 80 در این شاخص‌ها بطور فوق‌العاده‌ای از اتحاد جماهیر شوروی عقب مانده بود.

به عنوان مثال در دهه 80 در اتحاد جماهیر شوروی حدود 1000 پرتاب به فضا انجام شد در حالی که تعداد پرتاب‌های ایالات متحده آمریکا کمتر از 200 مورد بود و اتحاد جماهیر شوروی از برتری پنج برابری در ارسال محموله به مدار زمین برخوردار بود.

این تعجب‌آور نیست اگر نگاهی به قیمت پرتاب به فضا که در سال‌های 1990 و 2000 میلادی منتشر شدند، بیاندازید خواهید دید که ارسال یک محموله یک کیلوگرمی به مدار با موشک حامل "شاتل" آمریکایی به طور متوسط حدود 30 هزار دلار هزینه داشت در حالی که این پرتاب با "پروتون" تنها 3 الی 4 هزار دلار تمام می‌شد که 7 الی 10 بار ارزان‌تر است.

بنابراین عقب‌ماندگی قابل ملاحظه ایالات متحده نسبت به اتحاد جماهیر شوروی چه از لحاظ قیمت و چه از لحاظ اطمینان موشک‌های حامل، ناتوانی آن‌ها را در اجرای این برنامه نشان می‌دهد. 

این در حالی است که حتی امروز بعد از قریب 30 سال از اعلام برنامه سپر دفاعی فضایی تمام راه‌حل‌های فنی که در چارچوب این برنامه اعلام شده بود همچنان غیرقابل اجرا باقی مانده است و سیستم دفاع موشکی فعلی ایالات متحده دارای ساختاری کاملا متفاوت می‌باشد.

پس برنامه SDI بلوفی بیش نبود اما بلوف بسیار تهاجمی در جهت تخریب ثبات استراتژیک و مرعوب‌سازی اتحاد جماهیر شوروی که متأسفانه در طول دوره به اصطلاح "بازسازی"، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی تسلیم این بلوف شد و خود را باخته و اقدام به دادن امتیازهای سیاسی غیرموجه در این رابطه کرد که پیامدهای این امتیازات تا کنون مشکلات سنگینی را بر روسیه تحمیل کرده است.

بر هم خوردن توازن استراتژیک با سقوط پیمان "ورشو"

هم اکنون گذری به تاریخ توسعه سیستم دفاع موشکی ایالات متحده در سال‌های 2000 انجام می‌دهیم.

ایالات متحده پس از خروج از پیمان سال 1972 که توسعه دفاع موشکی را محدود می‌کرد اقدام به شروع توسعه سیستم دفاع موشکی خود که در شرایط استراتژیکی کاملا متفاوت از زمان "جنگ سرد" بود، کرد.

با سقوط پیمان ورشو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مرزهای ناتو بیش از 1000 کیلومتر به شرق کشیده شدند ضمن اینکه نیروهای مسلح روسیه در طول سال‌های نظام سرمایه‌داری دست‌خوش تخریب عمیقی شدند و ارتش و نیروی دریایی تقریبا هیچ فناوری جدیدی دریافت نکردند.

در عین حال توان بالقوه هسته‌ای ایالات متحده و روسیه در مقایسه با دوره جنگ سرد بسیار کاهش یافت. تنها شمارش این شرایط استراتژیک جدید به وضوح نشان می‌دهد که توسعه دفاع موشکی در مقیاس بزرگ، در حال حاضر بسیار بیش از پیش اثر مخربی در بی‌ثباتی نسبت به دوره مقابله اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا ایفا می‌کند چرا که توازن استراتژیک در جهان با عوامل بی‌شمار دیگری شکسته شده است و اهداف سیستم ضد موشکی جدید ایالات متحده بسیار کوچک‌تر از موشک‌های بالستیک سال‌های 70- 80 می‌باشند.

اصطلاح سپر موشکی اروپا حیله‌ای برای سردرگمی افکار عمومی

اصطلاح دفاع ضدموشکی اروپا بسیار حیله‌گرانه انتخاب شده است به طوریکه بدون توضیح ماهیت برنامه به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود و در شرایط فعلی هیچ دفاع موشکی اروپایی در واقع نمی‌تواند وجود داشته باشد.

منطقه اروپایی تنها می‌تواند با سیستم جهانی دفاع ضدموشکی آمریکایی معنا داشته باشد چرا که سیستم‌های زیربنایی شناسایی و ردیابی اهداف و همچنین ارتباط و کنترل در سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا، ماهیت جهانی دارند. 

پس به ناچار پایگاه‌های "استارت" اروپایی دفاع ضدموشکی و سنسورها فقط عناصری از این سیستم بزرگ قلمداد می‌شوند بنابراین فقط بررسی سیستم بطور کامل منطقی به نظر می‌رسد.

در حال حاضر بررسی برنامه‌های ایالات متحده برای توسعه یک سیستم دفاع موشکی جهانی از جمله با عناصر اروپا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

در این رابطه به آمار عددی باید توجه کرد که اگر چه بصورت عمومی اعلام شده است اما از آن‌ها بسیار کم صحبت می‌شود و سخن از تعداد کل موشک‌هایی است که ایالات متحده قصد دارد در چهار سال آینده مستقر کند. 

تلاش آمریکا برای توسعه سیستم دفاع ضدموشکی

بدین منظور باید به سخنان مدیر آژانس دفاع موشکی ایالات متحده، ژنرال "پاتریک اورایلی" در برابر بخش مربوط به نیروهای راهبردی کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا در 15 آوریل سال 2012 میلادی، توجه کرد.

این ژنرال آمریکایی در سخنان خود گفت:

الف) "ما به طراحی، ساخت و آزمایش سامانه رهگیر SM-3 1B ادامه خواهیم داد، 30 آزمایش سیستم رهگیرSM-3 1B  و اشکال زدایی از آن‌ها را انجام خواهیم داد (ما قصد خرید در مجموع 436 رهگیر Aegis SM-3A وAegis SM-3B  (Aegis SM-3 IA and IB interceptors) تا سال 2015 را داریم)".

در همان سخنرانی ژنرال اورایلی کمی بعد گفت:

ب) "ما قصد بکارگیری از دومین سامانه رهگیر (THAAD)  در تجهیزات (برنامه خرید شش سامانه تا سال 2015 میلادی)، اضافه کردن دومین دسته پرتاب در هر سامانه، دوبرابر کردن توان شلیک تا 48 موشک رهگیر، خرید 67 موشک رهگیر (برنامه خرید در مجموع 431 موشک رهگیر تا سال 2015 میلادی) و ارتقاء کامل سخت افزار و نرم افزار سیستم ارتباطی را داریم که اجازه می‌دهد سیستمTHAAD  از کل داده‌های جمع‌آوری شده از تمام سنسورهای سیستم دفاع موشکی استفاده کند".

این سخنرانی در وب سایت رسمی آژانس مربوط به دفاع موشکی ایالات متحده آمده است و به طور مؤکد به تمام کسانی که استدلال می‌کنند سیستم دفاع موشکی ایالات متحده تنها برضد کشورهای به اصطلاح "شرور" طراحی شده است، توصیه می‌شود متن این گزارش را مطالعه کنند.

بنا بر اعلام منابع دیگر می‌توان انتظار داشت که تا سال 2015 بیش از 40 سامانه رهگیر زمین به هوا در قلمرو ملی ایالات متحده در 2 منطقه "فورت گریلی" در آلاسکا و "باندربورگ" در کالیفرنیا استقرار خواهند یافت.

در ضمن تا سال 2015 یعنی فقط 3 سال بعد ایالات متحده قصد دارد به عنوان بخشی از برنامه توسعه سیستم دفاع موشکی خود حدود 900 سامانه رهگیر موشک های بالستیک را مستقر کند که حتی اگر 100 موشک برای مصرف در برنامه آزمایشی تهیه شود، یک زرادخانه از 800 سامانه رهگیر گویای خیلی از مسائل است.

اهداف غیر منطقی استقرار سپر موشکی اروپا

حال باید بررسی کرد که رسما این سامانه ضدموشک برای چه اهدافی طراحی شده است؟ و علیه چه کشورهای به اصطلاح «شرور»؟.

احتمالا تاکنون تنها از 2 کشور کره شمالی و ایران به عنوان تهدید بالقوه با موشک‌های هسته‌ای یاد شده است با این حال اگر نگاه دقیقتری به این 2 کشور بیاندازیم در قرن بیستم هر کدام از این کشورها تنها در یک جنگ شرکت داشته‌اند.

کره شمالی در جنگ کره در اوایل دهه 50 میلادی و ایران در جنگ ایران و عراق در سال‌های 80 و در هر 2 مورد نمی‌توان این کشورها را به عنوان متجاوز سرزنش کرد چرا که در این درگیری‌ها کره جنوبی و رژیم صدام در عراق به دنبال حل مناقشه از طریق نیروی نظامی بودند.

بنابراین در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر باید آن‌ها را کاملا صلح‌طلب خواند بویژه اگر نگاهی به عملکرد ایالات متحده و متحدان آن در ناتو که خود آن‌ها کره شمالی و ایران را در لیست کشورهای شرور قرار داده‌اند، بیاندازیم خواهیم دید که ایالات متحده در قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم ده‌ها مورد مداخله و انگلستان و فرانسه تعداد نسبتا زیادی جنگ استعماری در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود انجام داده اند. 

علاوه بر این در حال حاضر نیز ایالات متحده آمریکا، انگستان و فرانسه در حال جنگ در خارج از قلمروی ملی خود می‌باشند.  

شاید برخی بگویند که ایران از برخی گروه‌های اسلامی مخالف اسرائیل حمایت می‌کند و به همین دلیل ایران کشوری متهاجم است اما فراموش نکنید که به خاطر دشمنی اعراب با اسرائیل اعمال تجاوزگرانه زیادی شکل گرفته و ایالات متحده در طول قرن گذشته ده‌ها بار از گروه‌های مختلف مبارز علیه دولت‌های کشورهای دیگر حمایت کرده است.

در ضمن شاید عده‌ای بگویند که در ایران و کره شمالی دموکراسی وجود ندارد و به دلایلی آن‌ها خطرناک هستند که در پاسخ باید گفت که آنجا دموکراسی به سبک غربی یعنی مردمی که ذائقه آن‌ها تحت تأثیر تلویزیون شکل گرفته و هر چند سال یکبار می‌توانند به چند دسته تقریبا یکسان رأی بدهند، وجود ندارد بلکه به شکل دیگری است.

از سوی دیگر نباید فراموش کرد که در پنجاه سال گذشته اکثر مداخلات دقیقا از سوی کشورهایی که خود را دموکراتیک می‌نامند، انجام شده است.

با این حال برخلاف تمامی استدلال‌های منطقی، کره شمالی و ایران به عنوان کشورهای شرور اعلام شده‌اند که هدفی جز حمله موشکی هسته‌ای به ایالات متحده، اروپا و یا اسرائیل ندارند.

همچنین باید توجه داشت که سخن از حمله به کشورها و بلوک‌های نظامی می‌شود که مجهز به هزاران کلاهک هسته‌ای هستند یعنی تلاش می‌شود بقیه را متقاعد کنند که ایران و کره شمالی در آرزوی تبدیل شدن به یک بیابان رادیواکتیو هستند.

علاوه بر این ایران کشور فقیری نیست که تصور کنیم 70 میلیون ایرانی نگران از دست دادن چیزی نیستند اما به هرحال اینگونه فرض می‌کنند که دولت ایران قصد خودکشی دسته جمعی مردم خود را دارد و آیا نباید فکر کرد که این فرضیات ایجاد یک حس حماقت عمیقی می‌کند؟.

با این وجود این تخیلات دقیقا اساس و توجیه سیستم دفاع موشکی ایالات متحده و بخش اروپایی آن است.

ادامه دارد...

انتهای پیام/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول