به گزارش خبرگزاری فارس از شرق استان تهران، به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزههای اجتماعی و تاریخی، کهنسرزمین دماوند گنجینهای 14 و به نقلی 18 هزار ساله و حافظ سنن ملی آمیخته با مذهب ایران زمین است.
بسیاری از مورخان، مردمان سرزمین دارالمومنین دماوند را به عنوان نخستین اقشار متمدن ایران و طلایهداران خطوط اول مقابله با فرهنگهای نا مأنوس شرقی و غربی به شمار میآورند.
* خونگرمی و نجابت؛ ویژگیهای مردم دماوند
خونگرمی، میهماننوازی، مهربانی، زهد، تقوا و به ویژه نجابت از جمله ویژگیهایی است که این روزها کمتر میتوان نظیرش را به این وضوح در سایر نقاط کشور یافت.
حال شاید از خود بپرسید که چرا واژه نجابت در پاراگراف قبلی مورد تاکید قرار میگیرد و این چنین در جمیع ویژگیهای مورد اشاره برای اهالی دماوند به شکل بارزتری بیان میشود؟
پاسخ این سئوال چندان نیازی به نگاشتههای مفصل و قلمفرساییهای پر لفافه ندارد و با یک نگاه میتوان به وضوح عمق نجابت، سادگی و بیریایی را از نگاه این مردم نجیب و خداجو خواند؛ نجابتی که البته در بسیاری از مواقع حتی به زیان این نجیبزادگان هم میانجامد.
یکی از مصادیق نجابت مردمان دیار دماوند، بیخبری قشر غالب جامعه ایرانی از داشتههای بیحد و حصر جهانی آن در محافل عمومی و رسانههای خبری است.
آثار تاریخی، ابنیه کهن، جلوههای اکوتوریسمی زیبا و آداب عرفانی، سنن اسلامی و از همه مهمتر مردمانی دیندار هر یک به تنهایی میتواند موجبات تحولی شگرف در هر ناحیه از کشور را فراهم سازد؛ اما زیباییهای شهرستان دماوند اغلب زیر پوشش نام قله همجوارش پنهان شده و همین بس که بگوییم روز دماوند را هر ساله در خارج از دماوند گرامی میدارند!
از این رو و در راستای رهاسازی اماکن گردشگری شهرستان دماوند از بند گمنامی، مجموعه خبرنگاران خبرگزاری فارس در شرق استان تهران، با نام ایزد منان دستی بر زانو زده، یا علی گفتیم و مجدانه بر آن شدیم تا با تخصیص بخشی از فضای خبری این درگاه اطلاعرسانی در قالب سلسله گزارشهایی با عنوان "دماوند؛ بام ایران"، قابلیتها، تاریخ، آداب، سنن و فرهنگ این مناطق زیبا در شمال شرق استان تهران را به همگان معرفی کنیم و آغاز این راه طولانی و شاید دشوار را پیش از این، دو گزارش مفصل از آثار تاریخی و اماکن گردشگری دماوند قرار دادیم اما با توجه به اصل محرز جایزالخطایی آفریده دو پای خداوند، بشر، شاید باید اعتراف کرد که چه بهتر بود اگر این وظیفه مهم را با معرفی بخشی از تاریخ سرزمین دماوند آغاز میکردیم.
از این رو و برای جبران خطای گذشته، ادامه این هدف حال دیگر مقدس را با بیان خلاصهای از تاریخ این دیار ادامه میدهیم.
آنچه در این مقال از تاریخ کهن سرزمین دماوند و دیگر یادداشتهای سریالگونه در این خصوص میخوانید، برگرفته از سخنان قدما، نقل قولهای محلی و متون تاریخی به ویژه اثر ماندگار استاد مورخ دماوندی، دکتر نصرتی است.
آنچه از گذشته کهن دیار دماوند در افسانههای اساطیری و سوابق تاریخی برمیآید، قدمتی به درازای چند هزار سال است.
کوهی گره خورده با داستانهای ایران زمین و شهر آرمیده بر دامنههای مهربان آن همواره در دورههای تاریخی مختلف شاهد حوادثی بسیار بوده که به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود.
* وجه تسمیه نام امروز و اسامی گذشته دماوند
دماوند، نام بلندترین قله رشته کوههای البرز و عنوان شهری در دامنه آن است که تاریخ هرگز این منطقه را با عناوینی همچون قریه، آبادی، شهر یا روستا نشناخته بلکه آن را "مملکت دماوند" خطاب کرده است که در مفهوم، این دیار، قلمرو و سرزمینی جدای از سایر نواحی و دارای شهرها و روستاهایی تحت حکمرانی حاکمان بومی خود بوده است.
دماوند به زبان پهلوی و در کارنامه اردشیر بابکان به شکل "دنباوند"، در کتیبههای دوران ساسانی، کتیبه شاپور اول در نقش رستم فارس و کتیبه "نورسی" در "پایکولی" به صورت "دومباوند" و در نامه تنسر و کتاب جغرافیایی موسی خورنی، "دمباوند" آمده است.
این اسامی تا پیش از هجوم اعراب بادیهنشین به این مناطق و در دورههای مختلف استفاده میشد تا آنکه در قرون اخیر نام این کوه و شهر مستقر در دامنههای آن به واسطه ورود به کتاب شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، "دماوند" نامیده و تثبیت شد.
اما این نام با تعابیر و داستانهای بسیاری همراه است.
در گویش پهلوی، "دنب" یا همان "دم" از مصدر فعل تفتن و به معنای همان تف، گرما، بخار و گاز است و"آوند" نیز مترادف ظرف سفالین است که در مجموع دنباوند، قله یا همان ظرفی را به یاد میآورد که از دهانه آن دود ناشی از فرایندهای شیمیایی گاز گوگرد خارج میشود.
یاقوت در "معجمالبلاد" آورده است: این شهر از آن روی دنباوند نامیده شده است که فریدون به هنگام دستگیری ضحاک، ارماییل آشپز ضحاک را خواست بکشد؛ گفت ای پادشاه عذری دارم. فریدون را به درون غار آورد، ساخته خود را بر وی عرضه داشت؛ چون فریدون آن را پسندید، پس به او گفت: برای من غذایی قرار بده که در آن حبوبات و گوشت نباشد، پس وی غذایی درست کرد که در آن حبوبات و گوشت نبود و از دنبه بود. فریدون به او گفت: دنباوندانی (دنبه) را پیدا کردی، آن کوه را به این نام نامیدند و رفته رفته دماوند کردند".
"ویلیام ایلرز"، مورخ غربی در بررسیهای خود معنای کوه چند منظوره یا چند قافیه را برای دنباونت یا دنباوند در نظر گرفته است که این اسامی شالوده زبان محاورهای مردمان یونان، ارمنستان و عرب نیز محسوب میشود.
* شاهنامه؛ عامل تغییر نام دماوند
ایلرز بر این اعتقاد بود که کتاب شاهنامه اثر جاویدان شاعر بلندآوازه ایرانی، فردوسی تغییر نامهای پیشین را به دماوند کنونی موجب شده است.
ناصر خسرو در سفر نامه خود به سال 438 هجری قمری نام دیگری را نیز به این قله نسبت داده است.
لواسان، که البته امروزه حوزهای به همین نام در پهنه شرقی دماوند وجود دارد که نام لواسان نیز برگرفته از گویش مردمان گذشته همین مناطق است.
"لو" به معنای بالا رفتن و "اسان" از ریشه "سن" و "سنه" اوستایی و مترادف با واژه برخاسته است و دلیل نامگذاری این قله توسط مردمان ساکن در نواحی شرقی که آیینی زردشتی داشتند، محل برآمدن خورشید از پس رشته کوههای عظیم البرز و قله دماوند است.
"پشیان" از دیگر اسامی باستانی دماوند به شمار میآید که البته معنایی صحیحی برای آن در دست نیست؛ اما در فرهنگ اوستا آمده است: "در بندهشن دشت پیشیانسی آمده و موسوم به پیشین یا پشن است و دشتی بزرگ در کابلستان" و نیز بنا بر روایات "مینوی خرد" این دشت به نامهای دیگری هچون "پیشیندس" و "پیشینسی" نیز خوانده میشد.
در افسانهها آمده است: "جسم گرشاسب که در حالت بیهوشی و تا آخر جهان به خواب رفته، در آنجا مستقر و فروهرها از آن پاسبانی می کنند تا در هزاره اوشیدرماه، وقتی ضحاک زنجیر خود گسست، گرشاسب نیز با یاری ایزدان و امشاسپندان از خواب بیدار شده و کمر به قتل ضحاک ستمگر ببندد".
* بیکنی؛ عنوان دیگر دماوند
علاوه بر اسامی یادشده برای این قله افسانهای، نام "بیکنی" یا همان کوه سنگ لاجوردی را نیز در خطاب دماوند بهکار بردهاند.
این نام به کرات و در متون آشور نو و به ویژه آثار "تیگلت پیلسر سوم" و "سارگن دوم" آمده است.
این سلاطین مدعی بودهاند که مادهای دوردست در کنارهها، کوه بیکنی را به تصرف خود درآوردهاند؛ از همنظران با این سلاطین آشوری میتوان به پژوهشگرانی همچون "امستد" اشاره کرد.
انتهای پیام/ی10