به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، در طی چند روز گذشته که استان کهگیلویه و بویراحمد را برف و بوران فرا گرفته بود حوادث و اتفاقاتی بهوجود آمد که زیباییها و سختیهای خاص خود را داشت.
در این میان از خود گذشتگی جوان امدادگر این استان و همکاریهای بهورز زن روستای تلخدان امیرآباد برای نجات جان مادری که در این شرایط دشوار که همه مسیرهای دسترسی به این روستا مسدود بود باید بچهاش را بهدنیا میآورد، ماجرایی جالب و ستودنی است که خوانندگان همیشگی فارس را به خواندن این گزارش دعوت میکنیم.
سوز است و سرما، صدای سکوت بارش برف همه جا را فرا گرفته و روستای تلخدان دشتروم در برف و سرما فرو رفته است. عمق برف از یک متر تجاوز میکند و حرکت هر جنبندهای در این شرایط تقریبا غیرممکن است.
همه جا را مه فراگرفته و درختان از زیر برف پیدا نیستند.
فضایی پر از سکوت و دلهره و سرما. بیش از 24 ساعت است که بارش مداوم برف در روستای تلخدان امیرآباد اهالی روستا را خانه نشین کرده است.
در این فضا که هر کس باید برای نجات جان خود تلاشی مضاعف کند، پایگاه جادهای مرتضوی با یک مٱموریت دشوار و متفاوت مواجه میشود.گذاشتن سر بر بالین برای مٱموران تلاشگر مرکز حوادث و فوریتهای پزشکی کهگیلویه و بویراحمد ممکن نیست چرا که اینبار برف روی دیگر خود را عیان کرده و جان یک انسان را به خطر انداخته است.
ساعت 5:50 دقیقه عصر، تلفن پایگاه جادهای مرتضوی در محور یاسوج به اصفهان به صدا در میآید تا یک مٱموریت بزرگ را در پرونده عسکر ایزدیخواه 25 ساله رقم زند.
عسکر ایزدیخواه جوان 25 سالهای که داوطلبانه راهی سفری میشود که قرار است جان دو انسان در آن از مرگ نجات یابد.
ساعت پنج و پنجاه دقیقه عصر است و مردی که همسر او در این شرایط برف و بوران دچار درد سنگین زایمان شده، شرایط دشوار همسرش را به مرکز امداد فوریتهای پزشکی گزارش میکند.
حرکت خودروهای مجهز و کمکدار حتی در نزدیکی شهر نیز ممکن نیست، چه برسد به روستایی که بیش از 50 کیلومتر از مرکز استان فاصله دارد.
تلاش ماشین آلات راهداری هم با همه کاستیها و نقایص جوابگو نبوده و آمبولانس مرکز حوادث و فوریتها در 10 کیلومتری روستا برفگیر میشود.
اکنون ساعت 18 است و صدای ناله زنی که از شدت درد و زایمان به خود میپیچد، آرامش را از جوان فداکاری گرفته است که جان یک انسان از هر چیز دیگری برایش مهمتر است.
همه راههای نفوذ به روستا آزمایش میشود اما شدت بارش برف به حدی است که که لودر اداره راه و ترابری برفگیر میشود و اعزام ماشینهای سنگین و مجهز برفروب نیز جوابگو نیست.
با تمام تلاشها برای باز کردن مسیر روستای تلخدان امیرآباد، ساعت به 20 شب میرسد و همچنان مادری روستایی در درد و سختی زایمان در انتظار کمک است.
عسکر ایزدیخواه تنها میماند و یک راه بیشتر پیش روی خود ندارد.با مدیریت مرکز تماس میگیرد و با هماهنگی مدیر این مرکز پیاده عازم مأموریتی سخت و دشوار میشود.
تشخیص مسیر روستا تنها با کمک شوهر نگران خانم زائو ممکن میشود.در این میان تنها عشق و فداکاری یک امدادگر میتواند سختی حمل تجهیزات زایمان، برانکارد و دارو را در عبور از مسیری که به عمق یک متر از سطح زمین فاصله گرفته را هموار کند.
در این راه نیک کمک و امداد به یک انسان گرفتار، بهورز زن خانه بهداشت روستای تلخدان امیرآباد که در یک روز تعطیل در کنار خانواده خود است، با حس مسئولیتشناسی و نوعدوستی، آرامش و گرمای خانه را رها میکند و به همراه شوهر خود به دل برف و بوران و سرما میزند.
همه مسیرها بسته است و تلاش این زن بهورز برای رسیدن به روستا ممکن نیست، ولی انباره یک متری برف و مسیرهای مسدود و سوز سرما نیز مانع کمک این بهورز دلسوز نمیشود و وی در همه مدت ماموریت مرکز حوادث و فوریتهای پزشکی با تلفن و بیسیم اطلاعات و توصیههای لازم را به ماموران امدادی میدهد تا از سالم بودن مادر و نوزادش که سالها در کنار آنها زندگی کرده است، مطمئن شود.
عقربهها، ساعت 21 و 16 دقیقه شب را نشان میدهد و مسیر مسدود و پر برف این روستا با چنگ و دندان طی میشود تا عسکر ایزدیخواه به همراه شوهر زائو، خود را در کنار کسی ببیند که برای نجات او جان خود را به خطر انداخته است.
وارد خانه که می شود.سوز سرما بدنش را کرخت کرده و ناخودآگاه به طرف بخاری هیزمی گوشه اتاق میرود ولی ثانیه ای نمیپاید که به خود میآید و با دستان بی حس شده از سرما ولی سرشار از حس درون کار را شروع میکند.
با طی کردن دو ساعت پیادهروی در این دشواری و حمل باری از تجهیزات دارویی و درمانی به بالین بیمار رسیده، خستگی امانش را بریده ولی جان این زن و فرزند در راهش در خطر است...
خانم زائو از شدت درد به خود می پیچد.گذشت زمان درد سبب پاره شدن کیسه آب جنین شده و بیمار نیازمند کمک فوری است؛ شاید اگر بیش از این مٱموریت به طول بیانجامد، جان مادر و نوزاد شیرخوارش گرفته شود.
علائم حیاتی بدن چک میشود، اقدامات درمانی و هرآنچه برای یک زایمان سالم لازم است صورت میگیرد.
مأمور امداد لحظهای از بالین زائو تکان نمیخورد تا اینکه زایمان در ساعت چهار بامداد با مراقبتهای کامل، کنترل خونریزی، گرم نگهداشتن نوزاد، بریدن ناف و تمام روشهای اصولی انجام میشود و نوزادی معصوم در کمال آرامش، چشم به دنیایی میگشاید که در قدم اول جز برف و بوران و سرما چیزی مشاهده نمیشود.
مأموریت انسانی و دشوار عسکر ایزدیخواه، کارمند قراردادی مرکز حوادث و فوریتهای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج تا ساعت 9 صبح ادامه مییابد تا بعد از اطمینان از سلامت کامل مادر و نوزاد وی از این مأموریت دشوار باز میگردد و همان مسیر قبلی را برای رسیدن به ماشینهای راهداری و جاده اصلی طی میکند ولی این بار با احساس سبکی و آرامش ستودنی.
وی از این ماموریت دشوار برمیگردد، به سراغش میروم، بدون شک باید از او بپرسم که چه احساسی دارد؟ جواب میدهد، نمیدانم چگونه احساسم را بیان کنم ولی این را میدانم که باید کمی استراحت کنم.
پاسخ او به پرسش من، اوج خستگیاش را نشان میداد که تنها با عشق و دوستی و ایثار میشد از بار سنگین آن فرار کرد و جان دو انسان گرفتار در برف و باد شدید زایمان را نجات داد.
عسکر ایزدیخواه در این گفتوگو از سختی سفر و کمبود تجهیزات میگوید و یادآور میشود: وقتی چنین شرایطی در یک منطقه سردسیری اتفاق میافتد چیزی که بیشتر از همه مهم است همکاری و تعامل دستگاههایی است که هر کدام وظیفهای دارند زیرا تنها با وحدت و تعامل است که زنجیرههای خدمت به بشر به هم میپیوندد و خدمتی شایسته این مردم خوب صورت میپذیرد.
ایزدیخواه همکاری ادارات مرتبط با بازگشایی راهها را مطلوب نمیداند و میگوید: اگر چه مدیرکل راه و ترابری دستورات و هماهنگیهای لازم را در این مٱموریت انجام داده ولی متأسفانه عوامل زیردست، رانندگان و عوامل اجرایی راهداری این همکاری را نداشتهاند، در صورتی که میشد از ساعات اولیه بارش برف این راهها را باز میکردند تا انباره سنگین برف چنین معضلی به بار نمیآورد.
وی بیان میکند: در حالی که تا یک متر در برف فرو رفتهام هر چقدر با راننده لودری که در مسیر بود تماس گرفتم تا بازگردد و تا حد ممکن مسیر روستا را باز کند ولی حاضر به همکاری لازم نشد.
مٱمور امداد مرکز فوریتهای پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد تٱکید میکند: باید افراد و ادارات اهمیت بیشتری برای کار امداد و جان انسانها قائل شوند.
وی به تعهد و وجدان کاری اشاره می کند و ادامه میدهد: در امر بازگشایی مسیرها در شرایط برفی، ادارهکل راه و ترابری نیازمند امکانات بیشتری است، ولی متٱسفانه حتی شاهد بودیم هنگامی که ماشین برف روب این اداره به محل اعزام شد، خود فاقد زنجیر چرخ بود.
مدیر مرکز حوادث و فوریتهای پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز که در این مأموریت نجات جان مادر و فرزند روستای تلخدان امیرآباد به عنوان پشتیبان و مشوق همواره گوش به زنگ بود و با تماسهای مکرر توصیههای لازم را به مأمور امدادی خود متذکر میشد، از این ناهماهنگیها گله میکند و میگوید: شرایط خدمترسانی امداد فوریتهای پزشکی به ویژه در شرایط برف و زمستان بسیار دشوار است که مسئولان استانی و کشوری باید به فکر وضعیت و حوادث مشابه در آینده این استان باشند و نسبت به تٱمین تجهیزات و تزریق امکانات اقدام کنند.
ضیاء رسولی، خودروهای مجهز و اورژانس هوایی(بالگرد) را از نیازهای عمده این مرکز خواند و گفت: استان کهگیلویه و بویراحمد استانی کاملا کوهستانی و برفگیر است که داشتن بالگرد امدادی در این زمینه کاملا الزامی است.
وی ادامه میدهد: ازخودگذشتگی و ایثار لازمه پذیرفتن مسئولیت خطیر و مقدس امداد است که بیشتر نیروی این مرکز از چنین خصیصهای برخوردار هستند، ولی این جوان فداکار نمونه کامل از خودگذشتگی و اقدام انسانی داوطلبانه است.
رسولی ابراز داشت: با همه شرایط نامساعد جوی، عدم همکاری برای باز شدن مسیر و کمبود تجهیزات، عسکر ایزدیخواه مٱمور جوان امدادی این مرکز موجب نجات جان دو انسان شد که به نوبه خود از او سپاسگزاری و تقدیر میکنم.
----------------------
گزارش از کریم بنام
----------------------
انتهای پیام/صا10