اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

سرسلسله عشق علی‌اصغرهای ما را در رکاب حاجی 6 ماهه کربلایت بپذیر

خبرگزاری فارس: نامش را علی‌اصغر (ع) گذاشته بودی اما دلش بسان دریا بزرگ و گام‎هایش برای آسمانی شدن و پر گشودن به عروج استوار بود، قنداقه‎اش را احرام عشق قرار دادی و راهی خانه دوست کردیش، ای سرسلسله عشق علی اصغرهای ما را در رکاب حاجی شش ماهه کربلایت بپذیر.

سرسلسله عشق علی‌اصغرهای ما را در رکاب حاجی 6 ماهه کربلایت بپذیر
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، امروز هم‌زمان با سراسر کشور مراسم شیرخوارگان حسینی در نقاط مختلفی از استان اصفهان برگزار شد تا برگی دیگر از مظلومیت کوچک‌ترین سرباز سپاه عشق ورق بخورد، هر ساله جمع کثیری از علی‌اصغرهای این شهر با پای دل برای بستن پیمان با حاجی شش ماهه کربلا در این آئین شرکت می‎کنند، امروز صدها مادر طفلان کوچک خود را کفن پوش با سربندهای مزین به اسمای اهل‌بیت (ع) برای نام‌نویسی در سپاه امام زمانشان آورده بودند، به امید آن که دست خالی باز نگردند.
یا علی‌اصغر (ع)؛ در دنیایی زاده شدی که برای روح بزرگوارت کوچک بود آمدی تا مظلومیت را به اثبات برسانی، پروردگار خواست تا دنیا در سایه نگاه زیبا تو دیده شود.
زمانی آمدی که زمین در اسارت شیطان به سر می‌برد، دنیا در هجمه‌ای از ظلم و جور گرفتار بود و انتظار بزرگ‌مردی از زمانه خویش را می‎کشید تا تاریخ را ماندگار کند و انسانیت را از فنا نجات دهد، یک قدم مانده به آغاز عشق و حماسه آمدی. تو نیز به این ضیافت الهی دعوت شده بودی، مادر قنداقه‎ات را احرام کرد و تو راهی خانه دوست شدی، تو آمدی تا در کنار پدر حج نیمه تمامش را به اتمام برسانی، حاجی شش ماه کربلا یادم هست زمانی که پدر بزرگوارت در خیل دوست و دشمن گرفتار بود تو قبیله عشق را رها نکردی، تو با حنجره  خونینت تاریخ را تکان دادی و با قلب شش ماهه‎ات به سرنوشت ناب آسمانی خویش دل سپردی.
 
*‌ ‌طفل 6 ماهه تبسم نکند پس چه کند
اصغر (ع) بودی اما دلت بسان دریا بزرگ و گام‎هایت برای آسمانی شدن و پر گشودن به عروج استوار بود، شاید خود می‎دانستی که نگاه سبز و روشنت نظاره‌گر چشم‌اندازی سرخ می‌شود، شاید خود می‎دانستی در شش ماهگی عروجی خواهی کرد که قرن‎ها در ذهن بشریت جاودان خواهد ماند.
امشب لالایی‎ها بوی کربلا می‎دهد، امشب تو بی‌قراری، شاید فهمیده‎ای ستاره‎ها برایت اشک می‎ریزند، امشب آسمان خودش را روی شانه‎‎های پدر بزرگوارت سبک می‎کند.
نه این باران نیست که می‎بارد؛ ملائک هستند که اشک‎ریزان در سوگ تو مویه می‌کنند و ضجه می‎زنند، امشب شیرین‎ترین خواب دنیا آشفته خواهد شد، شاید ماهی‎های بیرون از آب بهتر از ما حرف تو را می‎دانند.
امشب آب برای همیشه بی‌روح می‎شود، فرشته‎ها گهواره تو را نشان کرده‌اند و برایت از همین امشب، بهشت را مهیا می‎کنند، قرار است شش ماهه‌ترین خورشید خاموش شود، امشب تشنگی‎ات را پنهان کن زیرا فردا عشق از گلوی کوچک تو طلوع خواهد کرد.
معصومیت را تنها می‎توان در قنداقه خونین تو دید، امشب می‎توان با نظاره قنداقه خونینت عشق را به جذبه رساند و دور گهواره‎ای چرخید که تمام ستاره‎ها دور آن چرخ می‎زنند، چطور می‎توان تو را آرام کرد.
امشب لالایی‎ها بوی شور می‎دهد بوی خون و اشک، لالا لالا، گل بی‌سر لالا لالا علی‌اصغر (ع)
چشمانت چون اناری سرخ پر از دانه‎های اشک شده است، چه سوزی از ناله‎هایت می‎بارد، نوار سبز یا حسینی که به قنداقه‎ات آویزان است در نوازش بال ملائک به رقص در آمده و شهادت در پیشانی تو حک شده است، کاش مادر بداند که تو دل به اهالی آسمان قرص کرده‎ای، کاش مادر در غم تو تا این‌گونه بی‎تابی نکند اما به مادر حق بده یاد لبان تفتیده تو که می‎افتد، تاب نمی‎آورد کاش می‎دانست میان لب‎های کوچک و ترک خورده تو با عطش، عهدی دیرینه بسته‌اند.
ای درخشان‌ترین چهره کربلا؛ امروز مادران شهر ما کودکان خود را با سربندهایی که به نام تو مزین شده است برای بیمه کردن به نام مبارکت آورده‎اند، دردانه‎های شهر ما هنوز کوچکند و نمی‎دانند در صحرای عظیم کربلا چه بر تو گذشت، نمی‎دانند که چگونه گلوی مبارکت از تیر حرامیان چاک چاک شد و تو در اوج تشنگی با خون خود سیراب شدی.
امروز مادران شهر ما به یاد بی‎تابی‎های مادر بزرگوارت اشک می‎ریزند، پدران شهر ما به یاد شانه‎های پر صلابت پدرت زنجیر می‎زنند.
چه بی‎تابند این مادران زیر لب می‎گویند، کاش ما به جای مادرت رباب در صحرای کربلا بودیم،  کاش گلوی کودک ما در صحرای کربلا چاک چاک می‎شد اما نه؛ مگر جز رباب کسی می‎تواند  پرپر شدن کودک خود را در جلوی چشمش ببیند و خدا را شکر کند، مگر کسی جز حسین (ع) می‎تواند تیر سه شعبه در گلوی کودکش را ببیند و آن را بر بالای دستان خود بگیرد و به خداوند هدیه کنند.
آنکه انسانیت را در تاریخ جاهلیت همچون غنچه‎ای پرورش داد و به درخت تنومندی تبدیل کرد حسین (ع) بود، کاش یادمان بماند در پای این درخت تنومند زجه‎های مادری پنهان است، کاش یادمان بماند ریشه این درخت ستبر در خون کودک شش ماهه‌ای تشنه لب این چنین تنومند شده است، کاش یادمان بماند خاک این درخت از آب مشک سوراخ شده‎ای می‎نوشد که مقرر شده بود که کودکان تشنه لبی را سیراب کند.
 
*‌ کاش یادمان بماند سرخی آسمان انسانیت از خون پاک توست
کاش یادمان بماند سرخی آسمان انسانیت از خون کودک شش ماهه‎ای است که در عین کودکی‎اش کوچک‌ترین سرباز جبهه اسلام بود و جز حسین (ع) چه کس می‎تواند تا این همه تاریخ را تکان دهد جز حسین (ع) چه کس می‎تواند عشق را به غایت برساند.
نه ای سرسلسله تشنگان عالم، کشتی نجات بشریت جز تو کسی نمی‎تواند از جگر گوشه‎اش بگذرد و خونش را به آسمان هدیه کند، یا حسین (ع) فانوس چشم‎هایت را چراغ راهمان کن تا در این بود و نبودهای پوچ گمراه نشویم، یا حسین (ع) به برکت نامت و مظلو‎م‌ترین سرباز سپاهت گوشه چشمت را از کودکانی که در چنگال ظلم و ستم گرفتارند دریغ مگردان، یا حسین (ع) امروز مادرانی به امید شفای کودکانشان از نام مبارک علی‌اصغر (ع) تو آمده‎اند.
یا حسین (ع) ای سرسلسله عشق، ای قلب متلاطم عالم، ای مؤذنی که بر سر گلدسته اذان خون را فریاد زدی، تو که از دستانت چشمه‌های کرامت جوشان است و از نگاهت کهکشان نور می‎بارد، علی‌اصغرهای شهر ما را چون سربازهایی کوچک در رکاب علی‌اصغر (ع) نازنینت بپذیر.
گزارش از مریم سرلک
انتهای پیام/م10
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول