به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، شک نکنید که او موهایش را در آسیاب سپید نکرده است، وقتی که روبروی ما نشسته بود و دانستیم که هم داور بوده و هم دروازهبان، هم مربی بوده و هم معلم، هم گزارش کرده و هم نوشته، فهمیدیم که بایستنیست آموختن تواضع از استاد «فاروق فتاحی». مردی از نسل مربیانی که صندوق عقب اتومبیل رختکن تیمشان بود و همه بازیکنان مجموعه؛ فرزندانشان.
* فارس: شما هم همانند اکثریت آبادانیهای امروز با شروع شکلگیری داستان نفت، بومی این منطقه شدید؟
* فتاحی: بله، پدر من 9 روزه از روستای سوادجان چهارمحال و بختیاری با پای پیاده به آبادان آمد.
* فارس: فاروق فتاحی متولد خود آبادان است؟
* فتاحی: سالروز کودتای رضاخان، اربابان شرکت نفت از همه نیروهای خود میخواهند که به همراه همسرانشان در گران شاپوری حاضر باشند. هر کس سرپیچی میکرد در لیست سیاه قرار میگرفت. روز سوم اسفند در حین مراسم درد زایمان مادرم را فرا گرفته و من در محلی که امروز ستاد اقامه نماز است بدنیا آمدم هر چند که شناسنامه فاروق فتاحی تاریخ تولد را 30 بهمن میبیند.
* فارس: نخستین تصویری که شما از آبادان در ذهن دارید...
* فتاحی: پشت ترن شاپ (کارآموزان). گردهای سیاه پالایشگاه و هوای شرجی.
* فارس: پس کواترها نخستین محلهای بود که شما در آن ساکن شدید، به غیر از خانواده فتاحی کدام یک از چهرههای سرشناس آبادانی در آن محل حاضر بودند؟
* فتاحی: غلامحسین سراج پدر بهنام سراج، شهید سامی مقام، محمدرضا ستمکش، رحیم محمدپور، حمید برمکی، محمود الک، سرهنگ خوشنام، هوشیانی، حسن و محمد سعدونی، منوچهر سالیا، کارومگروچیان، هژبر اردشیر دوانی و ...
* فارس: اما برخی از این اسامی، فرزندان محلات دیگر بودند...
* فتاحی: بله، اما بیشتر اوقات خود را در کنار ما در ترنشاپ برای پشت سر گذاشتن اوقاتشان و انجام بازیهای کودکانه سپری میکردند.
* فارس: فوتبال نخستین بازی محلهای رونق گرفته میان شما بود؟
* فتاحی: خیر، اشتیتی، هوبیو و البته یکی از دلایل اصلی جمع شدن بچهها در آن روزها روضه کل محرضا (محمدرضا) بود که در محله ما برپا میشد.
* فارس: چند خواهر و برادر بودید؟
* فتاحی: پنج برادر و هفت خواهر که من فرزند ارشد خانواده بودم و همه بچهها هم در آبادان دنیا آمدند.یکی از خواهرهایم همین چند روز پیش به رحمت خدا رفت.
* فارس: خانواده فتاحی همیشه در کوی کارگر ساکن ماندند؟
* فتاحی: خیر، بوارده شمالی محله بعدی بود که پدر خانواده را به آنجا منتقل کرد.
* فارس: فوتبال از چه زمانی باب بازیهای خیابانی شد؟
* فتاحی: از وقتی که یاد گرفتیم توپهای تنیس را در نفت انداخته تا پوست بیاندازد. یکبار پول روی هم گذاشتیم تا یک توپ فوتبال اصل دوخت اصفهان بخریم. برای در اختیار داشتن آن توپ شیر و خط میانداختیم شبی که توپ نوبت من شد آن را در بغل گرفته و خوابیدم هنوز بوی چرمش را احساس میکنم.
* فارس: اولین مسابقه فوتبالی را که تماشا کردید را به خاطر دارید؟
* فتاحی: بله، سه ساله بودم که به خاطر همجواری منزل با استادیوم برای تماشای رقابتهای دپارتمانی ـ اداری ـ پالایشگاه به محل برگزاری میرفتم، یادش بخیر تیمهای حمل و نقل، ساختمان، ابزار دقیق، حراست و ... عجب فوتبالی را به نمایش میگذاشتند.
* فارس: گویا نظم حرف نخست این مسابقات را میزد...
* فتاحی: دقیقاً، مسابقات برگرفته از لیگ انگلستان بود، لباس منظم و آماده، هر چند در آن سالها من هیچوقت گرمکن بر تن بازیکنی ندیدم و این لباسها برای هر اداره رنگ خاصی داشت، مثلاً محمود زارع رنگ قرمز را برای تیم ترابری برگزیده بود.
* فارس: قرمز برای ترابری؛ پس فکر میکنم باید ریشه تیم کارگر را در اداره ترابری پالایشگاه جستجو کرد...
* فتاحی: بله، البته قدیمیترین تصویر موجود از تیم کارگر متعلق به سال 1317 است ولی مسلماً این مجموعه قبل از آن هم فعالیت کرده است.
* فارس: و حریف اصلی و همیشگی تیم کارگران قبل از شکلگیری مسابقات باشگاهی در آبادان؟
* فتاحی: تیم کارمندان که همیشه به کارگر میباخت و بازیکنانی مثل ژوزف رحیمی، مهندس فتحی، امیرآل خیراندیش، حسین دهنایی، دیدار دهداری، مارود خانیان را در خود جای داده بود و همچنین تیمهایی مثل باشگاه ایران و سرباز.
* فارس: اولین مسابقهای که یک تیم غیرآبادانی با همشهریان ما برگزار کرد را به خاطر دارید؟
* فتاحی: فکر میکنم سال 1325 بود که تیم آزاد تهران به آبادان آمد و از کارگر شکست خورد.
* فارس: ساختارشکنی و خارج شدن فوتبال آبادان از حالت تکقطبی قدرت مطلق بودن کارگر ـ در چه سالی به وقوع پیوست؟
* فتاحی: سال 27 یا 28 بود که گروهی متشکل از پرویز دهداری، حسن خوشنام، بهرام عابدیان، مهندس فتحی، حسین دهنایی و چند نفر دیگر، دانشآموزانی که توانایی ارائه فوتبال داشتند را از دبیرستانهای رازی، فرخی و ابنسینا جمع کرده و آرام آرام تیم جم را تشکیل دادند. بچههای روشنفکری که تمرینات خود را در زمین مدرسه کمالالملک شروع کردند هرچند بعد از گسترده شدن استقبال از این مجموعه، تمرینهای آن به زمین پولیش کمپ (صدا و سیمای فعلی) منتقل شد.
* فارس: مؤسس اصلی باشگاه جم آبادان چه کسی بود؟
* فتاحی: فردی به نام حسین مشکین که قهرمان تنیس روی میز بود و وقتی که این تیم برای برگزاری یک مسابقه به تهران رفت به سفارش دکتر اکرامی مؤسس باشگاه شاهین تهران به شاهین تغییر نام داد.
* فارس: پس اینکه فشارهای سیاسی باعث تغییر نام جم به شاهین شده، صحت ندارد؟
* فتاحی: به هر حال دهداری افکار والایی داشت و این مجموعه همیشه در مقابل تاج که متعلق به تیمسار خسروانی بود قرار میگرفت.
* فارس: فاروق فتاحی از چه زمانی شاهینی شد؟
* فتاحی: سال 34 بود. پدرم با مرحوم دهداری ارتباط نزدیکی داشت یک روز در محلهمان مشغول بازی بودم که ابوی به پرویزخان گفت: این چموش را آرام کن! دهداری مرا در اختیار جعفر نامدار و تیم خردسالان شاهین قرار داد که بازیکنانی مثل جمالی، جلودار، عابدیان، اطمینان، چهکناری، راهرو، خزاعی را در خود جای داده بود. هر چند که تیم خردسالان شاهین دو گروه شده بود و دسته دیگر به نام الوند زیر نظر ماشاءا... هاشمی تمرین میکردند.
* فارس: تکثر باشگاهها در آبادان مدیون شکلگیری مجموعهای به نام جم بود؟
* فتاحی: دقیقاً، سالهای بعد تیمهای البرز، کیان، استقلال، سازمان جوانان، سپه، دارایی، دیهیم، بندر، آزاد، ایرانگاز، داریوش، کورش، جاوید، پیروز و ... به فوتبال آبادان اضافه شدند.
* فارس: شما از سال 34 رسماً شاهینی شدید، تیمی که 5 سال بعد از این، اولین قهرمان فوتبال ایران شد...
* فتاحی: ابتدا با شکست دادن تاج اهواز قهرمان مسابقات خوزستان شدیم، من در مسابقات قهرمانی کشور در ساری تنها یک بازی برای شاهین به میدان رفتم و فرج شاعری دروازهبان اصلی مجموعه بود. ناگفته نماند که فرج امروز یک از دوستان نزدیک بنده بوده که به جای من در کرج بر سرمزار مادرم میرود.
* فارس: و گویا بعد از این قهرمانی از شاهین آبادان جدا شدید...
* فتاحی: همان سال به دعوت نامدار افشار و محسن آزاد به شاهین تهران رفتم، دانشسرای تربیتبدنی قبول شده بودم که محسن آزاد از من خواست درون دروازه بایستم تا از من تست بگیرد. با پای برهنه چند شوت زد که همه را گرفتم تا همزمان هم دروازهبان تیم شاهین شده و هم به عنوان گلر منتخب آموزشگاههای تهران مطرح شوم.
* فارس: شما آن زمان دروازهبان اصلی شاهین تهران بودید؟
* فتاحی: متناوب بود من، اصغر بابایی، جمشید محمدی و هادی طاووسی به تناوب درون دروازه میایستادیم.
* فارس: دیگر آبادانیهای آن روزهای شاهین تهران چه کسانی بودند؟
* فتاحی: حمید جاسمیان، حمید برمکی، پرویز دهداری، محمدباقر ترابی و دکتر صفریان در کنار بازیکنان بزرگ تهرانی مثل بهزادی، شیرزادگان، بهشتی و اواخر کار کاشانی و کلانی حضور داشتند.
* فارس: چه عنوانهایی در شاهین تهران کسب کردید؟
* فتاحی: یک قهرمانی در باشگاههای تهران، هر چند افتخار اصلیام شاگردی امیر آقاحسینی دروازهبان تیم ملی در آن سالها بود، با لباس شاهین در مقابل تیمهای ملی کاستاریکا و پاکستان هم به میدان رفتم.
* فارس: ولی هیچوقت ملیپوش نشدید...
* فتاحی: همیشه مدنظر مربیان بودم ولی عشق به آبادان این اجازه را نداد، هر بار که صحبت تیم ملی پیش میآمد من به آبادان سفر میکردم، دهداری همیشه نظر داشت که از بنده یک مربی بسازد؛ سال 41 شرایطی فراهم شد که در تهران به عنوان دبیر ورزش مشغول به کار شوم که پرویزخان گفت: تو فرزند آبادانی پس باید در آنجا فعالیت کنی.
* فارس: آن موقع برای حضور در تیمهای مختلف قرارداد رسمی منعقد میشد؟
* فتاحی: به هیچوجه، بازیکن داشتیم که یک هفته در میان تیم عوض میکرد، بازیکنانی نظیر بهمن ترابی، لطیف سعدونی، یداله هاتفی و رضا هیربد هم لباس کارگر را برتن کردند و هم شاهین.
* فارس: بعد از سه سال حضور در پایتخت دوباره به آبادان بازگشتید...
* فتاحی: بعنوان معلم ورزش در مدارس گلشن، کمالالملک و کیوان مشغول به کار شدم، نخستین حرکتم کشف بازیکنان مستعدی نظیر علیرضا عزیزی، مهدی غزال، غلام زارع، منصور قنواتی، صفدر سلاطین، حبیب علیزاده، مسعود دهداری، احمد علیزاده، احمد رزمی، نجف سالیا، امین راهدار، اسماعیل کشتکار، عباش تاشکه، رضا مجدی، عبدعلی بیتسیاح، عبدالعلی باشی و البته تشکیل تیمی به نام آزاد بود.
* فارس: پس ریشه تیم آزاد آبادان متعلق به شماست؟
* فتاحی: بله، به حرمت مرحوم محسن آزاد، فوتبالیست تیم ملی این تیم را آزاد نام گذاشتم.
*فارس: خودتان مربی آزاد شدید؟
*فتاحی: آن موقع مثل امروز کلاسهای مربیگری نبود، بنده به پشتوانه معلم ورزش بودنم مربی آزاد شدم، روی مسائل روانی و عاطفی مطالعه میکردم، ارتباط تنگاتنگی با بازیکنان داشتم، روزهای مسابقه مادرم ناهار درست میکرد و همه فوتبالیستهای تیم آزاد مهمان منزل ما بودند.
* فارس: این تیم آزاد تا کجا پیش رفت؟
* فتاحی: تا نیمهنهایی مسابقات باشگاهی آبادان پیش رفتیم، در نیمه نهایی 3 بر صفر از کارگر پیش بودیم ولی در نهایت چهار بر سه شکست خوردیم، در آن مسابقه یکی از بهترین بازیهای تاریخ فوتبال آبادان را به نمایش گذاشتیم، با حضور تیمی مثل آزاد و با جمع شدن بازیکنان مستعد، باب جدید جوانگرایی در فوتبال منطقه باز شد.
* فارس: قبل از ورود به وادی مربیگری و نشستن بر نیمکت آزاد، برای آخرین بار چه زمانی درون دروازهی فوتبال ایستادید؟
* فتاحی: مبلغ 1500 تومان بابت کرایه محل باشگاه شاهین بدهکار بودیم که به دعوت تیم تاج اهواز به مرکز استان رفتیم، قرار بر این شد که اگر ما حریف را شکست دادیم، کرایه اتوبوس رفت و برگشت به اهواز و مبلغ 1500 تومان را به ما بدهند، 3 بر یک جلو بودیم که حسین کمایی بازیکن تاج زیر کتف من کوبید و شاهمراد شکرخدایی دیگر بازیکن این تیم خودش را روی من انداخت که همین آسیبدیدگی باعث شد مدتها از فوتبال دور باشم.
* فارس: چه موقع رسماً خداحافظی کردید؟
* فتاحی: سال 43 مسابقات قهرمانی کشور در اهواز بود که دکتر صفریان از من خواست که برای تیم کهگیلویه و بویراحمد بازی کنم، دستم شکسته بود، با یک دست دروازهبانی کردم و در فینال 4 بر یک به تهران باختیم.
* فارس: کارنامه مربیگری فاروق فتاحی به شکل رزومهوار...
* فتاحی: با تیم آموزشگاههای آبادان دو سال قهرمان استان و یک سال دوم، دو سال با همین تیم قهرمان ایران شدم، سال 48 با فروش طلاهای همسرم و گرو گذاشتن قالیهای منزل پدرخانمم، شاهین آبادان را راهی مسابقات کشوری کرمان کرده و با شکست دادن عقاب تهران در فینال قهرمان کشور شدیم، سال 56 به دستور پرویز دهداری هدایت رستاخیز خرمشهر را برعهده گرفته تا در نهایت این مجموعه به لیگ تختجمشید صعود کند، یکبار همان سال با رستاخیز در جام حذفی مقابل صنعتنفت قرار گرفتیم، حاضر نبودم روی نیمکتی بنشینم که حریفم، همشهریانم بودند، مرحوم دهداری به رختکن آمد و با انداختن گل دور گردن بنده، مرا مجاب به نشستن روی نیمکت رستاخیز کرد، یادش بخیر، بازی خوبی ارائه دادیم و یک بر صفر به صنعتنفت باختیم.
* فارس: استرس منحصر به فرد نیمکت داغ مربیگری شما را حتی تا مرز سکته هم پیش برد...
* فتاحی: سال 53 و مسابقات قهرمانی جوانان کشور، سرمربی منتخب خوزستان بودم، در مسابقه نیمه نهایی مقابل اصفهان که هدایتش به عهده محمود یاوری بود قرار گرفتیم، بازی به ضربات پنالتی کشید، آخرین پنالتی حریف را محسن یزدخواستی زد عبدالرضا وداعی؛ دروازهبان ما با دست چپ مهار کرد از فرط شادی کارم به بیمارستان کشید در همان مسابقات در فینال، لرستان را شکست داده و قهرمان شدیم.
* فارس: در نیمه ابتدایی دههی 50، تکثر تیمهای باشگاهی در آبادان به خاطر شکلگیری تیمی به نام صنعتنفت نابود شد، این اتفاق را به چه شکل ارزیابی میکنید؟
* فتاحی: فوتبال آبادان قربانی پیدایش صنعتنفت شد، غلامحسین واقف برای جمع کردن این مجموعه زحمت زیادی را متحمل شد ولی با وجود تعلق خاطری که به این تیم دارم باید بگویم تیمهای آبادانی با تشکیل صنعتنفت به سمت فنا گام برداشتند.
* فارس: گفته میشود فاروق فتاحی حتی برای مدتی نام خود را در جمع شهدای جنگ تحمیلی هم دیده است...
* فتاحی: همزمان با بمباران آموزش و پرورش آبادان در سال 59، قرار بود در جلسهای در این محل حاضر باشم که به خاطر اتفاقاتی در آن نشست شرکت نکردم، آموزش و پرورش به خون کشیده شد. غلامحسین مصیبی، علی صیادی و محمد خواستگار شهید شدند، روزنامههای دنیا و کیهان ورزش اعلام کردند که بنده شهید شدهام، در برنامه ورزش و مردم خبر شهادت فاروق فتاحی را پخش کردند حتی در اصفهان مسابقات گل کوچک به خاطر بزرگداشت من برپا کردند، 5 ماه طول کشید تا توانستم ثابت کنم که زندهام.
* فارس: در سالهای جنگ تحمیلی کجا ساکن شدید؟
* فتاحی: خرمآباد، اراک، تهران و شهرکرد. رفتم به پدرم در شهرکرد سر بزنم که 9 سال آنجا ماندگار شده و با تشکیل تیم مهاجرین استان با بازیکنانی نظیر پوریوسف، رحیمخانی، محمدی و قنبری قهرمان ایران شدیم.
* فارس: و چه سالی دوباره به آبادان برگشتید؟
* فتاحی: سال 73 .
* فارس: بعد از سالها حضور مستقیم در فوتبال کشور، فاروق فتاحی امروز به عنوان یک گزارشگر، تهیه کننده و یکی از اهالی رسانه مطرح است، فعالیت شما در این زمینه از چه زمانی شروع شد؟
* فتاحی: سال 47 شخصی به نام پویا مسئول ورزش سیمای مرکز آبادان بود، چند آیتم با موضوع آموزش فوتبال برای سیمای آبادان ساختم، همین اتفاق باعث شد که در سال 48 فعالیت رسمی خود را به عنوان تهیه کننده در سیما آغاز کنم.
* فارس: نخستین مسابقهای که به عنوان گزارشگر فوتبال در آن حاضر بودید...
* فتاحی: بازی دو تیم پاس تهران و نیروی اهواز در اهواز برگزار میشد که مدیر سیمای استان بدون آمادگی قبلی از من خواست که پشت میکروفن بروم، شروع کردم: بنام خدا، من؛ فاروق فتاحی هستم از آبادان، نمیدونم این گزارش چی از آب در مییاد، از همان سال من برای رادیو سراسری و جرموز برای رادیو نفت ملی مسابقات را گزارش میکردیم.
* فارس: دغدغه حضور در رسانه دلیل آن شد که شما دیگر در عرصه اجرایی ورزش حاضر نباشید؟
* فتاحی: بعد از بازگشت به آبادان به دنبال سر و سامان دادن باشگاههای آبادان بودم که همیشه سدی جلوی راهم بود، یکی از افرادی که همواره دوست داشت من حضوری پررنگ در ورزش شهرستان داشته باشم، غلامعلی میرافضل بود، چند سال قبل پیشنهاد تصدی ریاست تربیتبدنی به بنده شد که بعد از بررسی جوانب نپذیرفتم، یک بار هم پیش از مدیریت حافظعلی اسناوندی، پیشنهاد مدیرعاملی باشگاه صنعتنفت را به خاطر اعتقاد به شایستگی ناصر گودرزی رد کردم.
* فارس: امروز شما به چه شکل میگذرد؟
* فتاحی: تهیهکننده برنامههای پخش زنده لیگ برتر هستم، تهیهکنندگی برنامههای ورزش سیما و گزارشگر روز در سیمای آبادان به عهده دارم. هر موقع هم که احساس کنم حضورم مانع رشد دیگر همکاران جوان میشود با کمال میل و رضایت قلبی کنار میروم ولی در عین حال هیچگاه حاضر نیستم از مشکلات اجتماعی و فرهنگی شهرم دور شوم.
-------------------------
گفتوگو از امین جوکار
-----------------------
انتهای پیام/غ10
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.