خبرگزاری فارس سمنان- مرتضی مزینانی: سرپناه، خانه، منزل مسکونی، آپارتمان یا حتی در معادل فارسیاش، «کاشانه»؛ هر چه که اسمش را میگذارید، یک نیاز اساسی است و البته این روزها، بیش از همه، یک دغدغه اساسی.
سرپناهی که باید محل سکون و آرامش آدمی باشد، این روزها بیشتر محل دلمشغولیهای اوست.
افزایش قیمت خرید هر مترمربع از این سرپناه در سال جاری تا بیش از ۵۰ درصد پارسال و رشد قیمت اجارهها تا حتی ۶۰ درصد در برخی واحدها، دیگر یک مشکل ساده نیست؛ یک داغ بر دل نشسته است.
بررسی میدانی وضع بازار مسکن در سمنان، نشان میدهد که بسیاری از خانوادهها توان همراهی با قیمتهای جدید را ندارند؛ این ناتوانی در مستأجران، کارگران، قشر متوسط جامعه و بهویژه زوجین جوان از بقیه بیشتر است.
گذری چندساعته در چند منطقه پرمشتری سمنان، غم مسکن را در ما بیش از گذشته سنگین ساخت؛ دردهایی امروز وجود دارد که درمانی عاجل میطلبند.
۲۰ برش از این گشتوگذار تلخ در بخشهایی از خیابان باغ فامیلی، خیابان ولیعصر (عج) و خیابانهای حوالی میدان 7 تیر سمنان، تنها گوشهای از واقعیات جامعه در نزاع با قیمتهای بازار مسکن است.
برش اول: پسرم میترسد سمت ازدواج برود!
از سمت شورای شهر، وارد ابتدای خیابان باغ فامیلی میشوم. سرتاسر خیابان، تعداد زیادی از بنگاههای معاملات ملکی وجود دارد.
کمی که پیشتر میروم، بانویی ایستاده و قیمتها را بررسی میکند. به او میگویم که خبرنگارم و درباره قیمتها، نظرش را میپرسم.
سری تکان میدهد و میگوید: قیمتها خیلی بالاست؛ البته مشکل گرانی مسکن در همه شهرها وجود دارد. ما اصالتاً سرخهای هستیم، در سرخه هم خانه گران است.
دلالان باعث شدهاند تا قیمتها به شکل نجومی بالا برود. شما که خبرنگار هستید، زحمتی بکشید خبر یا گزارشی تهیه کنید، شاید مسؤولان پیگیری کنند.
باید کاری کرد تا مشکل خیلی از جوانها رفع شود. شرایط برای خانهدار شدن اصلاً مهیا نیست. پسر من برای همین میترسد سمت ازدواج برود.
برش دوم: ما که کارگریم، وضعمان معلوم است!
پسر جوانی که عینک دودی به چشم و تلفن همراه به دست دارد، از خودروی پراید سفیدرنگش پیاده و مستقیم وارد بنگاه معاملات ملکی میشود.
همچنان با خود، قیمتها را بررسی میکنم تا کارش تمام شود. موقع خروج، از او درباره قیمتها میپرسم، با یک کلمه جوابم را میدهد: «افتضاح»!
ادامه میدهد: یک کارگر مگر چقدر حقوق میگیرد که بدون پولِ پیش، فقط ماهی یک میلیون تومان برای ۷۰ یا ۸۰ متر خانه اجاره بدهد؟
از او میپرسم: یعنی با این عدد هم مشکل داری؟ بیمحابا پاسخ میدهد: آقا! الآن چه کسی است که با این قیمتهای صاحبخانهها مشکلی نداشته باشد؟ ما که کارگریم، وضعمان معلوم است. خداحافظی میکند و به سمت بنگاه پایینی میرود.
برش سوم: همهاش تقصیر شما املاکیهاست!
من هم به دنبال او، جایم را عوض میکنم و به سمت یک بنگاه دیگر میروم. سوژهای که اینبار نظرم را به خود جلب میکند، بانویی است که دست در دستان دختربچهای زیبا دارد.
قبل از ورودش به بنگاه، از او میپرسم «دنبال خانه میگردید»؟ پاسخ مثبت میدهد و بهسرعت و بدون اینکه اجازه دهد بگویم خبرنگارم، از قیمتها گله میکند و میگوید: همهاش تقصیر شما املاکیهاست!
تصور کرده بود که من هم بنگاهدارم! توضیح میدهم که خبرنگارم و دنبال بررسی شرایط بازار مسکن؛ کمی آرامتر میشود؛ میپرسم اولین بنگاه است که آمدهاید؟
پاسخ میدهد: نه بابا! این ششمین املاکی است که امروز گشتم. قیمتها به وسع ما نمیخورد. کم نیستند خانههایی که خالی هستند و حتی هنوز کلید هم نخورده و به قولی نوساز ماندهاند؛ اما استفاده نمیشوند.
مشکل بخش مسکن، مگر یکی دوتاست؟ من خودم مستأجرم ولی در آپارتمان ما، سه خانه خالی وجود دارد.
از طرفی، چون ساختمانهای نیمهکاره بهخصوص در صنعتیساز مدیران را تکمیل نمیکنند تا به کسانی که اصلاً خانهای ندارند، واگذار شود، واحدهای مسکونی قابلتوجهی وارد بازار نمیشود.
باید این واحدها را زودتر تکمیل کرده و به زوجهای جوان بهصورت شرایطی بفروشند.
دولت هم باید نظارت داشته باشد و مشاوران املاک هم مورد بازرسی و نظارت قرار گیرند. دولت اگر بخواهد، خیلی از کارهای دیگر را هم میتواند انجام دهد.
دولت باید در بخش مسکن نظارت داشته باشد و بازار را در دست بگیرد و به داد قشر کمدرآمد جامعه برسد.
برش چهارم: مجبور شدهام تا به سمت جنوب شهر بروم
یک جوان دیگر، کمی پایینتر همکلام من میشود. گویا دنبال یک واحد تجاری برای اجاره یا خرید میگردد.
از اوضاع و احوالش میپرسم. میگوید: از صبح دنبال یک واحد تجاریِ فروشی میگردم که به پولم بخورد؛ اما پیدا نمیکنم. قیمتها خیلی بالا رفته و مجبور شدهام تا به سمت جنوب شهر بروم؛ اما الآن مغازه تجاریِ فروشی تا ۵۰۰ میلیون تومان، سمت خیابان حکیم الهی یا میدان جهادیه به پایینتر هم کم پیدا میشود.
شرایط کاسبی هم خوب نیست که بشود کار دیگری کرد. گرفتار شدهایم!
برش پنجم: توان پرداخت اجاره خانه را نداریم
خانم جوان دیگری که به همراه همسرش، نظارهگر قیمتهاست. میگوید: ما تازه عروسی کردهایم و مستأجریم؛ اما واقعاً توان اجاره یک خانه را حتی با ماهی کمتر از یک میلیون تومان اجاره هم نداریم.
همسرم کارگر است و حقوقش کفاف زندگیمان را نمیدهد. ضمن اینکه چهار ماه است، حقوقش را ندادهاند. واقعاً باید چه کار کرد؟
همسرش ادامه میدهد: لطفاً طرح مسکن ملی را که ثبتنام کردهایم، پیگیری کنید تا زودتر راه بیندازند؛ شاید دردی از ما دوا شود. آخر، گفته بودند از دو هفته قبل آغاز میشود اما خبری نشده است؛ گرچه برای آن هم مطمئناً مشکل داریم. بازپرداخت اقساطش در توان قشر کارگر نیست.
برش ششم: هیچ ملکی نداریم؛ اما مسکن ملی به ما تعلق نمیگیرد
بانوی محجبهای، همراه با پسر بزرگتر و دختر کوچکترش، در حال عبور از پیادهرویی است که چند بنگاه معاملات ملکی در آن قرار دارد.
خودم را معرفی میکنم و از شرایط مسکنشان میپرسم. میگوید: همسر بنده معلم است. چند سال قبل، با وام در مسکن مهر واحدی را خریدیم؛ اما بعدتر به دلیل مشکلات مالی و البته درگیریهایی که در ساختمان ما وجود داشت، بهناچار مجبور شدیم واحدمان را بفروشیم.
دو سال میشود که مستأجر هستیم. هر دو فرزندم مدرسهای هستند و اجارهها در سمنان بسیار بالاست.
به امید طرح ملی مسکن ملی ثبتنام کردیم؛ اما به دلیل اینکه فرم بند (ج) ما پر بود، اعلام کردند مسکن ملی به ما تعلق نمیگیرد.
درست است که یکبار از وام مسکن مهر استفاده کردیم؛ ولی واقعاً الآن هیچ جا، زمین و ملکی نداریم و شرایطمان هم واقعاً بد است.
از مسؤولان میخواهیم به افرادی نظیر ما کمک کنند و فقط به فکر خودشان نباشند. امروز وقتی سراغ اجاره یا خرید خانه میروید، شرایط «هر کسی هر چه بگوید»، شده و هر فروشنده یا مالکی، قیمت خود را ارائه میدهد.
برخی ملکها اصلاً ارزش آن قیمتها را ندارند؛ مسؤولان باید فکری به حال این شرایط کنند. مستأجرها در شرایط نامساعدی قرار دارند.
برش هفتم: اجاره به شرط تملیک بهترین راه است
گفتوگویمان که تمام میشود، به سمت خیابان ولیعصر (عج) سمنان حرکت میکنم تا شرایط تعدادی از بنگاههای معاملات ملکی در این بخش از شهر را هم بررسی کنم.
وارد یکی از قدیمیترین املاکیها میشوم و پس از خوشوبشی با صاحب آن، فرصت میگیرم تا با تعدادی از مشتریانش صحبت کنم.
پیرمردی که شاهد گفتوگوی ماست، میگوید: جوان! مگر نظرات مردم هم تأثیری دارد؟
شرایط خیلی بدتر از این حرفهاست. مردم الآن نه توان پرداخت اجاره دارند و نه میتوانند خانه بخرند.
فکر میکنید با این شرایط اقتصادی، کسی از پسِ خرید برمیآید؟ شخصی که بر اساس قانون کار حقوق میگیرد، از پس اجاره هم برنمیآید؛ چه برسد به خرید!
دولت، طرح مسکن ملی را پس از شش سال اعلام کرده که آن هم معلوم نیست، قرار است چه اتفاقی را در بازار مسکن رقم بزند.
تازه فکر میکنید کسی که حقوق کارگری میگیرد، حتی میتواند در طرح مسکن ملی ثبتنام کند؟
طرح اجاره به شرط تملیک که ابتدای انقلاب اجرا میشد، شاید بهترین برنامه برای این قشر باشد.
برش هشتم: اجارهها ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش پیدا کرده!
مرد میانسالی که در صندلی روبهرویم نشسته، هم میگوید: واقعاً مشکل داریم؛ با این اجارهها و پول پیشهایی که از سوی مالکان مطرح میشود، آدم فقط سردرد میگیرد.
مگر حقوقها چند درصد رشد داشته که اجارهها از پارسال تا امسال، ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش پیدا کرده؟!
برش نهم: گوش شنوایی برای مشکلات ما وجود ندارد آقاجان!
دیگری میگوید: الآن نظر ما چه اهمیتی دارد؟ نظر بدهیم، شما چه کار میکنید؟ قیمت مسکن را پایین میآورید؟
سختی سخنش را به دل نمیگیرم و به او حق میدهم. توضیح دادم که ما نظرات و مشکلاتتان را منتقل میکنیم و امیدواریم این صداها شنیده شود؛ اما در چهرهاش مشخص است که نمیتوانم قانعش کنم.
البته گرفتاریاش را بیش از آن میدانم که با توجیهات من قانع شود و سخن مرا بپذیرد. باز ادامه میدهد، گوش شنوایی برای مشکلات ما وجود ندارد آقاجان!
برش دهم: مبلغ را تا آنجا که بتوانیم، کم میکنیم
پسر جوانی که پشت میز دفتر معاملات ملکی نشسته و گویا از مشاوران املاک است، سخنانش را تکمیل میکند و میگوید: نظر دادن یا حتی بیان مشکلات، چه فایدهای دارد؟ نه مسؤولان و نه دولت، هیچکدام به فکر نیستند.
این وسط، فقط عمر ما جوانها از بین میرود و تلاش بیهودهای داریم که فکر میکنیم با این وضع، میتوانیم خانهدار شویم.
خود من چندین ماه میشود که در فکر خرید یک واحد نقلی هستم؛ ولی اصلاً شرایط بازار اجازه نمیدهد تا به سمت خرید برویم.
قیمتها دائم در حال تغییر و افزایش است. به کسی هم پیشنهاد نمیکنیم خرید کند؛ اما مسؤولان نباید با چنین وضعی، با آرامش بخوابند و باید جوابی به این مردم بدهند.
ما هم تعداد معاملاتمان در ماه بهشدت کاهش پیدا کرده و مردم توان خرید ندارند. حتی در تمدید اجارهنامهها دچار مشکل هستند و افزایش سالانه برایشان مقدور نیست.
در هر معاملهای، با کلی خواهش و التماس، مبلغ را خود ما تا آنجا که بتوانیم، کم میکنیم.
برش یازدهم: مردم فکر میکنند ما قیمتها را بالا میبریم
کمی پایینتر، یک بنگاه دیگر، محل کار دو جوان تازهنفس است. یکی از آنها را از قبل میشناسم.
وارد که شدم، پشت تلفن، از افزایش سرسامآور قیمتها حرف میزد. پس از سلام و علیکی مختصر، از قیمتها پرسیدم و گفتم: اوضاع بازار خیلی به هم ریخته است؟
پاسخش روشن بود. فایل واحدها را پیش رویم گذاشت و گفت: خدمت شما! قیمتها خیلی خیلی بالا رفته و کسی قدرت خرید ندارد.
خانههای بیکیفیت انبوهسازها در صنعتیسازان و مسکن مهر که تا پارسال حولوحوش 100 تا ۱۵۰ میلیون تومان قیمتگذاری میشد، الآن کمتر از ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان نمیدهند؛ این یعنی حداقل دو برابر!
مردم فکر میکنند ما قیمتها را بالا میبریم؛ در حالی که شرایط اصلاً دست مشاوران املاک نیست.
وقتی فروشنده خودش قیمت میدهد، ما نهایتاً باید چیزی کم کنیم؛ نه اضافه!
دلالان در قیمتگذاریها نقش دارند؛ اما در سمنان، مگر توان مالیشان چقدر است؟ هر دلال در سمنان نهایتاً بتواند دو ملک بخرد که آن هم بعید است.
قیمت ساخت بالا رفته و این به مشاوران املاک مربوط نمیشود؛ مردم هم خودشان بهتر از همه قیمتها را میدانند.
برش دوازدهم: اصلاً راضی به گرانی بازار نیستیم
سخنانش را تا حدودی پذیرفتم؛ اما بهطور کامل قانعم نکرد. سهم مشاوران املاک را در پیشنهاد قیمتهای اولیه، نمیتوانستم نادیده بگیرم.
طبیعی است که مشاوران املاک برای برخی یا شاید تعداد زیادی از مشتریان، در گام نخست، قیمتگذاری را انجام میدهند. همین مسأله را با آنها در میان گذاشتم.
همکارش گفت: این تا حدودی درست است. بالأخره ما مشاور فروشنده و صاحبخانه هم هستیم؛ اما اصلاً راضی به گرانی بازار نیستیم.
وقتی قیمتها بالا برود، معامله کم میشود و در نهایت، ما سودی نخواهیم کرد.
ما هم معتقدیم باید روی قیمتهای سرسامآور مسکن در چند ماه اخیر نظارت میشد و دولت نقش خودش را در این زمینه عملی میکرد.
نه فروشنده و خریدار، نه صاحبخانه و مستأجر و نه مشاوران املاک و حتی سازندهها چندان مقصر نیستند؛ وضع بازار خودبهخود به سمت گرانی پیش میرود.
برش سیزدهم: اجارهام دو ماه عقب افتاده
یک مشتری که به گفته خودش، یک ماه دیگر سالش به سر میآید، میگفت: من با دو دختر قد و نیمقد، مستأجرم.
کارگر یک شرکت در شهرک صنعتی سمنان هستم و ماهی 2.5 میلیون تومان کل دریافتی من است که آن را هم، هر دو ماه یکبار میدهند.
نه توان خرید خانه دارم و نه پرداخت اجاره! الآن هم اجارهام دو ماه عقب افتاده؛ ولی مجبورم کمتر بخورم و بپوشم، اما شرمنده مردم نباشم و اجارهام را پرداخت کنم.
برش چهاردهم: نصف حقوقمان هر ماه برای اجاره میرود
یک جوان دیگر ادامه میدهد: واقعاً هزینه مسکن زیاد شده، نصف یا حتی بیشتر، از حقوقمان را هر ماه باید برای اجارهها بگذاریم. هم اجاره و هم پول پیش خانهها را امسال خیلی بالا بردهاند.
درباره رهن که نمیشود حرفی زد. یک واحد ۱۰۰ متری در بلوار آزادی را ۲۰۰ میلیون تومان برای رهن گذاشتهاند.
کسی که ابتدای زندگیاش قرار دارد، واقعاً باید این همه پول را از کجا بیاورد؟ گرانی خوراکیها و خرج خانه هم بماند که اشک ما را درآورده است.
برش پانزدهم: هیچوقت نمیتوانیم خانهدار شویم
یک خانم جوانتر که همراه همسرش دنبال به قول خودشان، خانه کوچکی برای آغاز زندگی مشترکشان میگردند، سوژه بعدی گزارش من میشوند.
تازهعروسِ آقاداماد، با لحنی خواهشی میگوید: تو را به خدا پیگیری کنید؛ ما که تازه ازدواج کردهایم، هیچوقت نمیتوانیم خانهدار شویم.
یک واحد چند سال ساخت را یک جای نهچندان خوب، متری شش تا هفت میلیون تومان قیمت گذاشتهاند.
حساب کردیم برای یک واحد ۷۰ متری، حداقل باید ۵۰۰ میلیون تومان بپردازیم؛ واقعاً در توان کدام زوج جوانی است که این عدد را تأمین کند؟
برش شانزدهم: فرمول قیمت مسکن در سمنان
مرد جوان، اما حرفهای جالبتری هم دارد. میگوید: فرمول قیمت مسکن در سمنان اینطوری است که خریدار میپرسد قیمت این واحد آپارتمان چند؟ مالک یا مشاور املاک میگوید: الآن یا الآن؟!
یعنی هر لحظهای، قیمتها به یک شکل میچرخد و هیچکس هم پاسخگو نیست. قیمت هر واحد مسکونی، از ابتدای امسال تا الآن، در سمنان بین ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد کرده و کسی هم نیست دلیل آن را برای ما توضیح دهد.
وزیر راه و شهرسازی میگوید فعلاً مسکن نخرید؛ اما اگر الآن نخریم، فردا تضمین میکنند که گرانتر نشده باشد؟ مردم دیگر به سخنانشان اطمینان ندارند.
برش هفدهم: دولت وامهای کمبهره برای مسکن بدهد
اما قصه واحدهای وامدار هم گویا مثل قبل نیست. عرضه واحدهای وامدار بهشدت در بازار کاهش یافته و این امر خریداران را با مشکلات بیشتری مواجه کرده است.
یک خریدار میانسال، با اشاره به اینکه قیمت مسکن خیلی بالا رفته، میگوید: قبلاً در بنگاهها تعداد زیادی واحدهای وامدار پیدا میشد، اما الآن سه روز است که در شهر میگردم، اما کلاً یک واحد وامدار پیدا کردهام.
خانه خودم ۵۰۰ میلیون تومان مشتری دارد؛ اما توان مالی ندارم که بدون وام، واحدی کمی بزرگتر، بخرم.
ماهانه تا ۵۰۰ هزار تومان هم میتوانم قسط بدهم؛ اما دریافت وام هفتخوان رستم شده و الآن هم اگر اقدامی برای تبدیل به احسن منزل مسکونیام نکنم، معلوم نیست دیگر بتوانم.
از دولت میخواهیم وامهای کمبهره برای بخش مسکن در نظر بگیرد تا بتوانیم کاری کنیم. بانکها وام کمتر از ۱۸ درصد نمیدهند.
برش هجدهم: یک سال است میخواهم عروسی بگیرم، نمیشود
اما وضع مرکز شهر به پایین، هم دست کمی از مرکز و شمال شهر ندارد. در محدوده میدان 7 تیر، چند بنگاه معاملات ملکی را از نظر میگذرانم، تا بالأخره وارد یکی از آنها که شلوغتر است، میشوم.
نخستین مطلبی که نظرم را جلب میکند، پرسش مکرر مراجعان است با یک مضمون مشخص: «قیمت مسکن پایین میآید؟» و البته مشاور محترم، پاسخش منفی و مأیوسکننده است.
یک راننده تاکسی که در کنار میز صاحب بنگاه نشسته و با او حرف میزند، میگوید: یک سال است که میخواهم عروسی بگیرم؛ اما به خاطر گرانی خانهها و رهن بالا موفق نمیشوم تا سر زندگیام بروم.
کرونا هم که برای ما قوز بالاقوز شده؛ مسافر که نباشد، درآمدی هم نیست. این روزها اصلاً مسافری نیست یا مردم سوار تاکسیها نمیشوند و نمیدانیم باید چه کنیم!
دولت هم که اصلاً به فکر امثال ما نیست و فقط شعار میدهند؛ وعده، وعده، وعده!
برش نوزدهم: هر سال با وام به رهن خانهمان اضافه میکنیم
یک بانوی دیگر هم که گویا دنبال واحد اجارهای میگردد، ابتدا با غضب مؤاخذهام میکند و میپرسد: این واقعاً چه سؤالی است؟ یعنی فکر میکنید مردم مشکل مسکن ندارند؟
و بعد ادامه میدهد: ما اصلاً فکر خرید خانه نیستیم. هر سال با زحمت و وام به رهن خانهمان اضافه میکنیم تا بلندمان نکنند.
یک خانه وقفیِ ۶۰ متری برای سه نفر آدم بزرگ را ۳۰ میلیون تومان رهن کردهایم. مالک هم میگوید اگر چهار نفر بشوید، باید بروید؛ الآن چهار سال است که اینجا نشستهایم و هر سال شرایط مالیمان بدتر از قبل میشود.
برش بیستم: مردم مقصر نیستند
بانوی دیگری که همراهش آمده تا دنبال خانه بگردند، سخنانش را ادامه میدهد. میگوید: والله مردم مقصر نیستند. گرانی نمیگذارد چیزی برایشان بماند که پسانداز کنند. همین که میتوانند شکم خانواده را سیر کنند، هنر کردهاند.
آنهایی که باید به وظایفشان عمل کنند، معلوم نیست کجا هستند! ما هم که هر سال وضعمان بدتر از قبل میشود.
این بخش از جامعه، چندان کوچک نیست
۲۰ برش از گشتزنی در سطح شهر سمنان، دلمشغولیهایی را نشان داد که گریبانگیر جامعه امروز شده است.
این بخش از جامعه، چندان کوچک نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا هیچ انگاشت یا حتی بهراحتی از کنارش گذشت.
عمده جوانان در آستانه ازدواج، این روزها نگرانی مهم مسکن دارند و این امر، دغدغه «تجرد» را بیش از همیشه در ما تقویت میکند.
بررسی بیشتر بازار مسکن، حتماً ما را با شرایط جدیدتری هم مواجه خواهد کرد که به نظر، توجه به آن، وظیفه نخست دولتمردان و مسؤولان باشد.
درد مسکن این روزها به مُسکّن نیاز ندارد؛ این درد تنها با مرهمی بلندمدت و برنامهریزی دقیق التیام مییابد.
انتهای پیام/2249/م/