خبرگزاری فارس سمنان- گروه یادداشت: طبقه اجتماعی، دستهبندی خاصی در جامعه است که در آن، منافع اقتصادی یا صنفی بالاتر از اختلافات سیاسی، فرهنگی، قومی، نژادی و... شکل میگیرد.
پرواضح است که حضور افراد در این طبقه اکتسابی و بر پایه منطق سود بیشتر است و این منافع مشترک، همگرایی و همسویی قدرتمندی بین افراد جامعه ایجاد خواهد کرد و وقتی تمرکز بر منافع شدتی افراطی به خود بگیرد، موجب به وجود آمدن رانت و بهتبع آن فساد خواهد شد.
در ایران هم طبقات مختلفی شکل گرفته است که بسته به تعداد افراد و موقعیت آنها، تأثیرات متفاوتی در بطن جامعه و زندگی مردم دارد.
یکی از این طبقات اجتماعی، جامعه پزشکان هستند که تأثیر آنها در امور مختلف کشور از مدیریت گرفته تا شخصیترین امور در خصوصیترین لحظات زندگی افراد، بیبدیل و انکارناشدنی است.
این طبقه اجتماعی تا بدان حد قدرتیافته که سیاستگذاریهای کلان کشور در حوزه سلامت (که فقط مربوط و محدود به پزشکان نیست و اجزای و عوامل دیگری هم دارد) تنها و به شکل انحصاری و با بهکارگیری دو اهرم وزارت و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس توسط پزشکان صورت میپذیرد.
این ایده که باید مدیران درمان کشور فقط و فقط پزشک باشند، آنقدر نهادینه شده که طرح مسأله جدید و ارائه این سؤال که مگر مدیریت درمان از جنس مسائل فیزیولوژیک است و چرا وزیر بهداشت و درمان یا مدیران استانی باید فارغالتحصیل رشته پزشکی باشند و نه مدیریت یا هر رشته دیگری به یک تابوی بزرگ تبدیل شده است.
جالبتر از آن علاوه بر اینکه دو حوزه سیاستگذاری و اجرای سیاستها در انحصار پزشکان قرار گرفته است، نظارت اصلی و عمده بر این دو بخش نیز باز محدود به اعضای همین طبقه است و توسط سازمان نظام پزشکی که آنهم در انحصار پزشکان است صورت میگیرد.
به معنای ساده، پزشکان خود سیاستگذار اصلی، مجری اصلی و ناظر اصلی (نه صرفاً بر کار پزشکی بلکه بر کل حوزه سلامت و درمان هستند) و ضمن احترام به تکتک اعضای این جامعه شریف، به وجود آمدن چنین سیستمی است که شفافیت و پاسخگویی درست را در کشور در بخش درمان فلج کرده و مردم را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته و نقد وارد فقط و فقط به چرخه معیوبی است که شکل گرفته است و نه اشخاص.
برای خروجی این سیستم معیوب میتوان نمونههای عینی و بارزی برشمرد و بهوضوح مشاهده کرد که چگونه یک سیستم ناکارآمد، جامعه را در بخشهای مختلف مختل و دچار مشکلات اساسی میسازد.
بهعنوان مثال بارها شاهد بودهایم که پخش سریالها و برنامههای انتقادی مرتبط با پزشکان قطع شده و نیمهکاره مانده است.
تعیین نرخ دستمزد پزشکان توسط صنف نظام پزشکی، جدا کردن بیمه سلامت از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و الحاق آن به وزارت بهداشت، اجرای طرح تحول سلامت با تمرکز بر حوزه درمان و نه پیشگیری (اگرچه در خرد ثمراتی برای مردم داشته اما در کلان ماجرا بیشترین سود را به پزشکان رسانده است)، تسلط پزشکان بر سازمان نظام پزشکی و شائبه بیاثر شدن بسیاری از دعاوی حقوقی در خصوص تخلفات و قصور پزشکی، نیمهکاره ماندن طرح پزشک خانواده، بنگاهداری برخی از متولیان بخش درمان در حوزه سلامت، جدا کردن آموزش پزشکی از آموزش دانشگاهی کشور، محدود نمودن غیرمنطقی ورودیها به رشته تحصیلی پزشکی و... نیز نمونههای دیگر است.
در آخرین نمونه، مقاومت و موضعگیری برابر نصب دستگاه کارتخوان و شفافیت در پرداخت مالیات توسط برخی پزشکان که بهصراحت در قانون اینگونه رفتارها، فرار مالیاتی و جرم عنوان شده است.
به نظر میرسد در این میان نخبگان باید وارد میدان شوند و جلوی اینگونه سهمخواهیها و خودبرتربینیها موضع درست، شفاف، منطقی و به دور از تعارفات روزمره بگیرند و مردم نیز با مقاومت اجتماعی برابر هر بیقانونی بایستند، چون جامعه نه با بیقانونی و نه تعارف به توسعه نمیرسد.
نگارش از: حسین زیاری
انتهای پیام/74006/م/