به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، بعد از ناکامی تیم فوتبال پاس آن هم با وجود سابقه بالا، گفتوگویی با هادی گلمحمدی سرمربی این تیم ریشهدار و ارزیابی شرایط آن به همراه دلایل اصلی ناکامی این تیم در استان پرداختیم که در زیر میخوانید.
فارس: آقای گلمحمدی، برای سوال اول بفرمایید از نظر شما دلایل ناکامی پاس ظرف ۱۶ سال حضور در همدان چه بوده؟
به نظر من پاس به خاطر سه مشکل اساسی به این روز افتاد. اول اینکه از شروع کار نتوانستند ساختار منظم مالی برای این تیم ایجاد کنند. سالهای اول انتقال تمام بودجه پاس از طریق منابع دولتی تامین میشد ولی برای آینده فکری نکردند. گویا آن موقع برای هیچکس سوال پیش نیامد که اگر استاندار یا دولت بعدی نخواهد یا نتواند منابع مالی تیم را تامین کند، تکلیف پاس چه میشود؟
در همان سالهای اول انتقال و آن شور و هیجان و همچنین توجهی که به این تیم میکردند، باید به نحوی برنامهریزی میشد که پاس به خودکفایی برسد و منابع مالی آن بدون دغدغه تامین شود. یا مثل خیلی از باشگاهها تحت پوشش یک گروه صنعتی یا یک کارخانه اداره شود. درست است که همدان صنعتی نیست و در این زمینه فقیر است، اما میشد این تیم زیر نظر صنایع کارخانهای استان اداره و پشتیبانی شود.
*سنگ تمامِ بهروز مرادی
فارس: از نظر شما در چه دورهای بیشترین حمایت را از تیم پاس شاهد بودیم؟
به نظرم در دولت احمدینژاد برای اینکه پروژه انتقال پاس به همدان شکستخورده تلقی نشود، حمایتها به خوبی انجام گرفت، مخصوصا از طرف بهروز مرادی استاندار وقت همدان. میشد از این ظرفیت و توانایی جهت خودکفایی باشگاه استفاده شود اما بعد از رفتن مرادی این حمایتها سال به سال کمرنگتر شد.
خیلی از باشگاههای کشور پشتوانه مالی خیلی خوبی دارند، تیمهایی مثل گلگهر، ذوبآهن و فولاد خوزستان که به مجموعههای بزرگ وصل هستند. یا همین سپاهان متمول که از فولاد مبارکه تامین میشود. یک موضوع دیگر اینکه در اروپا ۷۰ درصد هزینه تیمها از طریق حق پخش تامین میشود اما چون در ایران حق پخش در انحصار دولت است، تیمها نمیتوانند روی این موضوع مانور دهند.
فارس: با این اوصاف، باید پاس به بخش خصوصی که توان تیمداری دارد واگذار میشد، درست است؟.
بله، ولی متاسفانه این تیم از همان ابتدا به بودجه محدود دولت وابسته شد که این اصلا اتفاق خوبی نبود.
*۲۵ مدیرعامل در ۱۶ سال!
فارس: و دلیل دیگر ناکامی پاس؟
موضوع دومی که پاس را به این وضعیت دچار کرد، اوج بی ثباتی در انتخاب مدیر عامل، مربی و بازیکن بود. یک نمونه مثال میزنم، سپاهان اگر سپاهان شد، محمدرضا ساکت ۹ سال مدیرعامل این باشگاه بود و توانست تفکرات خود را در این باشگاه پیاده کند، ولی در پاس چه میشود که در ۱۶ سال نزدیک به ۲۵ مدیرعامل سر کار میآیند؟ این اوج بی ثباتی است!
فارس: بیشترین ثبات مربوط به چه زمانی بود؟
به نظرم زمان کاظم اولیایی که دو سه سالی مدیرعاملی پاس را بر عهده داشت، بعد از آن همیشه تیم دستخوش تغییرات بود. فاجعه وقتی بود که در یک سال چهار مدیرعامل انتخاب شد و این بیثباتی فقط مختص مدیریت نبوده، چراکه در این ۱۶ سال نزدیک به ۲۲ مربی روی نیمکت پاس نشستهاند که آماری وحشتناک است و بدتر اینکه نزدیک به هزار بازیکن در این تیم جابجا شدند!
در فوتبال وقتی مدیرعامل و مربی مدام تغییر میکنند، نمیشود برنامهریزی و هدفگذاری کرد. پاس در طول این ۱۶ سال نتوانست یک آکادمی پویا داشته باشد، موضوعی که به اعتقاد من از عوامل بیبرنامگی و سومین دلیل ناکامی این تیم ریشهدار بود.
در این ۱۶ سال شاید نزدیک به هزار بازیکن با پیراهن پاس به میدان رفته باشند اما این تیم همیشه با بحران بازیکن مواجه بوده. این تیم هر فصل با بیشترین تغییرات و عدم ثبات لازم فصل فوتبالی را استارت زده.
فارس: الان وضعیت چطور است؟
من این فصل که به عنوان سرمربی پاس انتخاب شدم از دوستان تیم وضعیت قراردادها را پرسیدم که گفتند نهایت با چهار یا پنج بازیکن قرارداد داریم! میخواهم یک مثال بزنم تا موضوع خوب جا بیفتد. پیکان و ملوان با هزینه ۴۵ تا ۵۰ میلیاردی امسال تیم خود را در لیگ برتر حفظ کردند ولی مس کرمان با هزینهای بالغ بر ۱۰۰ میلیارد به لیگ یک سقوط کرد. چرا؟ چون آکادمی و بازیکنان پرورش یافته این تیمها در بحث هزینه و برخورداری از بازیکن کمک شایانی به باشگاه کردند. امروز در فوتبال باشگاهها به این باور رسیدهاند که آکادمی یک نیاز مبرم است.
*سپردن به باد فراموشی
در این سالها هر مدیرعاملی که انتخاب کردند، مجبور شد مقطعی کار را جلو ببرد، باید یک مدیر خوب انتخاب و فضا و زمان را برای فعالیت پنج ساله او فراهم کنند و از او انتظار صعود و قهرمانی نداشته باشند. از او بخواهند با برنامهریزی و هدفگذاری یک ساختار منظم اداری و مالی و در بحث آکادمی پشتوانهسازی بازیکن ایجاد کند. آن موقع این تیم خود به خود روی ریل پیشرفت قرار میگیرد وگرنه تا وقتی که مقطعی مدیرعامل و مربی انتخاب کنیم و مقطعی از او کار بخواهیم، نمیتوانیم به آینده امیدوار باشیم و هر فصل با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم.
فارس: نظرتان راجع به به عملکرد تصمیمگیرندههای تیم چیست؟
راستش به نظرم متاسفانه همه میخواهند بر اساس نیاز و بدون خرد جمعی برای تیم تصمیمگیری کنند. نمونهاش اتفاقی که ابتدای فصل رقم خورد و تیم را به مزایده گذاشتند. از آن موضوع دستگاه ورزش و هیات فوتبال اعلام بیخبری کردند اما هیات امنا کار خودش را کرد.
وقتی لیگ تمام میشود همه مسئولین این تیم را فراموش و بهترین زمانها از دست میرود و یک ماه قبل از شروع فصل همگی به تکاپو میافتند که تیم در مسابقات حضور داشته باشد و فقط هم به حضور اکتفا میکنند. بدون برنامهریزی و با هزاران مشکل، انتظار معجزه هم دارند و میخواهند برای محصولی که اصلا نکاشتند نتیجه خوبی بگیرند. این فقط رفع مسئولیت است.
*پاسِ خصوصی یا پاسِ دولتی؟
فارس: از نظر شما این تیم بالاخره خصوصی است یا دولتی؟
(با خنده) من هم همین سوال را دارم اگر خصوصی است یک نفر کاربلد و کاردان که پشتوانه مالی مناسبی داشته باشد را بیاورند و با ضمانتهای مناسب چندین سال تیم را به او واگذار و تنهایش نگذارند. نه اینکه یک مدیرعامل انتخاب شود و در تمام تصمیمات هم همگی دخالت کنند.
در یک باشگاه انتخاب افراد به خصوص سرمربی تیم بزرگسالان و آکادمی با نظر مدیرعامل و اعضای هیات مدیره انجام میشود نه اینکه افراد و ارگانهای مختلف دخالت کنند. اگر میبینیم در این ۱۶ سال این تیم یا درجا زده یا سقوط کرده، دلیلش همین است که هیچچیز سرجای خودش نیست. چه از نظر مالی، چه انسانی و چه برنامههای راهبردی.
در تمام این سالها همیشه این تیم زمان را از دست داده. فقط یک فصل با درایت عباس صوفی، احمد جمشیدیان نزدیک به ۵۰ روز مانده به شروع لیگ به عنوان سرمربی پاس انتخاب شد و نتایج مناسبی رقم خورد. ولی طی این سالها نتوانستیم زمان را مدیریت کنیم و انتخابهای دقیقه نودی داشتیم. مثلا دو فصل پیش سیامک فراهانی در شرایطی سرمربی شد که فقط ۲۵ روز تا شروع مسابقات مانده بود.
*قهرمان آسیا نه، بچه سر راهی
فارس: از شرایط فعلی پاس بگویید.
فصل گذشته شروع مسابقات دهم مهرماه بود که من اوایل شهریور بهعنوان سرمربی انتخاب شدم و از اواسط شهریور کار استارت خورد. ۲۰ تا ۲۵ روز زمان داشتیم. میخواهم به این نکته اشاره کنم ورزش در این شهر اولویت مسئولان نیست که چنین اتفاقاتی میافتد. به پاس هم به عنوان بچه سر راهی نگاه میکنند. مثل الان که برای هیچکس مهم نیست این تیم برای فصل بعد سرمربی و بازیکن داشته باشد یا نه. آمادهسازی مناسب که پیشکش!
فصل گذشته به دوستان پیشنهاد دادم که با من قراردادی سه ساله منعقد کنند تا بتوانم تفکرات خود را پیاده کنم. گفتم سال اول دنبال صعود نباشیم تا بتوانیم بعضی مشکلات را ریشهای حل کنیم و بعد به فکر صعود بیفتیم. با تجربه لازم و بستر مناسب تیمی جوان، کمهزینه و تقریبا بومی روانه مسابقات کنیم و صبور باشیم تا به اهداف خود برسیم، اما آقایان گفتند همین امسال باید صعود کنیم، در جواب گفتم با این مشکلات و کاستیها و ساختار نامنظم هیچ مربی نمیتواند پاس را بالا ببرد. اگر یک مربی با این ساختار پر از نقص، مشکلات مالی و نبود بازیکن قول صعود بدهد یا دروغگوست یا کلاهبردار!
*تیمی با دریایی از مشکلات
فارس: ممنون از وقتی که در اختیار گذاشتید، اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
من هم از شما ممنونم، باید بگویم من در چهار مقطع جزو گزینههای سرمربیگری پاس بودم اما لحظه آخر به هر دلیلی شرایط مهیا نمیشد. با توجه به شناخت و توانایی که در خود میدیدم انتظار داشتم زودتر به من اعتماد میشد ولی قسمت نبود. ضمن احترام به تمام مربیان و اساتید، به جرأت میگویم طی این سالها من و رضا طلایی بهترین نتایج را در استان گرفتهایم و در بحث بازیکنسازی و توجه به بازیکنان جوان و بومی بهترین عملکرد را داشتم.
در این سالها هر کجا فعالیت داشتم تاثیرگذار بودم و به لطف خداوند میراث خوبی از خود بهجای گذاشتم. برای نیمکت پاس انگیزه زیادی داشتم. حتی سال گذشته با توجه به تعصبی که به مجموعه شهرداری داشتم، بین شهرداری و پاس، انتخابم پاس بود چون دو هدف داشتم، اول اینکه میخواستم کاری را انجام دهم که کسی طی این سالها نتوانسته بود انجام دهد و دوم اینکه میخواستم به خودم و دیگران ثابت کنم که زودتر از اینها باید به من اعتماد میشد. اما وقتی روی کار آمدم تازه فهمیدم پاس دریایی از حواشی و مشکلات است.
پایان پیام/ ۳۱۴۰