گروه دانشگاه خبرگزاری فارس _ فاطمه سلمانی ـ صبح روز پنجشنبه برای کار پژوهشی قبل از اینکه به سمت خبرگزاری بروم به کتابخانه رفتم، پچ پچهایی که دیگر شفاف شنیده میشدند، توجهم را جلب کرد، دوستانی به ظاهر بودند که درباره درسهایی حرف میزدند که لجشان را درآورده بود، دور از چشم کتابدار میگفتند « این همه حفظ کنیم که چی بشه؟ تهش یه نمره بگیریم و بریم ترم بعد؟ آخرش که چی؟ من که نمیخونم، دوره این درسها گذشته» اما دوستش تاکید داشت که در شرایط فعلی چارهای جز خواندن همین درسهای به قول خودشان بیربط ندارند.
حرفهایشان آنقدر بالا گرفت که چرت صبحگاهیکتابدار را پراند و از کتابخانه بیرونشان کرد، من هم با آنها خارج شدم، پکر گوشهای ایستاده بودند و همچنان غر میزدند. به جمعشان پیوستم، ترم دوم دانشگاه بودند و تاکید داشتند که آرام آرام باید مستقل شوند و براساس رشتهای که البته دوستش هم دارند، وارد بازار کار شوند.
پرسیدم: به نظرتان چقدر درسهای دانشگاه برای اشتغال به کارتان میآید؟
همزمان باهم گفتند: «هیچی ! »
یکی از آنها دانشجوی رشته فنی مهندسی بود، میگفت: در دانشگاهها اکثرا به صورت تئوری دروس تدریس میشود، رشتههای فنی مهندسی در دانشگاههایی که در شهرستان هستند هیچ امکاناتی ندارند، من در شهرستان درس میخوانم، دانشگاه ما امکانات دانشگاههای تهران را ندارد. مهارت محوری نقش بسزایی در آینده شغلی و کاری دانشجویان دارد. اما این امکانات در اختیار دانشجویان قرار نمیگیرد، تدریس استاد فقط به صورت تئوری است، تنها یک سری فرمول یاد میدهند که فکر نمیکنم آنقدری بتواند تاثیر در آینده شغلی دانشجویان داشته باشد.
دوست دیگرش که در رشته مهندسی صنایع تحصیل میکرد، در ادامه بحث میگوید: رشتهایکه ما در آن تحصیل میکنیم نیاز به کار عملی در محیط کار دارد، برای انجام کارهایی از جمله ریختهگری وجوشکاری این امکان را در دانشگاه نداریم، در دانشگاهها که به صورت عملی آموزش نمیببینیم و تنهابه صورت تئوری یک مسائلی را یادگرفتهایم. اما اگر مهارتها را به صورت عملی آموزش ببینیم و کار کنیم، مطالب بهتر جا میافتد و مسائل بیشتری یاد میگیریم.
جمعمان شاید بابت رکوردری که جلوی دهان دانشجوها گرفتهام، جذاب شده بود، هر فردی که رد میشد سرکی برای شنیدن حرفها میزد و بعد وارد کتابخانه میشد. فردی که خودش را استاد دانشگاه معرفی کرده بود نیز وارد بحثمان شد، میگفت: من در رشته روانشناسی تدریس میکنم و مهارت محوری و تئوری محوری طبیعتا هر دو جایگاه خاص خودشان را دارند،کلاسها باید به صورت تئوری محورانه و مهارت محورانه باشد، در دنیا به دو نوع علم اشاره میشود، علمی که به صورت تئوریک بدست میآید، این علم از گفتوگو و بحث هایی علمی است که در کلاسها وجود دارد اما علم دیگر در شرایط عملی بدست میآید، چیزی که ما به عنوان مهارت بدست میآوریم.
توپ را به زمین وزارت علوم میاندازم و درباره دستورالعمل جدیدی که به دانشگاهها برای مربیوار عمل کردن اساتید دانشگاه ارسال شده، میپرسم، همان استاد دانشگاه میگوید: در حال حاظر شرایط کلی و زمینهای کمی برای این کار در دانشگاهها هست، این حرف وزیر علوم که اساتید باید مربیوار عمل کنند و از طرح فقط مباحث تئوری جلوگیری کنند، کاملا درست است اما این عملکرد برای شرایطی است که جامعه در حال تعادل باشد، اگر اساتید در شرایط مناسبی از نظر وضعیت مالی و اجتماعی نباشند، طبعاً نمیتوانند به خوبی نقششان را ایفا کنند.
بحثمان کمی بالا گرفته است، آنقدر که نگاه چپ چپ کتابدار از لای در نیمهباز کتابخانه سنگینی میکند، بحث را با دغدغه آموزشهای ناکارآمد دانشگاهی به پایان میرسانم.
* برای تمامی دروس نمیتوانیم مهارت محور باشیم
حمیدرضا اکبری استاد یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی کشور درباره این موضوع میگوید: مهارت محوری همه دروس را شامل نمیشود و تنها بعضی از دروس را شامل میشود. به عنوان مثال ما درسهایی به عنوان مبانی علم و سیاست داریم که صد درصد از این درسها باید تئوری باشد، شما نمیتوانید روی مهارت محوری این درسها تاکید کنید اما می توان با مثالهای روز به دانشجویان مباحث را آموزش داد.
وی میافزاید: فلسفه استادی این است که شما مربی و همراه پرورش دهنده باشید و یک نظام فکری در دانشجویان پرورش دهید. تدریس و مربی بودن نقشهای جدایی نیست! استادی که نقش مربی را دارد به راحتی میتواند با دانشجو ارتباط بگیرد و از چالش دانشجویان مطلع شود و اگر ایهامی باشد برطرف کند.
* ارتباط نزدیک بین دانشجو و اساتید بستگی به روحیه هر دو طرف دارد
این استاد دانشگاه در ادامه میگوید: ارتباط نزدیک بین دانشجو و اساتید بستگی به روحیه دانشجو و استاد دارد، ما استادی داشتهایم که بسیار بار علمی بالایی دارد اما نمیتواند با دانشجویان ارتباط داشته باشد. استاد در یک کلاس میتواند با یک عده افراد ارتباط خوبی برقرار کند اما در بعضی از کلاسها نمیتوان ارتباط گرفت.
مهرانه مهابادی دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است که میگوید: دانشگاه فرهنگیان کمتر از ۳۰درصد، روی معلم شدن دانشجویان تاثیر دارد، ما دروس بسیار عالی در دانشگاه داریم که از خواندن آن بسیار لذت میبریم اما نحوه تدریس خیلی از درسها را نمیدانیم؟ خیلی از درسها باید ماهیت عملی داشته باشند اما فقط در مباحث تئوری خلاصه میشوند.دانشگاه فرهنگیان باید ۲ سال روی تخصص دانشجویان کار میکرد.
بحث ارتباط صنعت و دانشگاه و آموزههای بی کاربرد دانشگاهی مدتهاست که حرف روز آموزش عالی است و هر از چندگاهی هم مدیر و مسوولی درباره آن حرف میزند اما به راستی شرایط و آموزههای دانشگاهی ما در چه موقعیتی در ارتباط با دانشگاه قرار دارد؟ کدام دانشگاه بحث مهارتمحوری را جدی گرفته و روی آن سرمایهگذاری میکند؟
* اشتغال فارغالتحصیلان؛ دغدغه وزیر علوم
محمدعلی زلفیگل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در صحبتهایش بر ضرورت مهارت محور شدن دانشگاهها تاکید دارد و میگوید: حل مسأله مهارت محوری دانشگاهها دغدغه ذهنی من است چرا که اگر فارغالتحصیلان مهارت محور باشند، راحتتر شغل پیدا میکنند. در حال حاضر بعضی از دانشگاهها مهارت محور هستند اما این موضوع باید گسترش یابد که تحقق این امر نیز نیاز به عزم فرابخشی دارد.
این عزم فرابخشی اما همان حلقه گم شدهای است که سالهاست از آن حرف بسیار است و عمل کم. این عزم در بخشنامهها و دستوورالعملها خوش میدرخشد اما در عمل همچنان جایش خالی است.
پایان پیام/