علی قربانی
در یاداشت قبلی، به بخش اول از کنشگران ساخت نظام آموزشی ایران پرداختیم. در این یادداشت، به قسمت دوم این بحث می پردازیم.
بیگانگان، فعالیت آموزشی خود در ایران را با تاسیس مدارس میسیونی آغاز کردند.
بیگانگان، فعالیت آموزشی خود در ایران را با تاسیس مدارس میسیونی آغاز کردند. میسیونها نیروهای اعزامی از سوی کلیساها بودند که برای ترویج آیین و مذهب مسیحی به سایر مناطق سفر میکردند. به سبب تنوع مذاهب مسیحی، این گروهها نیز از کلیساهای کاتولیک، پروتستان و مذاهب دیگر مسیحی اعزام میشدند و عموماً در رقابت و دشمنی با یکدیگر بودند. کاتولیک های فرانسوی و پروتستان های آمریکایی، مهمترین گروههایی بودند که فعالیت خود در ایران را از حدود سال ۱۲۱۰.ش آغاز کردند.
کاتولیک های فرانسوی و پروتستان های آمریکایی، مهمترین گروههایی بودند که فعالیت خود را در ایران آغاز کردند.
هر چند میسیونها از سوی کلیسا اعزام میشدند، اما فعالیتشان رنگ ملی نیز داشته و از پشتیبانی سفرا و نیروهای سیاسی کشور خودشان نیز برخوردار بودند. اما آمریکاییها که تا پیش از دوره پهلوی دوم روابط دیپلماتیک جدی با ایران نداشتند، از حمایت انگلیسیها برخوردار بودند. انگلیسیها خط مقدم سیاسی و نظامی را در دست داشتند و کار فرهنگی و آموزشی را که به وجههای بیطرفانه نیاز داشت به هم مذهبان و هم زبانان خودشان یعنی آمریکاییها واگذار کردند و از پشتیبانی ایشان دریغ نکردند.
از اواخر دوره ناصرالدینشاه، انجمن های غیرمذهبی خارجی نیز، تاسیس مدارس خود در ایران را آغاز کردند.
پس از حدود ۵۰ سال و از اواخر دوره ناصرالدینشاه، انجمن های غیرمذهبی خارجی نیز، تاسیس مدارس خود در ایران را آغاز کردند. از آنجا که ایرانیان خواهان یادگیری زبان و علوم غربی بوده اما تمایلی به فعالیتهای مذهبی میسیونها نداشتند، مدارس لائیک که توسط انجمنی مثل آلیانس فرانسه تاسیس شد، یا مدارس غیرمذهبی میسیونها، با اقبال بهتری مواجه شد. این انجمنهای ملی، همچنین الگویی بود برای تاسیس انجمنهای ملی معارف در تهران و تبریز و سایر شهرها که توسط ایرانیان اداره میشدند. این الگو، جایگاه مهمی در تاسیس اولین ساختار اداری و پشتیبانی مدارس در ایران داشت.
انجمن های ملی، جایگاه مهمی در تاسیس اولین ساختار اداری و پشتیبانی مدارس در ایران داشت.
مدرسه دخترانهی فرانسوی تهران
گروه دیگری که ممکن است به اشتباه ذیل سفارتخانههای خارجی خوانش شوند، مستشاران بیگانه هستند؛ نیروهایی که برای اصلاح امورات اداری ایران به کار گرفته شدهاند، اما ممکن بود در پی ایجاد نفوذ کشور خود در ایران باشند. برخی از این مستشاران با توافقنامه میان ایران و کشورهای غربی اعزام میشدند که در این موارد احتمال نفوذ بسیار بیشتر بود. اما برخی دیگر به ابتکار عمل ایران به کار گرفته میشدند؛ مانند مورد دارالفنون که امیرکبیر ماموری را به اتریش اعزام نمود تا افراد مورد اعتمادی را در رشتههایی که از سوی وی تعیین شده را انتخاب کند. با وجود برکناری و قتل امیرکبیر، این معلمان از بهترین تجربیات مستشاری نظام آموزشی ایران به شمار میروند.
این تجربیات مربوط به دوره پیش از جنگ جهانی دوم (فتحعلیشاه تا پایان عصر رضاشاهی) بود. در تمام این مدت، مداخلات گسترده بیگانگان باعث سوءظن ایرانیان و تقابل ایشان با نیروهای خارجی شده بود. از این رو با پایان جنگ جهانی دوم، نوع مداخلات در ایران به طوری کاملا متفاوت و از طریق سازمان های بین المللی رقم خورد. در این تحول عظیم، هم معنای «مستشار» و «میسیون» متحول گشت و هم معنای «خود» و «بیگانه».
در یادداشتهای بعدی به برخی از مهمترین مداخلات بیگانگان خواهم پرداخت و در انتها مسئله مهم مداخلات سازمانهای بینالمللی را که برای تحولات آتی نظام آموزشی نیز از اهمیتی ویژه برخوردارند تحلیل خواهم نمود.
ادامه دارد ...
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.