خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری| بر آن شدیم تا در ماه مبارک و پرخیر و رحمت رمضان روزانه صفحاتی از کلام الهی را بر زبان جاری کنیم و بیش از پیش رهنمودهای قرآنی را در زندگی استفاده کنیم.
سراسر آیات الهی پُر است از حکمت و اندرزهایی که برای زندگی انسانها ضروری است لذا در نظر داریم هر روز چند آیهای از جزء مورد نظر را تفسیر و برخی نکات را در کنار یکدیگر مرور کنیم.
جز هفدهم شامل سورههای انبیا و حج است.
انبیا به معنی پیامبران است. نام پیامبران در این سوره بیش از سایر سورهها ذکر شده است( در کل قرآن، نام ۲۵ پیامبر آمده که ۱۶ مورد آن در این سوره است).
پیامبر(ص) فرمود: هرکس سوره انبیا را بخواند، خداوند حساب او را آسان میکند (و در محاسبه اعمالش در روز قیامت سختگیری نخواهد کرد) و هر پیامبری که نام او در قرآن ذکر شده، با او مصافحه کرده و سلام میفرستد.
حج به معنی قصد از عبادات است. آیات ۲۵ تا ۳۷ پیرامون ساختن کعبه و فواید و آثار فردی و اجتماعی و احکام و مسائل حج است.
پیامبر(ص) فرمود: هرکس سوره حج را بخواند، پاداش حج و عمره را خدا به او میدهد به تعداد تمام کسانی که در گذشته و آینده حج و عمره به جا آورده یا میآورند.
توصیههای اخلاقی را جدی بگیرید
مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ (۲_ انبیا)
اصولا یکی از بدبختیهای افراد جاهل و متکبر و خودخواه است که همیشه معجزه و اندرزهای خیراندیشان را به شوخی و بازی میگیرند و همین سبب میشود که هرگز از خواب غفلت بیدار نشوند، در حالی که اگر حتی یک بار به صورت جدی با آنها برخورد کنند، چه بسا مسیر زندگانی آنها در همان لحظه تغییر پیدا میکند.
انسان از عجله آفریده شده است
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ (۳۷_ انبیا)
منظور از انسان در اینجا نوه انسان است (البته انسانهای تربیت نایافته و خارج از قلمرو رهبران الهی). منظور از عجل، شتابزدگی است همانگونه که آیات بعد نیز شاهد گویای این مطلب است و در جای دیگر قرآن میخوانیم: انسان، عجول است ( ۱۱_ اسرا).
در حقیقت تعبیر خلق انسان من عجل یک نوع تاکید است، یعنی آنچنان انسان عجول است که گویی از عجله آفریده شده و تار و پود وجودش از آن تشکیل یافته و به راستی بسیاری از مردم عادی چنیناند، هم در خیر عجولند و هم در شر حتی وقتی به آنها گفته میشود اگر آلوده کفر و گناه شوید عذاب الهی دامن تان را میگیرد، میگویند پس چرا این عذاب زودتر نمیآید! البته با توجه به اصل اختیار و آزادی اراده انسان و قابل تغییر بودن صفات و روحیات و ویژگیهای اخلاقی، هیچگونه تضادی در کار نیست، چرا که با تربیت و تزکیه نفس میتوان این حالت را دگرگون ساخت.
کثرت طرفداران و دوام یک فکر دلیل حقانیت آن نیست
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَٰذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ- قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ- قَالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (۵۲، ۵۳، ۵۴_ انبیا)
این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنی است برای ابطال بتپرستی، زیرا آنچه از بتها میبینیم، همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل و توهم پندار است. کدام انسان عاقل به خود اجازه میدهد که برای مشتی سنگ و چوب این همه عظمت و احترام و قدرت قائل باشد؟ چرا انسانی که خود اشرف مخلوقات است، در برابر مصنوع خویش، این چنین خضوع و کرنش کند و حل مشکلات خود را از آن بخواهد؟ بتپرستان در جواب ابراهیم، هم روی کثرت نفرات تکیه کردند و هم طول زمان، گفتند: ما پدران خود را بر این آیین و رسم یافتیم.
ابراهیم هم در دو قسمت به آنها پاسخ داد، که هم شما و هم پدرانتان همیشه در ضلال مبین بودید. یعنی انسان عاقل که دارای استقلال فکری است هرگز خود را پایبند این اوهام نمیکند، نه کثرت طرفداران طرح سنتی را دلیل اصالت آن میداند و نه دوام و ریشهدار بودن آن را.
شبیهسازی معاد از راه مشاهده تولد انسان و تجدید حیات گیاهان در بهار
ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَأَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ- وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لَا رَیْبَ فِیهَا وَأَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ (۶، ۷_ حج)
آنها که در امکان زندگی بعد از مرگ تردید دارند صحنه مشابه آن در زندگی انسانها و گیاهان دائماً در برابر چشمان آنهاست و همه سال و همه روز تکرار میشود و اگر در قدرت خدا شک دارند این چیزی است که نمونههای بارز آن را با چشم خود میبینید مگر انسانها در آغاز از خاک آفریده نشدند؟ بنابراین چه جای تعجب که بار دیگر از خاک برخیزند؟ بنابراین باید عالم دیگری وجود داشته باشد، عالمی وسیع و جاودانه که شایسته است هدف آفرینش محسوب گردد.
گردشگری برای بیداری دلها
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ (۴۶_ حج)
ویرانههای کاخهای ستمگران و مساکن ویرانشده جباران و دنیاپرستان که روزی در اوج قدرت میزیستند، هر یک در عین خاموشی هزار زبان دارد و با هر زبانی هزاران نکته میگویند. این ویرانهها، کتابهای گویا و زندهای است از سرگذشت این اقوام سرکش، از نتایج اعمال و رفتارشان از برنامههای ننگین و کیفر شومشان. این زمینهای خاموش و آثاری که در این ویرانهها به چشم میخورد، چنان نغمههای شورانگیزی در جان انسان میدهد که گاه مطالعه یکی از آنها به اندازه مطالعه یک کتاب قطور به انسان درس میدهد و با توجه به تکرار تاریخ که اصل اساسی زندگی انسانهاست، آینده را در برابرش مجسم میکنند. آری مطالعه آثار گذشتگان گوش را شنوا و چشم را بینا میسازد و به همین دلیل در بسیاری از آیات قرآن دستور جهانگردی داده شده است اما جهانگردی الهی و خلاقی که دل عبرتبین از دیده بیرون آید و ایوان مدائن و قصرهای فراعنه را آیینه عبرت بداند.
** برگرفته از قرآن بشیر (تفسیر یک جلدی جوان؛ برگرفته از تفاسیر نمونه و المیزان)
تحدیر(تندخوانی) جزء هفدهم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی
پایان پیام/ ۶۸۰۳۵