اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

همدان

بازگشت یک زندانی از ته خط/ از بن‌بست زندان تا رزق حلال تاکستان

ایام جور دیگری چوب خط می‌خورد و جوان گرفتار با اسم رمز «قرآن» مسیر تحول را پیش می‌گیرد، امروز و فردا و پس فردا برای او رنگ می‌گیرد و دگرگونی روز و ماه و سال به تولید محصولات باغی و اجرای طرح فراز می‌رسد؛ زیستی که از نیستی به برکت قرآن و اعتماد و عزم جزم کرده‌اش به هستی، تولید، کمک به زندانی‌های دیگر و کسب روزی حلال می‌رسد.

بازگشت یک زندانی از ته خط/  از بن‌بست زندان تا رزق حلال تاکستان

خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: روزهای گرفتار در بند و آینده مبهم و جرم مواد مخدر آخر بضاعتش بود همه را در تقویم معطل خوشبختی چیده و به انتظار ایستاده بود؛ لحظه‌ها هم این چشم به راهی را پاورچین و نم‌نم تیک تاک می‌کردند و دم به دم جانش را به لبش می‌رساندند.

گهگاهی همراه با تیک تاک عقربه‌ها قدم می‌زد و این پا و آن پا می‌کرد یا چند کاسه لعابی ترک خورده آب می‌خورد، دمی هم ورق‌های کتاب کهنه پوست از گوشت جدا شده را مثل آیینه دق جلوی چشمانش قاب می‌گرفت، اصل حالش انتظار بود و انتظار.

هوایش هم هوای پرواز نبود و کنج عزلت رفیق روزهای پرآشوب و اشک شریک غم شبانه‌اش شده بود، ندامت که دیگر هیچ عین خوره‌ به جانش افتاده و دردی جانکاه پس و پیش به سویش روانه می‌شد و باران ناامیدی شدت گرفته بود.

تا اینکه جمله جادویی «گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود» مهمان حال و روزش شد، راستش سِر دلش را درست نمی‌دانم، از قول و قرارش هم با معبود مطلع نیستم اما  گویی کورسوی امید و رهایی در دلش جوانه زد جوری که امید چنگ ا‌نداخت به رخت‌شورخانه دل و زورق خیالش سر از ساحل زندگی دوباره در ‌آورد و مهیای ایام نیکبختی شد.

چطور و چگونه‌اش باشد بین جوان گرفتار در بند و خدای گرفتاران، نام و نشانش هم رازی باشد بین من و او؛ فقط تا اینجا بدانید وقتی که عزم، جزم می‌کند چشمانش را بر آیات قرآن بلغزاند و آیه به آیه را از بر کند آمال و آرزو پر و بال می‌گیرد و دَر چهاردیواری آخرین راهروی بن‌بست زندان گشوده می‌شود.

حالا ایام جور دیگری چوب خط می‌خورد و جوان گرفتار با اسم رمز «قرآن» مسیر تحول را پیش می‌گیرد، امروز و فردا و پس فردا برای او رنگ می‌گیرد و بوم سفیدی از آینده جلوی چشمانش پدیدار می‌شود.

 دگرگونی روز و ماه و سال به تولید محصولات باغی و اجرای طرح فراز می‌رسد؛ زیستی که از نیستی به برکت قرآن و اعتماد و عزم جزم کرده‌اش به هستی، تولید، کمک به زندانی‌های دیگر و کسب روزی حلال می‌رسد.

از  چهاردیواری آخرین راهروی بن‌بست زندان تا تاکستان

جوان گرفتار قامت تولید به تن کرده و حساب دیروز را از امروز سوا، جوانی سی و اندی ساله‌ای که هفت، هشت سالی از این سی و خرده‌ای سال را پشت میله‌های پل شده به سقف بلند زندان بی‌طلوع و غروب خورشید سر کرده یعنی آخر خط، اما حالا حرف برای گفتن دارد.

جوانی که برحسب اتفاق و به آنی در گرداب خلاف افتاده و زندگی‌اش ورق خورده ولی گاهی می‌شود بین صفحات تاریک دفتر هستی نوری تلالو کند و زندگی دوباره پیشکش باشد؛ درست عین حیات دوباره این جوان که قرار است با رنگ قلم متن لوح زندگی دوباره‌اش را بنگارم.

دست به موبایل می‌شوم و از پشت فرکانس‌های تماس و پژواک صدا با مجری و تولیدکننده طرح فراز ارقام نو و پیوندی انگور در تویسرکان همکلام می‌شوم، صحبتی که از روزهای نه چندان خوب گذشته آغاز می‌شود و پشت بندش به معجزات قرآن و بعدش هم به تقویم خوشبختی رسید.

ریش و قیچی این گپ و گفت صمیمی را به جوان تولیدکننده می‌سپارم، او هم کلامش را به روزهای اول حبس پیوند می‌زند و می‌گوید: «سال ۹۰ به جرم نگهداری مواد مخدر دستگیر شدم و مجازاتش شد حبس طولانی‌مدت، روزهای اول دلتنگی و بعد از دلتنگی هم پشیمانی با سرعت نور در جانم ریشه ‌دواند و حال و روزم پر از آشوب بود از یک طرف نگران پدر و مادرم بودم و از طرف دیگر دلواپس اوضاع نابسامان سرنوشتم؛ یکی و دو سال، شاید هم بیشتر با همین اوضاع گذشت تا بالاخره تصمیم گرفتم به قرآن رو بیاورم.

پنج جزء قرآن را حفظ کردم و با خواندن و معنی کردن کتاب خدا وقت گذراندم، همنشینی با قرآن باعث شد نگاهم به دنیا تغییر کند پس این مسیر را ادامه دادم بدون توجه به مرخصی و مزایایش حتی در مسابقات حفظ و قرائت شرکت کردم و مقام آوردم.

زمان در زندان خیلی دیرتر از آنچه فکر کنید می‌گذرد بنابراین چند وقتی که گذشت، ماه و سالش را دقیق نمی‌دانم به زندان زادگاهم انتقالی گرفتم، مدتی بعد هم با رعایت قانون‌های زندان و خوش‌رفتاری رای باز شدم و در کارگاه خیاطی از صبح تا ساعت چهار بعدازظهر کار کردم و پایان کار هم می‌رفتم خانه.

مشغول کار خیاطی بودم که پدرم یک هکتار زمین کشاورزی به من هدیه داد و پیشنهاد کرد کشاورزی کنم، این پیشنهاد گوشه ذهن من ماند تا یک روز در فضای مجازی گشت و گذار می‌کردم که باغات انگور داربستی یا همان طرح فراز را دیدم.

با اینکه هیچ سررشته‌ای از کشاورزی و باغداری نداشتم به ذهنم رسید من هم چنین سیستمی پیاده کنم، مشورت کردم و خیلی از دوست و آشنا و خانواده گفتند چون تجربه نداری ضرر می‌کنی؛ اکثرا مخالف بودند ولی گوشم بدهکار نبود، از خیاطی که می‌آمدم مستقیم می‌رفتم سر زمین و کار می‌کردم.»

سکانس «اگر بخواهی، می‌شود»

امید پشت امید جوانه می‌زند و شاخه نورسته‌ای از درخت تنومندی جان می‌گیرد و تند تند بنای رشد و شکوفه زدن دارد، فصلی جدیدی که انگار کل زندگی او شده یعنی همان سکانس «اگر بخواهی می‌شود».

این تولیدکننده گریزی به خواستن و شدن می‌زند و ادامه می‌دهد: «با پرس و جو با چند نفری که کار کشته بودند آشنا شدم و راهنمایی گرفتم و مطالعه کردم و بالاخره نهال انگور کاشتم آن هم با طرح فراز، در ادامه کار سایت‌های خارجی هم مطالعه می‌کردم و متوجه تفاوت انگورهای خارجی با تولیدات بومی شدم.

تصمیم گرفتم کاشت ارقام مختلف انگور را امتحان کنم، از ارقام خارجی خاص تا ارقام بومی بعد از یک سال که روی ارقام متفاوت کار کردم به فکرم رسید ارقام خارجی را با کمک افراد با تجربه قلمه و یا حتی پیوند بزنم.

سال اول ۶۰ نهال با رقم خارجی قلمه زدم و امسال ۴ هزار نهال و انگور با رنگ و طعم‌های مختلف از طعم انبه، توت فرنگی، آناناس و استوایی تا انگور گازدار تولید و به بازار عرضه کردم.

فعلا ۱۰ رقم انگور خارجی و چندین رقم انگور بومی دارم و امسال در برداشت اول محصول هر کیلو انگور را تا ۹۰ هزار تومان و بعضی از ارقام بیشتر در بازار عرضه شد، البته کلی سفارش داشتم و استقبال مشتری‌ها به قدری خوب بود که از همین حالا برای سال آینده انگور پیش خرید کردند.

طرح فراز اولین بار در تویسرکان توسط بنده اجرا شد هرچند اوایل کار همسایه و دوستان بعضی از مواقع هم قوم و خویش مسخره می‌کردند و ستون‌های که وسط زمین کار گذاشتم را جدی نمی‌گرفتند اما نتیجه داد، الان هم بیشتر باغداران در صدد اجرای این طرح هستند.

من هم  به اهالی و باغداران کمک می‌کنم و هر چه آموزش گرفتم و تجربه کسب کردم در اختیارشان می‌گذارم، از کمک به دیگران دریغ نمی‌کنم.»

روزهای تلخ زندان یا عطش آموختن / «ره صد ساله را نمی‌شه یک شبه رفت»

او اوقات هدر رفته در زندان را با عطش آموختن و مفید بودن تاخت زد و با نیت خوب و همراهی زمین و زمان از تغییر و تولید به کمک به باقی زندانی‌ها رسید و در این مسیر مسئول و خانواده دست همراهی و همکاری به سویش دراز کردند.

این باغدار از موافقت و اعتماد مسئولان قضایی سخن به میان می‌آورد و می‌افزاید: «موضوع اجرای طرح فراز، کاشت انگور و پیوند ارقام گوش به گوش به رئیس زندان و دیگر مسئولان رسید و خودم هم زیاد پیگیری کردم تا همکاری کردند و بنا شد یک کارفرما با سه زندانی رای باز در این مزرعه مشغول به کار شوند و خودم هم تمام وقت روی باغ کار کنم و وضعیتم در زندان به رای کار تبدیل شد.

از این فرصت بهره بردم و کوتاهی نکردم، به نظرم فرصت مجددی که به من داده شده خیلی ارزشمند بود و مجالی شد برای آغازی دوباره؛ انگار برای بار دوم از صفر شروع کردم و یاد گرفتم چه طور زندگی بسازم.

دادگاه و زندان تویسرکان هم اعتماد و کمک کردند، رویکردی که باعث شد خودباوری در من ایجاد شود و از مسیر حلال درآمدزایی کنم، تجربه به من ثابت کرد «ره صد ساله را نمی‌شه یک شبه رفت» و مهمتر اینکه روزی حرام برکت ندارد، باید با هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی به خواسته‌هایمان برسیم نه با راه کج و معوج که فقط دردسر دارد و دیگر هیچ.

روزهایی که مشغول پیدا کردن میانبر بودم و فراز و نشیب روزگار را قیچی می‌کردم هیچ وقت فکر نمی‌کردم روزی بتوانم در کاری موفق باشم حتی خوابش هم نمی‌دیدم ولی خب رد پای خدا را دیدم و دل سپردم به پشتیبانی او، الان با همه وجود به پشتکار و خودباوری اعتقاد دارم.»

طرح فراز و تولید چند برابری

پایان هم‌صحبتی با این جوان یادی از تولید مقرون به صرفه و اقتصادی کشاورزی و باغداری مدرن می‌کنیم، شیوه‌ای که افزون بر افزایش چند برابری محصول کاهش مصرف آب را هم به ارمغان می‌آورد، او در این باره می‌گوید: «البته که بازدهی اقتصادی محصول انگور از سال پنجم به بعد شروع می‌شود ولی کشت انگور با طرح فراز در هر هکتار ۴۰ تا ۴۵ تن بار دارد که با قیمت ارقام بومی هم حساب کنیم حداقل ۶۰۰ میلیون تومان به ازای هر هکتار درآمد زایی می‌کند.

طرح فراز با افزایش تولید و صرفه‌جویی در آب شیوه نویی در تاکستان‌های انگور است، من هم بدون تجربه با مطالعه در مجموع سه سال روی این طرح و پرورش انگورهای خارجی زمان گذاشتم به این ترتیب که فاز اول را در یک هکتار و فاز دوم در ۱۸ هزار متر کاشتم و بنا دارم فاز سوم را در سه هکتار شروع کنم خلاصه اینکه در این حیطه تا می‌توانم پیش می‌روم.

جهاد کشاورزی هم مثل مسئولان قضایی خیلی مرا همراهی کردند البته قول‌های مساعدی هم برای پرداخت وام شد که هنوز به نتیجه نرسیده در حالی که برای سرمایه‌گذاری در فازهای بعدی نیاز به وام دارم.

 امیدوارم با حمایت مسئولان وام تعلق بگیرد چون فاز اول و دوم طرح فراز را با سرمایه‌گذاری خانوادگی به ثمر نشسته اما تسهیلات کم‌بهره برای توسعه طرح در فاز سوم الزامی است.»

انتهای پیام/89033/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول