اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  فارس

پنجشنبه‌های شهدایی| روایت شهیدی عجین شده با مکتب پیر خمین

ریل قطار زندگی اش در مسیر نوجوانی قرار گرفته بود همسو با جرقه و شعله های انقلاب اسلامی ایران در دلش شور و انقلاب به پا می خیزد، دل از هرچه در زیر این چرخ کبود رنگ تعلق دارد بریده و می گوید: اماما، ندای هل من ناصر ینصرنی‌ات همچون شعله آتش به جانم افتاد در درونم انقلابی رخ داد، رهسپار جبهه شدم تا در این سرا مرگ‌ خونین را انتخاب و مرگ در بستر را ذلت و خواری محسوب نمایم.

پنجشنبه‌های شهدایی| روایت شهیدی عجین شده با مکتب پیر خمین

به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، در هر گوشه از این سرزمین که بنگری نام و نشانی را می یابی که جان فدایِ میهن گشته است.  اگر به دیده دقت بنگریم مثالشان را می توان همچون ستارگانی در کهکشان دانست که راهِ نشان طریق قربت الی الله هستند.

همه این روزهایی که از عمر من و امثال من در گذر است، همه آن دم و بازدمی که زیر این سقف کبود از سینه مان فراز و فرود می آید، مدیون نفس های پاکی است که با دلی به وسعت دریا سینه شان را در برابر آماج دشمن سپر کردند، جان دادند تا نسل های پس از آنان جان سالم به در برند، به راستی که چه رازی در آن سرهای سر به مهر و دلهای شوریده بود که این چنین از همه وجود خود گذشتند و در آن حال چه چیزی از جان شیرینشان عزیزتر آمد که از قید و بند دنیایی رها شدند و سیمرغ گونه فدا گشتند؟!

آن گوهرانِ پاکی که معراجی شدند و  سید اهل قلم به خوبی وصفشان کرده است: «پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته­ اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده­ اند...»

حوالی مدرسه‌ای مزین به نام شهید

حوالی پنجشنبه است عصری دل انگیز با هوای بهاری در کوچه خیابان های این شهر قدم می‌زنم، چشمم به سر در یک مدرسه می خورد مزین به نام «شهید مهرداد زینلی»

بارها نام و یاد نیک‌ این شهید به گوشم خورده بود، شهیدی که در سنگر دفاع از میهن جان سپرد و اکنون نامش حک شده بر سنگر علم و دانش است.

ورود به دنیای خاکی

فصل زمستان سال ۱۳۴۸ در خانواده ای مذهبی اهل لارستان نوزاد پسری به دنیا آمد که نامش را مهرداد گذاشتند، دوران کودکی را  پشت سر گذاشت و به رسم همان روزگار در 6 سالگی عازم دبستان شد و به علم آموزی پرداخت.

مهرداد در همان سالهای دبستان، کودکی خوشرو بود که اخلاق خوبش همیشه الگویی برای همکلاسی‌هایش بوده است.

اواخر دوران تحصیلات ابتدایی، مهرداد زینلی با حرکت و جوش و خروش های انقلاب اسلامی همراه می شود. حرکتی که برای مهرداد سرنوشت ساز می شود؛ در آن روزگار خوش کودکی، مهرداد به جمع انقلابی ها می پیوندد هم نوا و همراه انقلابی ها در صف مبارزه با رژیم طاغوت قرار می گیرد و آرزویش این است که سقوط رژیم شاهنشاهی را ببیند و بالاخره هم به آرزویش می رسد.

وقتی که این سرگذشت را از زندگی نامه شهید زینلی می‌خوانم در بهت و حیرت فرو می روم. اگر بخواهم سن مهرداد را بالا حساب کنم در آن سالها حدود 10 الی 11 سالی سن دارد اما روایت زندگی اش و آن مبارزاتی که در کنار نیروهای انقلابی دارد او را فراتر از سنش نشان می دهد و همه حکایت از بزرگ مردی او دارد، روحی والا که بر جسم غلبه می کند و پرِ پرواز می گردد.

در مسیر انقلاب

دوران مبارزات انقلابی زندگی مهرداد زینلی را رقم می زند، همان دورانی که او را به مقام برگزیده شهادت نائل می آورد، مهرداد آن فرزند برومند لارستان، دلداده انقلاب و پیرو مکتب پیر خمین، پس از پیروزی انقلاب در مسیر بسیج پیشگام شد.

عضویت در پایگاه های مقاومت خط اصلی زندگی او و دنیایش شد جبهه و انقلاب گویی که دیگر این دنیا به سانِ لباسی برای مهرداد تنگ شده است و لباس شهادت را برایش مهیا می کنند.

او که شیفته این مکتب ناب اسلامی و انقلابی بود در پایگاه شهید فانی به عنوان مسؤول تبلیغات انتخاب شد و با تمام جان و توان در راه خدمت به این نظام و انقلاب کوشید، نوجوان بود اما دلداده و سرسپرده درس آموخته مکتب عاشورا و نهضت حسینی بود که راه امام را دریافته بود و لبیک گویان در اطاعت از فرمان ولی زمان خویش گام برمی داشت.

آن هنگام که دشمن اجیر شده از هر سو به خاک میهنش هجوم آورد و مهرداد ندای هل من ناصر ینصرنی امامش را می شنود به پا خاست دل و دست از جان شسته و ورد لبش میهن، خاک ایران و پیرطریقت خمینی کبیر است، به سمت جبهه ها رفت و همه آمال و آرزوهایش را در آن وادی جستجو کرد. لبیک گویان در حرکت بود تا آن روزی که کربلایی شد.

شهد شیرین شهادت

سوز سرمای بیست و دومین روز بهمن سال 1365 است، خبری از راه رسید و آن عروج روح پاک مهرداد از دنیای خاکی به فلک الافلاک بوده، او که عمری را در هوا و طلب شهادت سپری کرده بود، بالاخره در سن 17 سالگی در عملیات کربلای پنج به آرزویش رسید، شهد شیرین شهادت را نوشید.

وصیت نامه شهید زینلی همچون سرگذشتش الگو و درس زندگی است، یک نوجوان انقلابی به تمام معنا با افق های وسیعی از جهاد و روشنگری، در فرازی از وصیت نامه او آمده است:

بر شما ای ملت قهرمان و دشمن شکن مبادا پیر طریقت و مرد صالح خدا را تنها بگذارید که در این صورت با کوفیان بیعت و پیمان بسته اید.

ای بازوان پر قدرت امام وای عاشقان حرکت ابا عبداله کاروان در حرکت است و قافله سالار زنگ رفتن می زند،بشتابید و فرصت را غنیمت شمارید که لبیک به خمینی لبیک به حسین است.

من آرزو دارم که با همت والای شما امت حزب الله ریشه فساد و منکرات که همه و همه از هواهای نفسانی که سر منشا آن نفس است بزودی ریشه کن گردد ودر عوض چراغ هدایت و پرتوهای ایمان نور دلها شود تا حکومت مظلومین  و حاکمیت پابرهنه به تحقق برسد.

انتهای پیام/س/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول