گروه تاریخ خبرگزاری فارس- امین رحیمی: شاهعباس صفوی ارتشی ۶۰ هزار نفری داشت و نادرشاه افشار ارتشی ۱۳ هزار نفری و کریمخان زند ارتشی ۱۰ هزار نفری. نفرات این ارتشها بومی بودند و هنگام جنگها سواران ایلات و پیادهنظامی از شهرها و روستاها نیز به آنان میپیوستند و تعدادشان به ۱۰۰ تا ۱۸۰هزار نفر هم میرسید؛ نادر با یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری رفت و هند را فتح کرد. ارتش آقا محمد خان قاجار نیز چنین وضعیتی داشت اما گذشت و گذشت تا رسید به فتحعلی شاه و محمد شاه و ناصرالدین و ارتش قاجاری مدام ضعیف و ضعیفتر شد و تمام مناطقی که آقا محمد خان تصرف کرده بود و جزو ایران بود تا به ناصرالدین برسد یکسومش مانده بود. معلوم بود که قاجاریان مدام در جنگها شکست میخوردند و هر بار یک تکه کوچک یا بزرگ ایران میرفت. ناصرالدین که ایدههای آنچنانی داشت یکروز فکر کرد از روسیه تزاری یک ارتش وارد کند تا ایران هم ارتش قوی داشته باشد؛ در سفر فرنگ دیده بود و خوشش آمده بود از نظم و نظام سواران «کازاخ» که بخشی از ارتش روس بودند. اینطوری شد که در سال ۱۲۵۸ شمسی افسران کازاخ به ایران آمدند و عدهای از سواران قفقازیتبار ایران در اختیارشان قرار گرفت و قوای قزاق در ایران پدید آمد و با معیارهای آنزمان که بسنجیم نخستین ارتش مدرن ایران شکل گرفت؛ البته ارتش ایران که نبود!
ارتش قاجار در عهد ناصری، نامنظم و رو به زوال بود
قورخانه و مهماتسازی برای ارتش
همراه با افسران قزاق مقداری تجهیزات نظامی هم به ایران رسید و یک بریگارد یا همان تیپ از قزاقها تشکیل شد که رژه میرفتند جلوی ناصرالدین و او هم خوشش میآمد. بعد قزاقها شدند دیویزیون یا همان لشکر و این ارتش وارداتی شد بخش اصلی و فرماندهی ارتش ایران و فرماندهانشان هم که همیشه روس بودند و ارتشی که فرماندهانش خارجی باشند چهجور ارتشی میشود؟ هیچی؛ بیشتر از اینکه با خارجیها بجنگند تا پایان دوره قاجار عامل روسیه تزاری در سیاست و امنیت ایران بودند و بیشتر با مخالفان مشروطه و در داخل خاک ایران میجنگیدند!
قوای قزاق ابتدا بخش وارداتی ارتش ایران بودند و بعدها به بخش اصلی و همهکاره ارتش قاجار تبدیل شدند
تجهیزات ارتش قاجاری ایران از کجا میآمد؟ از دوره فتحعلی شاه قاجار یک گروه از مهندسان فرانسوی به ایران آمدند و یک کارخانه توپسازی در اصفهان بنا کردند و یک کارخانه اسلحهسازی در تهران که این دومی نامش بعدها شد قورخانه که به زبان آذری یعنی زرّادخانه. بعدها قورخانه شد مهمترین کارخانه ساخت سلاح و مهمات در ایران و توپ هم میساخت. البته امیرکبیر نبز پیش از ورود قزاقها ارتشی ساخته بود که حدود ۷۰ هزار نفر نیرو داشت و فعالیت قورخانه را رونق بخشیده بود و ارتشی منظم ساخته بود ولی امیر که رفت «نظم میرزا تقیخانی» هم رفت.
«قورخانه طهران» که از زمان فتحعلی قاجار تأسیس شد همواره تأمین بخش وطنی ادوات ارتش ایران را برعهده داشت
ایران اشغال شد
قاجاریه یک نیروی دریایی نصفهونیمه هم داشت. ناصرالدین در سال ۱۲۶۳ شمسی یک کشتی جنگی مجهز به توپ از آلمانیها خرید که اسمش شد «پرسپولیس» و ناو اصلی نیروی دریایی کوچک ایران شد. بعد از او مظفرالدین تعدادی ناو کوچک از جمله ناو «مظفری» را به نیروی دریایی ایران در خلیجفارس اضافه کرد و یکبار هم در سفر فرنگ ۲۵ هزار تومان داد و از ۲ شرکت انگلیسی و اتریشی مقداری توپ و تفنگ و البته وسایل ساخت توپ، خرید برای ارتش قاجاری.
کشتی «پرسپولیس» نخستین ناو جنگی مدرن ایران، در دوره ناصرالدین قاجار خریداری شد
مظفرالدین که رفت و محمدعلی شاه قاجار آمد دوره زوال ارتش قاجار هم شروع شد؛ در ایران جنگ و درگیری بود بر سر مشروطهخواهی. ارتش ملی هم که نبود و قزاقها بودند و ایرانیهای فقیری که از سر بیکاری و بیپولی حقوق ناچیزی میگرفتند و برای قزاقها میجنگیدند یا برای مشروطهخواهان؛ فرقی نمیکرد! اینطوری شد که در سال ۱۲۹۳ شمسی در دوره احمد شاه و هنگام جنگ جهانی اول که روسیه تزاری و بریتانیا آمدند ایران را اشغال کنند تازه قاجاریها نگاه کردند و دیدند چه ارتشی دارند؛ ۷ هزار نفر کلا. ایران راحت اشغال شد و فجایع سخت بار آمد؛ از قحطی و گرسنگی گرفته تا درگیریهای نظامی و کشتار بیدلیل مردم و ناامنی و غارتگری.
عکسی از قشون دولتی در اواخر دوره قاجار
حمایت همهجانبه از ارتش مدرن ایران
یک اتفاق مهم برای ارتش ایران در انسالها این بود که در سال ۱۲۹۶ شمسی و در میانه جنگ جهانی اول در روسیه تزاری انقلاب شد و حکومت شوروی تشکیل شد که آن ابتدا آرمانهای جهانی داشت و صلحطلب بود. بهاینترتیب پس از پایان جنگ جهانی افسران قزاق از ایران رفتند و ارتش تا حد زیادی ایرانی شد؛ هر چند همچنان نامش قزاق بود. سال ۱۳۰۰ شمسی ایران ارتشی ۱۱ هزار نفری داشت و رضاخان بر سر کار آمده بود که وزیر جنگ دوره احمدشاه قاجار بود. رضاخان نیروهای قزاق را با ژاندارمری درآمیخت و ارتش جدیدی درست کرد که همهجوره حمایت میشد. دلیلش هم اینکه مردم و روشنفکران و مجلسیها شاکی بودند از اشغال ایران و فجایع پس از آن و میخواستند ایران ارتشی قوی داشته باشد و کار را سپرده بودند به رضاخان و بودجه خوبی هم تعلق میگرفت به ارتش جدید. بودجه ارتش که سالی ۹ میلیون تومان بود هر سال بیشتر و بیشتر شد تا برنامههای نوسازی بهخوبی پیش برود.
هواپیمای «یونکرس» آلمانی، یکی از نخستین هواپیماهای نخستین نیروی هوایی ایران
اولین نیروی هوایی ایران
سال ۱۳۰۲ شمسی گروههایی از افسران برای آموزش فنون نظامی به دانشکدههای نظامی فرانسه فرستاده شدند و مقداری تجهیزات ارتشی نیز به ایران وارد شد. سال ۱۳۰۳ نیز قانونی تصویب شد تا ایران برای اولینبار نیروی هوایی داشته باشد و سال بعد ۱۷ فروند هواپیمای روسی و فرانسوی و آلمانی خریداری شد. از سال ۱۳۰۴ نیروی دریایی ایران هم مدرنسازی شد و کشتیهای جدید از راه رسیدند؛ «سفیدرود» و «گرگان» و «چالوس» و «نوشهر» و «رامسر» شدند کشتیهای ناوگان شمال در دریای خزر و چند سال بعد هم ناوچه «شاهین» و ناوچههای توپدار «ببر»، «پلنگ» و «سیمرغ» از ایتالیا خریداری شدند برای ناوگان جنوب در خلیجفارس. تا پایان دوره رضاخان تعداد بیشتری ناوچههای نظامی نیز به ناوگان جنوب اضافه شد.
نخستین ستاد سربازگیری ایران در سال ۱۳۰۵ شمسی در تکیه دولت تهران
دوباره ایران اشغال شد
برای ارتش رضاخانی پول و بودجه و حمایت بهقدر کافی بود و سرباز هم بود؛ از همان سال ۱۳۰۴ قانون جدیدی برای خدمت نظام اجباری تصویب شد تا در سال ۱۳۰۵ تعداد سربازان ارتش به حدود ۴۰ هزار نفر برسد و این قانون در سال ۱۳۱۷ دوباره بازنگری شد تا ارتش رضاخان هیچ وقت سرباز کم نداشته باشد. در تمام دوره پهلوی اول با افزایش درآمدهای کشور بودجه ارتش مدام بیشتر شد و به حدود ۴۰ درصد بودجه کل کشور رسید. در این میان تنها تجهیزات وطنی ارتش در همان قورخانه قدیمی تولید میشد که البته تجهیزات جدیدتر و بهروزتری میساخت. همه چیز خوب بود و نمایشی عالی از قدرت ارتش ایران نزد افکار عمومی ساخته شده بود و ارتش هم بودجه مملکت را میبلعید تا اینکه شهریور ۱۳۲۰ رسید و ارتش رضاخان ۳ ساعت مقاومت کرد و کشور دوباره اشغال شد! وقتی هم رضاخان از یکی از مقامات دولتی را درباره ماجرای مقاومت ۳ ساعته ارتش بازخواست کرد، جواب این بود:«این را به شما گفتهاند ۳ ساعت وگرنه ساعتی در کار نبود. آنها از آنطرف آمدند، ما از اینطرف فرار کردیم»!
هنگام اشغال ایران در جنگ جهانی دوم برخی تجهیزات ارتش ایران حتی جابهجا نشده بود چون سربازان طرز کار با آنها را بلد نبودند
چرا ارتش دوام نیاورد؟
گزارشهای بهجامانده از ارتش رضاخان در روز اشغال ایران نشان میدهد در بسیاری از پادگانها سربازان و افسران اصلا بلد نبودهاند با برخی تجهیزات وارداتی ارتش کار کنند و چهبسیار تجهیزات زرهی و پشتیبانی که هنگام دفاع از ایران اصلا از جایشان تکان هم نخوردند. مشکل دیگر را «حسین فردوست» ارتشبد سابق در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» چنین افشا میکند: «رضاخان... بنا به تربیت قزاقی خود تنها به ارتش متکی بود و از ارتش آنچه برایش مهم بود پادگان تهران بود... در زمان رضاخان ارتش ایران از ۱۰۰ هزار نفر تجاوز نمیکرد که ۲ لشکر تهران به تنهایی حدود ۵۰ هزار نفر نیرو داشتند و سایر لشکرها روی هم ۵۰ هزار نفر. رضاخان هر چه تجهیزات مدرن از خارج میخرید به این ۲ لشکر[در تهران] میداد. برایش توپ و تانک گرانقیمت اهمیتی نداشت و اگر داشت برای مرکز بود و نمایش رژه. از این ۲ لشکر هیچگاه به واحدهای خارج از مرکز کمکی نمیداد زیرا باید با تمام نیرو در پایتخت میماند و قدرتش را حفظ میکرد. بدینترتیب تا شهریور ۱۳۲۰ مقام او تضمین شده به نظر میرسید».
عکس یادگاری سربازان ارتش ایران در دهه نخست قرن حاضر
پهلوی دوم برای ارتش چه میخرید؟
پس از دومین اشغال ایران پهلوی دوم بر سر کار آمد و تا توانست بودجه ارتش را زیاد کرد و تا توانست برای ارتش تجهیزات مدرن خرید ولی او هم همان اشتباهی را کرد که پهلوی اول کرد؛ تجهیزات ارتش همچنان وارداتی بود و همانهایی بود که قدرتهای نظامی جهان اجازه میدادند که ایران در اختیار داشته باشد. ارتش ایران در اوایل دوره پهلوی دوم بودجهای ۱۶ میلیون دلاری داشت که سال به سال زیاد میشد و تبدیل میشد به ۲۰ اسکادران هواپیمای جنگنده و شناسایی و بیش از ۷۰ اسکادران از انواع بالگرد و ۳ ناوشکن موشکانداز انگلیسی و آمریکایی و حدود ۴۰ ناوچه به همراه تعدادی قایقهای کوچکتر. از اوایل دهه ۵۰ نیز با افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای نفتی خریدهای نظامی ایران بهدلیل مبالغ بالا در رسانههای جهان خبرساز میشدند؛ بودجه ارتش ۴۰۰ هزار نفری ایران در سال ۱۳۵۵ به ۸ میلیارد دلار رسیده بود. حالا ایران چه میخرید؟ هر چه دلش میخواست؟ خیر، هرچه دلشان میخواست به ایران میفروختند. همان دهه ۵۰ شمسی آمریکا موشک زمین به زمین «لانس» را که فقط ۱۲۰ کیلومتر برد داشت به ایران نفروخت و حتی راکتهایی را که بردشان به ۶۰ کیلومتر میرسید در لیستی گذاشته بودند که قابل فروش به ایران نبود! تا آخرین روزِ پهلوی دوم هم ارتش ایران همچنان یک موشک درست و حسابی نداشت.
مراسم تحویل هواپیماهای اف-۱۴ به ایران. قرارداد خرید این هواپیماها میان کارشناسان نظامی به بدترین خرید تسلیحاتی ایران مشهور است
خرید جنگافزار بدون بررسی کارشناسی
روایت دیگری هم از خریدهای نظامی در دوره پهلوی دوم وجود دارد که نشان میدهد خرید تسلیحات بدون کارشناسی لازم و بدون مشورت با افسران و فرماندهان ارتش انجام میشد. «عبدالله آذر برزین» جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش پهلوی در کتاب «فرماندهی و نافرمانی» دراینباره میگوید: «تشریفات خرید جنگافزار در ارتش ایران بهکلی با کشورهای دیگر متفاوت بود... در ایران تشکیلات وزارت جنگ در این کار دخالتی نداشت. جنگافزارها هم بر مبنای نیاز و مأموریت خریداری نمیشد. ارتشبد طوفانیان را بهعنوان مسئول خرید جنگافزارها در ارتش ایران تعیین کرده بودند. بزرگترین مشکل هم همین بود که موقعی که او میخواست جنگافزارها را خریداری یا حتی بررسی کند بههیچعنوان با نیروها صحبتی نمیکرد و مسئله را مستقیماً به شاه میگفت.» یکی از مشهورترین خریدهای اشتباه پهلوی دوم نیز قرارداد هواپیمای اف- ۱۴ بود. درحالیکه کارشناسان ارتش اصرار داشتند ایران اف- ۱۵ بخرد که قیمتش یکچهارم اف- ۱۴ بود و تجربه و توان فنی استفاده از آن هم در ارتش ایران موجود بود اما به اصرار پهلوی دوم که میخواست گرانترین هواپیمای جهان را داشته باشد درنهایت هواپیماهای اف- ۱۴ خریداری شد و ۳۰۰ مستشار آمریکایی دیگر هم برای آموزشهای مرتبط با این هواپیماها به ایران آمدند.
جنگ تحمیلی برای ارتش ایران فرصتی برای برخاستن و شروع دوباره بود
روزگار جدید ارتش
پس از آنهمه خریدهای نظامی و قراردادهای تسلیحاتی ارتش پهلوی چه شد؟ نتوانست سلطنت را در ایران حفظ کند و تا مرز فروپاشی هم رفت. مستشاران نظامی آمریکایی هم با وقوع انقلاب اسلامی از ایران رفته بودند و بخشهایی از ارتش عملا غیرفعال بود؛ چون افسران ایرانی پیش از آن در حضور مستشاران اصلا اجازه نداشتند به برخی وسایل و تجهیزات دست بزنند و بالطبع طرز کار این وسایل و ادوات نظامی را بلد نبودند. البته از سال ۱۳۵۹ شمسی ورق برگشت؛ ارتش ایران یکبار دیگر برخاست و در ۸ سال جنگ تحمیلی هر چه داشت، هزار برابرش را هم با قدرت ایمان به دست آورد و کنار مردم و سپاه وجب به وجب جنگید و اینبار یک وجب هم از خاک ایران را نداد به دشمن. شرایط هم اینگونه بود که وقتی رژیم بعثی عراق شهرهای ایران را با موشک میزد و در ۳ سال ابتدای جنگ بیش از ۱۷۰۰ بار به ایران حمله موشکی کرد ارتش ایران حتی یک موشک هم نداشت که جوابش را بدهد و چه حماسههایی خلق شد تا بالاخره ایران برسد به جایی که: «موشک جواب موشک». همانموقع جنگ، ایران تا توانست خودش تجهیزات نظامیاش را تولید کرد ولی وقتی جنگ تمام شد دیگر دوره، دوره ارتش بود؛ روزگار جدید بود. این بار قرار شد ارتش ایران، ایرانی باشد و خودش هر آنچه نیاز دارد، بسازد و به کار گیرد و امنیت ایرانیها دست خودشان بیفتد. کار از همانسالهای پایانی دهه ۶۰ شروع شد؛ تحریم تسلیحاتی هم بودیم و چه بهتر!
موشکها بخش مهمی از توان دفاعی ایران و محبوبترین تجهیزات نظامی کشور میان مردم هستند
عاقبت کار چه شد؟
ماجرای نداشتن موشک در دوران دفاع مقدس موجب شد ایرانیها پس از جنگ دست به کار شوند که به جای خرید موشک، خودشان موشک بسازند. ولی دانش این کار را نداشتند و چه باید میکردند؟ دانش را به دست آوردند و بعد هم آنقدر موشک ساختند و انواع موشک کروز و بالستیک و دورزن و نقطهزن و زمین به هوا و هوا به زمین ساختند و در تعداد بالا ساختند که ایران شد پنجمین قدرت موشکی جهان و قدرت برتر موشکی خاورمیانه. باقی تجهیزات نظامی را هم ایرانیها خودشان ساختند و میسازند؛ از توپ و تانک گرفته تا رادار و هواپیما و ناو و بالگرد.
در سالهای اخیر اخبار مربوط به تولید سامانههای راداری و پدافند هوایی در ایران به تیتر یک رسانههای جهان تبدیل میشود
بخش عمده اطلاعات مربوط به توان نظامی ایران ازنظر تجهیزات و تعداد نفرات، محرمانه است اما خارجیها بالاخره مینشینند و بر اساس شواهد، حساب و کتاب میکنند و حساب کار دستشان میآید. اینطوری است که «گلوبال فایر پاور» که هر سال کشورهای جهان را براساس توان نظامی رتبهبندی میکند در سال ۲۰۲۱ ایران را در رتبه ۱۴ دنیا و بالاتر از آلمان و عربستان (رتبه ۱۷) و استرالیا و اسپانیا و رژیم صهیونیستی (رتبه ۲۰) قرار داده است. البته این رتبهبندی براساس تواناییهای ارتش ایران است و تواناییهای سپاه را هم که درنظر بگیریم، میشود رتبهبندی مؤسسه «استتیستا» آلمان در سال ۲۰۲۰ که ایران را هشتمین قدرت نظامی جهان و قدرت برتر آسیا معرفی میکند و رتبهبندی مؤسسه آمریکایی «هادسون» که ایران را با درنظر گرفتن قابلیتهای نظامی در کنار امکانات سیاسی و بینالمللیاش هفتمین قدرت برتر دنیا میداند؛ یعنی یک ابرقدرت نظامی در جهان امروز.
همه اینها با هزاران حماسه و زحمت ممکن شده است و همه با یک هدف؛ اینکه بالاخره به فضل خدا امنیت ایران دست ایرانیها باشد.
در سالهای اخیر رتبهبندیهای معتبر بینالمللی، ایران را در جایگاه قدرتهای برتر جهان و یک ابرقدرت نظامی معرفی میکنند
انتهای پیام/