خبرگزاری فارس ـ اراک؛ بشر از دیرباز تاکنون همواره برای راحتی زندگی خویش تلاش میکرده است، تأمین نور محیط اطراف زندگی در شب یکی از دغدغههای انسانهای نخستین بود.
با کشف آتش، بشر از آن برای گرم نگهداشتن محیط زندگی و پخت و پز و از مشعل برای روشن کردن شبهای تاریک استفاده میکرد، استفاده از نور و روشنایی در آغاز با مواد روغنی حیوانات و گیاهان محقق شد.
با روی کار آمدن این مواد روغنی(پیه) و روغن گیاهان روغنی مانند روغن منداب، کَرچک و... زندگی بشر برای دیدن و ادامه زندگی بعد از غروب آفتاب شکل گرفت.
بهمرور چراغهایی روی کار آمدند که با سوخت روغن گیاهی و حیوانی باعث تأمین روشنایی و غلبه بر تاریکی شدند و بشر از این طریق توانست بر تاریکی و ظلمت شب غلبه کند.
بر اساس اطلاعاتی که از نیاکان و پدربزرگها سینه به سینه نقل شده حاکی از آن است که در ۸ دهه قبل در شهر نراق از روغن پیه و چراغهای پیهسوز برای تولید نور روشنایی استفاده میکردند.
چراغهای پیهسوز مانند چراغهای الکلی امروزی بود که در داخل منبع آن پیه ذوب کرده حیوانات را ریخته و روشن میکردند.
علت نامگذاری این چراغ به پیهسوز این بوده که سوخت اصلی آنها قبل از اکتشاف نفت و دانههای روغنی از چربی حیوانی بود.
شعله چراغ روغنی پیهسوز با توجه به زرد بودن شعله، بدون دود بود، دو نوع چراغ پیهسوز سفالی و فلزی وجود داشت که سفالی آن را شبها در کوچهها و زیرگذرها و بازارها قرار میدادند تا نورافشانی کند.
بهمرور زمان دانههای روغنی مانند کَرچک، منداب، کُنجد و... در دسترس قرار گرفتند و انسان به این فکر افتاد که از روغن این دانهها برای سوخت چراغ روشنایی استفاده کند.
در وهله اول نحوه استخراج روغن از دانههای روغنی مطرح بود که خوشبختانه امکانات آن در نراق فراهم بود.
کارخانه عَصارخان نراق کارش تولید روغن از دانههای روغنی بود، برای تهیه روغن چراغ در این کارخانه که در آن زمان توسط شکرالله عابدینی و پسران فعالیت داشت، دانههای روغنی از جمله کرچک، منداب و کنجد را زیر سنگ بزرگ آسیاب که با مال میچرخید میریختند و به اینصورت روغن آنها گرفته میشد و داخل یک پیت حلبی میریختند و از آن به عنوان روغن چراغ میفروختند.
یا خود این روغن را در داخل چراغموشی میریختند و از نور آن بهرهمند میشدند. با آمدن روغن چراغ به بازار چراغها با روغن حیوانی خداحافظی کردند.
چراغهای روغنسوز هم همان چراغهای پیهسوز بودند منتها سوخت آنها روغن چراغ بود، معروفترین چراغهای روغنی را چراغموشی میگفتند که نوع قدیمی آن از مس و سفال بود که به دلیل شباهتش به پوزه موشها به آن چراغموشی میگفتند.
داخل آنها فتیلههای نخی ضخیم میانداختند و روشن میکردند و نوع جدید آن را هم از قوطیهای حلبی مخصوصاً قوطیهای روغن ماشین یا هر قوطی در دار حلبی دیگر بود که وسط در قوطی را با یک میخ سوراخ میکردند و از آن یک نخ پنبهای بهاندازه قطر سوراخ رد میکردند و داخل مخزن نفت میکردند. سر فتیله به اندازه دو سانتیمتر بیرون بود و زمانی که کل فتیله به روغن آغشته میشد آن را روشن میکردند.
از چراغموشیهای روغنی در حمامها، لایروبی و حفر قنوات و چاههای آب استفاده میکردند، همچنین برای تأمین روشنایی کوچهها و خیابانها استفاده میشد چون نور آن کم بود و کور کورَک(سو یا شعله کم) میسوخت.
مُقنّیان نراق در آن زمان در داخل قنوات از چراغموشی استفاده میکردند که دود آن آزاردهنده بود ولی طولی نکشید که چراغهای کاربیت جای چراغموشی را گرفت و کار مقنیان را راحت کرد. این چراغ دارای نور کافی و فاقد بو بود و در اشکال مختلف با طرز کار متفاوت وجود داشت.
بنابراین میتوان تخمین زد که نخستین وسایل روشنایی یعنی نسل اول چراغهای روغنی و پیهسوز در نراق متعلق به یکصد سال پیش است چون مطمئناً قبل از مرحوم شکرالله عابدینی کسان دیگری هم در این کارخانه فعالیت داشتند و روغن چراغ تولید میکردند.
از کهنسالان نراق که در قید حیات هستند ۸۰ سال پیشِ کارخانه عَصارخان را به خوبی به یاد دارند و فعالیت شکرالله عصار و پسران و نحوه تولید و استفاده از روغن چراغ با چراغموشی را بهوضوح دیدهاند.
کمکم با ورود نفت سفید به زندگی مردم، چراغهای نسل دوم روی کار آمدند و چراغهای پیهسوز و روغنسوز از خانوادهها خداحافظی کردند. این چراغها انواع مختلفی داشتند که میتوان به چراغ بادی، لامپا، گردسوز، توری و انواع چراغهای خوراکپزی سنتی اشاره کرد که در ادامه با نحوه کار هر کدام به اختصار اشاره میشود:
چراغ بادی
نام دیگر این چراغ فانوس بود و اولین چراغ نفتسوز بود. دارای یک حباب شیشهای بود که باد نمیتوانست آن را خاموش کند، منتها نورش کم بود. فتیله آن تخت و قابل تنظیم و با اهرم بالا و پایین میآمد. دارای یک دسته بود که به راحتی میشد آن را حمل و جا به جا یا به جایی آویزان کرد، به همین دلیل بیشتر برای روشنایی مسیر، سرکشی به آغل گوسفندان، میهمانی رفتن، آبیاری شبانه کشاورزان مورد استفاده قرار میگرفت.
بیشتر خانوادهها در نراق دارای بیش از یک فانوس بودند که هنگام غروب آفتاب یکی از آنها را روشن میکردند و جلو در خانه آویزان میکردند که هم باعث روشنایی کوچه وهم ورود میهمان به خانه باشد. در خانههای اعیانی چندین چراغ فانوس را داخل هشتی یا محفظهای جنب ورودی خانه میگذاشتند و یکی از آنها را هم روشن و جلو ورودی آویزان میکردند تا در موقع ورود میهمان به خانه، خودش چراغ را روشن و وارد خانه میشد و پس از بازگشت هم چراغ را خاموش و سر جای خودش قرار میداد.
در مراسم احیای شبهای قدر و عزاداری از فانوس و شمع در مساجد یا بُقعات شهر نراق استفاده میکردند.
به طور کلی این چراغ مزایای زیادی داشت و به عنوان علامت و آدرس در کوچههای تاریک شهر هنگام شب هم استفاده میکردند تا میهمان بتواند در تاریکی شب مسیر را به راحتی پیدا کند.
برای مثال در داخل بازار شمس السلطنه نراق، وسط بازار(چهارسوق) مرحوم ماشاءالله عضایی از تاجران کهن کسوت یک مغازه داشت که در طول سال هر شب یک چراغ فانوس بالا سر در مغازه روشن و آویزان میکرد و چون بازار در مسیر جاده ابریشم بود و کاروانسرا و تاجر سرای بازار هم روبروی حجره این مرد معتمد بود، تاجرانی که شب به نراق میرسیدند با علامت چراغ به کاروانسرا وارد شده و شب را در آنجا میماندند و بعد از انجام کارهای خویش نراق را ترک میکردند.
همچنین این تاجر سرشناس نراقی در شبهای ایام ماه محرم برای راحتی عزاداران چندین فانوس در بازار آویزان میکرد.
از مزایای دیگر فانوس این بود که میشد شبها به عنوان چراغخواب از آنها استفاده نمود. برای این کار هنگام خواب فتیله را پایین میکشیدند و راحت میخوابیدند.
مشکل این فانوسها این بود که شعله آنها کوچک بود و علاوه بر آن وقتی مخزن نفت داغ میشد شروع به کم و زیاد شدن شعله شده و پتپت میکرد و خاموش میشد.
چراغ لامپا
چراغ لامپا نخستین نسل چراغهای نفتی تولید روشنایی بود که با نفت سفید میسوخت. منبع آن از جنس مس، شیشه یا سفال بود. دارای سرپیچ محکم بود و فتیله آنها هم تخت و با چرخدنده قابل تنظیم بود و یک نوع حباب شیشهای به نام شیشه لامپا روی آن قرار میگرفت تا نور چراغ درخشانتر شود.
این شیشه مانع از آن میشد که باد آن را به راحتی خاموش کند. لامپا دارای اشکال متفاوت بود که یک نوع آنها دیواری بود و به آن چراغ دیواری میگفتند. نور آنها تقریباً کم بود و از آنها برای روشنایی اتاق استفاده میکردند. جای آنهم در طاقچه، روی کرسی یا روی زمین بود که دور آن مینشستند. در آن زمان قیمت یک لیتر نفت دو قِران بود و از شیشه به جای جا نفتی استفاده میکردند و به مغازه میبردند و با پرداخت سی شاهی یا دو قران از فروشنده نفت خریداری میکردند.
در حمامهای خزینهای هم از این چراغ استفاده میشد. یاد دارم در دهه ۴۰ که به حمام پایین نراق میرفتیم در هنگام غروب آفتاب مرحوم حسن بیابانگرد یک چراغ لامپا روشن میکرد و آن را پشت یک پنجره شیشهای که حد فاصل سر حمام و صحن حمام میگذاشت و نور این چراغ از دو طرف روشنایی سر حمام و صحن حمام را روشن میکرد. همچنین مرحوم بیابانگرد یک چراغموشی هم داشت که سر حمام استفاده میکرد.
چراغ گردسوز
بعدها چراغ گردسوز جانشین لامپا شد. تفاوت چراغ گردسوز با لامپا در شکل فتیله بود. فتیله چراغ گردسوز همانطور که از نامش پیداست بهصورت دایرهای بود و گرد میسوخت. روی فتیله آن هم یک عدد کلاهک قرار داشت که بر روی لولهای که از وسط منبع نفت میگذشت سوار میشد. این کلاهک، هوا را از زیر چراغ وارد قسمت روشن چراغ میکرد و باعث میشد که چراغ بهتر بسوزد.
چراغ گردسوز به علت گرد بودن فتیلهاش هم دارای نور و حرارت زیاد بود به طوری که مادربزرگها یک سهپایه فلزی روی آن میگذاشتند و قابلمه غذا و یا دیزی آبگوشت را روی آن قرار میدادند تا غذا پخته شود. چراغ گردسوز آخرین نسل چراغهای نفتی برای تأمین روشنایی بود.
چراغزنبوری
این چراغ را در گویش نراقی به آن چراغتوری میگفتند چون در آن به جای فتیله از توری استفاده میشد. از طرفی چون در حال سوختن صدایی شبیه وِز وِز داشت چراغزنبوری خوانده میشد.
سوخت آن نفت و منبع آن فلزی با آب وَرشو یا نقره بود و با تلمبه روشن میشد. برای روشن کردن آن ابتدا کمی الکل در تنوره چراغ میریختند و آن را روشن میکردند تا داغ شود. سپس تلمبه میزدند و نفت به صورت گاز از چراغ خارج میشد و به توری میپاشید و نورافشانی میکرد. گرمای حاصل باعث میشد که بقیه نفت هم تبخیر شده و برای سوختن آماده گردد.
مشکل این چراغ حساس بودن توری بود که در اثر کمی تکان توری آن میریخت. این چراغ مخصوص اعیاننشینها بود و تمام خانوادهها آن را نداشتند و هر کس بر اساس وسع مالی اقدام به خرید آن میکرد.
نوع پایهبلند آن وجود داشت که دارای ۳ توری بود و از آن برای مراسمهای عروسی و عزاداری در مساجد و منازل و بقاع متبرکه نراق استفاده میشد.
این چراغها معمولاً جنبه اجارهای داشتند و برای هیأت مذهبی را اجاره میکردند و یا بهصورت نذری به هیأت میآوردند و شبها در مراسم زنجیرزنی و سینهزنی استفاده میکردند. نوحهخوانهای قدیم همچون مرحومان سلطانعلی قاسمی، آقا سید جمال موسوی، حاج غلامحسین قاسمی، حسن کاظمی و... مانند امروز برای نوحهخوانی به چراغ نیاز نداشتند تا با استفاده از نور آن نوشتههای کتاب و کاغذ را بخوانند بلکه همه نوحهها و اشعار مذهبی را حفظ بودند و اگر احیاناً چراغ هم خاموش میشد نوحهخوانها و هیئت به کار خود ادامه میدادند. نوحهخوانی بحر طویل مرحوم سلطانعلی قاسمی به یاد ماندنی بود که در تاریکی شب در مسجد جامعه نراق در بین عزاداران میخواند. در پایان کار هم چراغها به صاحبانشان برگردانده میشد.
چراغهای خوراکپزی در نراق
همزمان با اختراع نفت بهمرور انواع چراغهای خوراکپزی به بازار آمد و مردم نراق را از سوخت آتش برای طبخ غذا بینیاز کرد. با توجه به چراغهای نفتی روشنایی موجب شد که اشاره کوتاهی هم به چراغهای خوراکپزی کنیم.
چراغ پِریموس
این چراغ اولین نسل چراغهای خوراکپزی بود که با سوخت نفت فشرده کار میکرد. دارای ۳ پایه و مخزن نفت برنجی بود. با نفت کار میکرد و تلمبهای بود. برای روشن کردن آن مقدار کمی نفت داخل تنوره میریختند و روشن میکردند.
بهمحض داغ شده تلمبه میزدند و نفت فشرده به صورت بخار از چراغ خارج و آن را روشن میکرد. این چراغ در اشکال مختلف وجود داشت نوع بزرگ آن برای رب پختن و بزرگتر از آنهم برای تنور نانوایی و... استفاده میکردند. نوع خوراکپزی آن ساخت کشور سوئد و انگلیس بود.
چراغ سهفتیلهای
این چراغ هم نوعی چراغ خوراکپزی بود که شکل آن گرد و آبیرنگ بود. سوخت آن نیز نفت و دارای سه فتیله قابل تنظیم داشت و برای خوراکپزی از آن استفاده میشد.
این چراغ چون آرام میسوخت، زمانی که برای طبخ غذا نیاز نبود در داخل یا خارج منزل یک یا دو فتیله آن را روشن میکردند و یک قابلمه یا دیگ مسی کوچک آب روی آن میگذاشتند تا با حرارت ملایم چراغ گرم شود و آب گرم برای وضو گرفتن و نظافت بچههای شیرخوار در دسترس باشد. چون در آن زمان آبگرمکن نبود و از این طریق آب گرم برای موارد ضروری آماده میکردند.
برای آشپزی در آن زمان بیشتر، مردم خواهان چراغی بودند که بتواند کار آشپزی و گرم کردن خانه را همزمان انجام دهد و از آن حداکثر استفاده را ببرند. طولی نکشید که چراغ والور و پس از آن چراغ علاءالدین به خانهها راه یافت و به خواسته آنها جامه عمل پوشاند.
چراکه این دو چراغ هم میتوانستند هم خانه را گرم کنند و هم از آنها به عنوان چراغ خوراکپزی استفاده کرد. در صورتی که چراغ خوراکپزی فقط مخصوص طبخ غذا بود.
در قدیم مردم نراق عمدتاً غذای خود را در داخل خانه روی این چراغها میپختند. نوع غذا هم ساده بود مانند آبگوشت، تاس کباب، شفته و. ... این غذاها به راحتی در منزل پخته میشد و نیاز به تشریفات خاصی هم نداشت. فقط در سال دو بار میخواستند پلو بخورند یک بار شب چله و یک بار هم شب عید که این کار را در مطبخ خانه روی اجاق داخل دیگ مسی میپختند و نوش جان میکردند. پخت سایر غذاها در داخل اتاق روی چراغ پخته میشد.
چراغ والور ساخت انگلیس و علاءالدین ساخت ایران و متعلق به شرکت عالینسب تبریز بود. چراغ والور ارتفاع کمی داشت و از علاءالدین کوتاهتر بود ولی کار هر دو مشابه بود بعد از آن بهمرور بخاریهای نفتی در اشکال مختلف به بازار آمدند که شرح آنها در این مقوله نمیگنجد.
با اختراع برق و گاز و آمدن وسایل برقی و گازی به بازار بهمرور زمان چراغهای نفتسوز به تاریخ پیوستند و زینتبخش دکورهای منازل امروزی شدند.
***************
گزارش مرتضی علی آقایی نراقی
***************
انتهای پیام/