به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام محمدجواد ارسطا، استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در دهمین نشست هماندیشی فقه حکومتی در جمع شاگردان اساتید درس خارج حوزه ابتدا به تبیین اصطلاحاتِ مطرح در دیدگاه خود پرداخت و گفت: استنباط احکام با رویکرد قابلیت اجرای آنها در یک نظام حکومتی (نظام حکومتی اسلامی) به معنای فقه حکومتی است. همچنین فقه اجتماعی عبارت است از استنباط احکام با رویکرد قابلیت اجرای آنها در جامعهای که دارای هویت مستقل و متمایز از جوامع دیگر است و فقه فردی نیز به معنای استنباط احکام با رویکرد قابلیت اجرای آنها توسط یک فرد حقیقی به شمار میرود.
فقه عبادت پیوسته در حال تکمیل است
حجت الاسلام و المسلمین ارسطا با بیان اینکه فقه عبادات آن دسته از احکام فقهی است که با مباحث عبادات ارتباط دارد و برای انجامش قصد قربت لازم است، افزود: فقه همان علمی است که متکفل استنباط و استخراج احکام مکلفین است. این علم در حال تدوین و تکامل است. در زمان مرحوم شیخ طوسی، کتاب النهایه ایشان در یک جلد تمام فقه را در بر داشت. الان دورههای ۱۵۰ و ۱۶۰ جلدی فقه را در دورههای معاصر داریم.
وی با اشاره به اینکه موضوعات اجتماعی سه ویژگی دارد که در مسائل فردی نیست، خاطر نشان کرد: اولین ویژگی تکرارپذیری است. باید التفات داشته باشید که این فتوا را یک نفر اجرا نمیکند. آیا اگر این فتوا را هزاران نفر به اجرا بگذارند، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد؟ مثلاً فقیه اهل سنت در حج اعلام کرده فلان روز، روز عید قربان است و هنوز برای ما احراز نشده. میتوانیم بر مبنای فتوای او عمل کنیم یا نه؟ اگر گفتید خیر، باید در نظر بگیرید اگر جمع کثیری از شیعیان بخواهند به این عمل کنند چه اتفاقی خواهد افتاد.
حجت الاسلام ارسطا ادامه داد: ویژگی دوم تأثیر تدریجی این موضوعات است. اگر یک بار از چراغ قرمز عبور کنیم ممکن است نظم عمومی به هم نخورد. اما اگر چندین بار رخ داد، نظم عمومی به هم میخورد. اگر مکرر در مکرر آمدند اختلاس کردند، هم موجب بیاعتمادی خواهد شد و هم نظم عمومی به هم خواهد خورد.ویژگی سوم هم این است که موضوعات اجتماعی نیاز به تدبیر و مدیریت دارند. نمیشود تشخیص آنها را مانند موضوعات فردی به فرد مکلف واگذار کرد.
اقسام مکلفین در فقه اجتماعی
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم با بیان اینکه در فقه اجتماعی با چهار مکلف مواجهیم، گفت: مکلف اول همان فرد است که در فقه رایج هم با آن مواجهیم. مکلف دوم همین فرد است بما أنه عضوً من اعضاء المجتمع الاسلامی، همین فرد به عنوان شهروند. مکلف سوم جامعه است. تکالیفی متوجه خود جامعه است. مکلف چهارم هم دولت است. در فقه اجتماعی هر چهار مکلف را مورد بررسی قرار میدهیم.
عدم توجه به فقه اجتماعی، منجر به ناکارآمد نشان دادن اسلام میشود
این استاد حوزه و دانشگاه بااشاره به اینکه اگر به فقه اجتماعی توجه نکنیم و بخواهیم فقط به فقه فردی عمل کنیم، نتیجهاش قطعاً ناکارآمد شدن اسلام در حوزه اداره خواهد شد، گفت: مجموعه احکام طبعاً نمیتوانند بیارتباط با هم باشند. باید احکامی باشند که هدف مشخصی را دنبال میکنند. لیقوم الناس بالقسط هدف تمامی پیامبران و تمامی کتابهای آسمانی است.
آسیب نگاه جزیرهای به مسائل دینی
حجت الاسلام و المسلمین ارسطا به شیوه برخورد فقها با مسائل جدید اشاره کرد و افزود: مرحوم نائینی در تنبیه الامه با اعجاب از کسی یاد میکند که برای اولین بار اندیشه تفکیک قوا را مطرح کرد. در برخی مسائل میگوید «هذه بضائتنا ردت الینا». میگوید دیگران پیش قدم شدند و برخی مسائل را زودتر مطرح کردند. شیوه برخورد فقهای ما در این صد سال اخیر که البته از مشروطه تا الان بیش از صد سال است، با مسائل جدید با مسائل فقه اجتماعی چگونه بوده؟ پاسخ این است که شیوه برخورد جزیرهای بوده است.
وی ادامه داد: در نگاه تجزیهای، ساختاری که اسلام برای اداره امور به ما داده را مورد التفات قرار نمیدهیم. نمیتوانیم نظام اقتصادی اسلام را استخراج کنیم. چون داریم به صورت مسأله، مسأله آنچه غربیها مطرح کرده اند را بر نظام و سنت عرضه میکنیم. اگر نتوانستیم حکمش را به دست بیاوریم، سعی میکنیم با احکام ثانویه مسأله را حل کنیم. یعنی به معنای واقعی کلمه داریم وصله پینه میکنیم.
مقصود از وجود مستقلِ جامعه
حجت الاسلام ارسطا ادامه داد: مثلاً گاهی اوقات در جامعه یک گرایش خاصی به سمت یک ارزش یا ضدارزش وجود دارد که موجب میشود مردمی که در آن جامعه هستند، خواه ناخواه تحت تأثیر آن باشند. ممکن است این امرِ مطلوب و پسندیدهای باشد یا نباشد.مثلاً الان جهیزیه و مهریهی کلان داریم. جامعه ایران گرایش دارد به اینکه اینها را کلان در نظر بگیرد. ولو اینکه وقتی با یکایک افراد صحبت میکنید، تعداد متنابهی میگویند این چیز خوبی نیست اما عملاً وقتی خودشان اقدام میکنند، تابع همین وضعیت موجود در جامعه هستند. جامعه آن شیوه را به عنوان یک عرف پذیرفته و قبول کرده ولو ممکن است کثیری از مردم جامعه آن را ناپسند بدانند.
وی با بیان اینکه امام قائل به ولایت مطلقه بود اما این ولایت اینگونه اقتضا نمیکرد که ولیفقیه در تشخیص حکم یا در تشخیص موضوعات فتوا و صلاحدید خودشان را معیار قرار دهد، گفت: از شورای نگهبان سؤال شد که مصوبات مجلس را بر طبق چه فتوایی بررسی میکنید. در پاسخ نوشت جواب این سؤال به وضوح از خود قانون اساسی فهمیده میشود که معیار، فتوای اجتهادی اکثریت فقهای شورای نگهبان است. یعنی فتوای امام نیست.
لزوم دخالت فقیه در موضوعشناسی
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در موضوعشناسی الزاماً خود فقیه باید دخالت کند. به دلیل اینکه فهمی که فقیه از موضوع به دست میآورد، در تشخیص حکم دخالت دارد. لازمهاش این نیست که فقیه حتماً تحصیلات آکادمیک داشته باشد، میتواند با مطالعاتی که دارد، در آن زمینه صاحب فهم تخصصی شود.
انتهای پیام/