به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، فیلم «تومیریس» (Tomiris / Томирис) ماه گذشته در قزاقستان اکران شده است. فیلمی درباره زنی به نام تومیریس از قبایل عشایری سَکاها (ایرانیان کوچتبار ساکن شرق دریای خزر) که ۲۵۰۰ سال قبل در سرزمین قزاقستان امروزی با کورش کبیر میجنگند و او را به قتل میرساند.
یادداشت زیر از زاویهای غیرسینمایی به این فیلم پرداخته است:
صلاحالدین ایوبی و خلیفه ابوبکر از مهمترین نقشهایی هستند که «مسعود غسان» به ترتیب برای سینماهای هالیوود و عربستان سعودی در فیلمهای «قلمروی بهشت» و «عمر الفاروق» بازی کرده است. بازیگری با چهره کاملا مردانه، جذاب و حکیمانه است و از همه نظر برای اینکه نقش یک فاتح بزرگ را بازی کند، جذاب است. حال این بازیگر مطرح جهان عرب، نقش کورش را در فیلم سینمایی «تومیرس» ساخته قزاقستان بر عهده گرفته است. پیشاپیش میتوان این انتظار را داشت، بتواند شخصیت موجه این فاتح بزرگ را نیز بازی کند.
شرح داستان این فیلم را خودتان از سایتهای خبری بخوانید. قصه کورش و تومیرس و انتقادات اهل تاریخ، پیرامون صحت این داستان را نیز از منابع دیگر مطالعه کنید. در این یادداشت سوال دیگری را مطرح میکنم. چرا تومیرس؟ چه انگیزههایی میتواند پشت سر ساخت چنین فیلمی باشد؟ این امکان وجود دارد که من سوال از انگیزه را نیز به کنار بگذارم. وقتی که میگوییم «انگیزه» این معنا برداشت میشود، که کارگردان دقیقا برای رسیدن به چه غرضی فیلم را ساخته است. دقیقا به غرض کارگردان کاری ندارم، بلکه به دنبال این هستم که این فیلم برای تدوین چه تبیینی از واقعیات منطقه غرب آسیاست و البته این هم روشن است که میان چنین تبیینی از غرب آسیا و غرض کارگردان میبایست رابطه درخوری وجود داشته باشد.
تفاوت مهمی میان تومیرس و سایر فاتحان و امیران دنیای قدیم که به نحوی با ایران نسبت داشتهاند، وجود دارد. اسکندر مقدونی فاتح ایران است، اما زندگینامه او و آگاهی ما از او، یکسره فقط درباره ایران نیست. فتح ایران بخشی از پروژه اسکندر است، حتی اگر که بزرگترین آن نیز باشد. اما تومیرس اینگونه نیست. تومیرس فقط یک نمود تاریخی دارد و آن هم پیرامون جنگهایی که به ادعای هرودوت با کورش داشته است. ما هیچ اطلاعی از قبل و بعد تومیرس نداریم. تومیرس فقط یک کار کرده است و آن هم پایان دادن به همه کارهایی است که توسط کورش شروع شده بود...
اکنون که روشن شده است نقش کورش را غسان مسعود بازی کرده، میتوان حدس زد که احتمالا کورش و سایر ایرانیان تصویری وحشتناک مانند فیلم ۳۰۰ و یا سایر فیلمهای ایرانستیزانه غربی نخواهند داشت. جریان تبلیغاتی بزرگی که امروزه از کورش یک قدیس و یا پیامبر دوران باستان ساخته است، به قزاقها این اجازه را نمیدهد که کورش را دیوسیرت ترسیم کنند، اما این هم بدان معنا نیست که فیلم نسبت به واقعیات امروز سیاسی ایران بیتفاوت است. یکبار دیگر تاکید میکنم که تومیرس هیچ تصویری تاریخی به جز نفیِ کورش ندارد. نقل یک جمله به زبان فارسی از زبان کورش در تریلر فیلم نشان میدهد که کارگردان نسبت به ایرانی بودن کورش، هم اصرار دارد و هم تصریح.
شرق و آسیای میانه نسبت به قدرت گرفتن مضاعف ایران در سالهای اخیر به شدت حساس شده است. شاهزادگان عربی و سعودی بارها ایران به تلاش برای احیای امپراتوری پارسی متهم کردهاند و لذا میتوان این حدس را زد که این نگرانی فقط در برخی از همسایگان مرتجع غربی ما پدید نیامده باشد، بلکه کشورهای آسیای میانه کمکم خود را برای مقابله با توسعه نفوذ فرهنگی ایران آماده کنند. تومیرس به نظر من اولین تلاش برای این آمادگی باشد. در زبان نمادین، تومیرس یعنی نفی کورش، یعنی نفی توسعه نفوذ ایران حتی اگر که در لوای هالهای از تقدس باشد. زمانی که در فیلمهای هالیوودی جهانگشایی خشایارشا را نقد میکردند اما سرایت دادن این نقد به کورش یعنی نقد همهجانبه علیه ایران.
نویسنده: اشکان مقدم، کارشناسی ارشد سیاستگذاری عمومی دانشگاه امام صادق
انتهای پیام/