خبرگزاری فارس ـ ریحانه قاسم رشیدی (تسهیلگر فرهنگی گروه سنی کودک و نوجوان): بچههای ما چقدر تاریخ را میشناسند؟ آیا در مدرسه، تصویری از سیر ایجاد تمدنها به آنها ارایه میشود؟ هر چند درباره نحوه آموزش تاریخ ایران به کودکان بحثهای متعددی مطرح است، اما درباره تاریخ جهان باید گفت که هیچ اطلاعاتی در اختیار دانشآموزان قرار نمیگیرد و این ناآگاهی در والدین و معلمان هم وجود دارد.
در حقیقت، اگر کسی به اطلاعات مراجع رسمی آموزش تاریخ اکتفا کند، عملا نه درباره تمدن اروپایی ـکه ادامه و دنباله تمدن یونان و روم باستان استـ چیزی خواهد دانست و نه در مورد سایر تمدنهایی که در گوشه و کنار جهان ایجاد شده و بعضا از بین رفتهاند.
انگیزه تشکیل کارگاه «قدمهای کودکانه در نمایشگاه لوور» هم، همین بیاطلاعی عمومی بود. برای کسی که تصویری از تلاشهای بی وفقه بشری در سر ندارد، تماشای مجسمههای با ارزش «مارکوس اورلئوس» یا «ابوالهول ممفیس» با تندیسی که در مغازه سنگتراشی گذاشته شده است، تفاوت نمیکند و نتیجه این ناآگاهی را میشود در گوشه گوشه زندگی روزمره دید.
اطلاع از تاریخ، به کودکان کمک میکند تا به نقش و ارزش تمام قسمتهای جهان در پیریزی شکل امروزی زندگی پی ببرند، احترام گذاشتن و پذیرفتن سبکهای دیگر زندگی را بیاموزند و به شهروندانی جهانی تبدیل شوند.
کارگاه «قدمهای کودکانه در نمایشگاه لوور» با همکاری مؤسسه ایکوم و کمیته هنرهای تجسمی آن، هفته گذشته زیر طاق ساسانی ورودی موزه ملی برپا شد. 10 کودک و مادرانشان در این جلسه حضور داشتند. ما با هم با سیر ایجاد لوور آشنا شدیم و مختصری در مورد تمدنهای مصر باستان، یونان و روم حرف زدیم.
بازیهای طراحی شده و آموزش گفتگو محور، توجه بچهها را جلب میکرد. سعی شده بود تابا بیان نکات روزمره و قابل فهم مثل ایجاد علم ریاضی توسط یونانیها یا نبود شکر در زمان باستان و استفاده از عسل برای درست کردن نوشیدنیهای شیرین، علاقه بچهها جلب شود. ارس ـ شرکت کننده هشت ساله و با معلومات ـ باورش نمیشد رومیها عسل را میشناختند. فقدان سرویس بهداشتی در اروپای پیش از انقلاب کبیر هم برای همه بچهها عجیب و باورنکردنی به نظر میرسید.
هدف کارگاه، فقط آشنا کردن بچهها و ایجاد جرقه میل به دانستن در ذهنهایشان بوده و هست. سعی کردیم با نشان دادن تصاویر رنگی و کارتونی، فاصله آنها را با اطلاعات خشک دایرةالمعارفهای مرسوم از بین ببریم.
بازدید کوتاه ما از نمایشگاه با واکنشهای بامزه مخاطبان کوچکمان همراه بود. آنها باور نمی کردند مصریان ابوالهول را نگهبان خود بدانند و میپرسیدند: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» ماجرای سفر مردگان و گلدانهای کاپوس هم برایشان بسیار هیجانانگیز بود. در نقش برجسته رومی «میترا» کشتن گاو برایشان دردناک به نظر میرسید و جنبه آیینی و اسطورهای داستان، غیر قابل فهم.
از کودکان خواسته شد تا اثر مورد علاقه خود را انتخاب کنند و طرح اولیه آن را بلافاصله بکشند. بیشتر دخترها مثل کتایون و باران و رامونا و پانتهآ به پیکرههای انسانی علاقه نشان داده بودند و پسرها شامل: ارس، امیرعلی، پویا و مهرسام از گلدانها خوششان آمده بود. رضا شرکت کنده کلاس سومی دوست داشت طرح مجسمه هوروس را بکشد که چون برایش سخت بود، از بچههای دیگر کمک گرفت.
ایده کمیته هنرهای تجسمی ایکوم درباره برپایی نمایشگاه نقاشی برای خانوادهها جالب بود و همینطور اظهار نظر در مورد مفید بودن کارگاه برای خودشان. توجه بازدیدکنندگان موزه یملی هم به کارگاه ما و حضور بچهها معطوف شد.
امیدوارم انجام چنین ورکشاپهایی در فضای باز و با مساعدت و همکاری بی دریغ کارکنان و مدیران موزه یملی، موجبات گسترش توجه به اهمیت شرکت دایمی و شاد کودکان در این قبیل فضاهای فرهنگی را فراهم کند و ما شاهد پرورش نسلی باشیم که به جای بازیهای رایج رایانهای و موبایلی، از حضور در موزه ها لذت ببرند و بیاموزند.
انتهای پیام/