بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
دیالوگ تلخ و بیثمری که میان ایران و فرانسه ردّ و بدل میشود...
لوران فابیوس، وزیر امور خارجه کشور فرانسه در سفر اخیر خود به تهران و در دیدار با رئیسجمهور روحانی گفته است: هیچ مشکل اصولی و بنیادینی در مناسبات تهران و پاریس وجود ندارد!
*قبل از فابیوس و در سال 90 بود که رئیس جمهور پیشین ایران یعنی محمود احمدینژاد نیز در دیدار با برونو فوشه، سفیر معرفی شده از سوی فرانسه به ایران اظهار کرده بود: ایران با فرانسه هیچ اختلاف نظر اصولی ندارد.
اما آن اظهار نظر عجیب نه تنها هیچ سودی برای احمدینژاد و تِز مدیریت جهانیاش! به ارمغان نیاورد بلکه بعدها نیز این مقامات کشور فرانسه بودند که همچنان بر مدار دشمنیهای خود علیه مردم و کشور ایران چرخیدند و لااقل تا امروز تغییری در مواضع خود ندادند.
اکنون نیز به نظر نمیرسد با تکرار جمله احمدینژاد در لسان وزیر خارجه فرانسه، این روند تغییری داشته باشد و پر واضح است که انتظار رفع مشکلات اصولی ما با فرانسه یک خوشخیالی بدون دلیل بیش نیست.
همچنین در گسترهی خوشبینی احمدینژاد، جمله عجیب فابیوس و سکوت دولت یازدهم در قبال گذشتهی فرانسویها بالاخره مشخص نیست که تکلیف دشمنیهای صریح و خباثتهایی که کاخ الیزه در حق مردم ایران روا داشته است، چیست و چه زمانی قرار است حقوقی که فرانسه از ایران اسلامی به یغما برده؛ بازپس گرفته شود؟!
کشور فرانسه در زمینه آلوده کردن یک هزار شهروند ایرانی به ویروس ایدز به وسیله خونهای آلوده و عدم پرداخت غرامت در این زمینه، کمک به گسترده شدن رژیم تحریمها علیه ایران و بلوکه کردن حدود یک میلیارد دلار از داراییهای کشورمان در ماجرای وام هستهای سال 1974، پروندهای گشوده در نزد ایران دارد که متأسفانه وجود برخی نگاههای غلط مانع از احقاق حق ایران در این پرونده میشود.
جالب آنکه در هنگامه سفر اخیر فابیوس به ایران نیز یکی از اصلاحطلبان مبرّز طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشته بود: فرانسویها در تهران میهمان ما ایرانیها هستند و از نظر فرهنگی و سنت میزبانی، شایسته نیست از تلخیها و سختیهای گذشته صحبت کنیم!
ادعایی که حتی نلسون ماندلای تسلیم شده در مبارزه هم حاضر به بیان آن نشد و تأکید کرد که اگرچه میبخشد اما فراموش نمیکند جنایتهای آپارتاید را.
طرفه آنکه به نظر میرسد اتفاقاً ما با فرانسه اختلافات اصولی فراوانی داریم که با پنهان شدن در پشت صورتک «لبخند»، پیش از این حل نشدند و پس از این نیز هم.
***
چرا نمیخواهند هم انقلابی باشیم و هم اقتصادی؟!
پاسخی به تِز سریعالقلم و مرعشی؛انقلابی باشیم یا اقتصادی؟!
محمود سریعالقلم، از استادان اصلاحطلب اخیراً طی متنی تلخیص شده از یک سخنرانی خود که در ویژهنامه اقتصادی روزنامه شرق منتشر شد، نوشت: ما بعنوان یک قدرت میانپایه نمیتوانیم دهها اولویت داشته باشیم. به دلایلی ذهن ایرانی (که باید از روانشناسان پرسید) ذهن پر از پرش است و ذهن متمرکز بسیار کم است؛ مثلاً در کشور ما یک نفر 15 حکم دارد و 15 جا کار میکند و این ذهن 15 جای مختلف پخش است. آیا میتوان از این ذهن انتظار کارآمدی داشت؟
ما میان قدرتیابی داخلی و قدرت سیاست خارجی هنوز تصمیم جدی نگرفتهایم. کشوری میتواند در صحنه سیاست خارجی قدرت خودش را تداوم دهد که در صحنه داخلی مرتباً قدرت تولید کند.
او همچنین گفته است: به نظر میرسد در این کشور (ایران) ابهام یک فضیلت است و به همین علت نمیتوان کار دقیق فکری انجام داد!
*درباره صحبتهای سریعالقلم تأملاتی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
یکم: فرض «قدرت میانپایه بودن ایران اسلامی» صرفاً یک فرض است که در واقعیت نمیتوان نشانههای آنرا کاملاً اثبات کرد.
این در حالی است که در نگاه واقعبینانه در این فرض شک جدی وجود دارد زیرا جمهوری اسلامی تاکنون در چندین جنگ نیابتی و حتی مستقیم؛ مدعیان شماره یک ابرقدرتی در جهان از جمله آمریکا را شکست داده است، تحریمهای تمام عیار اقتصادی نتوانسته است اقتصاد و معیشت قوی این کشور را از هم بگسلاند، هماکنون از چند کشور جهان حمایت مستقیم اقتصادی، سیاسی، تسلیحاتی و نظامی میکند، اوج فناوریهای آمریکا یعنی پهپاد RQ170 را در هوا تسخیر کرده، جزو چند کشور اول جهان در فناوریهای هستهای، فضایی، موشکی و دریایی است، مرزها و پهنهای امن دارد و ...
با عنایت به این واقعیتها در حالت خوشبینانه باید اعتراف کرد که فرض آقای سریعالقلم مبنی بر میانپایه بودن قدرت جمهوری اسلامی ایران یک تفسیر مِنعِندی و ناواقعی است.
دوم: سریعالقلم و سایر همفکران وی باید بیان کنند که امروز کدام کشور ابرقدرت در جهان هست که چندین اولویت و هدف نداشته باشد؟!
آیا هیچ عقل سلیمی از محمود سریعالقلم خواهد پذیرفت که مثلاً آمریکا، چین، روسیه و سایر مدعیان قدرت در جهان فقط یک یا چند اولویت انگشتشمار دارند؟! چه اینکه امروز میتوان ردّپای این کشورها را در امور مختلف و در جایجای نقاط جهان به عینه مشاهده کرد.
یک بعدی بودن همچنین با ماهیت یک قدرت روزافزون و تفکری که قصد هژمون شدن را دارد نیز اساساً در تضاد عقلایی است و از آنجا که جمهوری اسلامی ایران و تفکر اسلام ناب هم داعیه جهانی شدن دارد؛ خواست تک بعدی بودن از این خیزش اسلامی یک خواست تقلیلگراست.
سوم: احتمالاً منظور قطعی سریعالقلم از اینکه «ما میان قدرتیابی داخلی و قدرت سیاست خارجی هنوز تصمیم جدی نگرفتهایم»! همان است که حسین مرعشی، از معاریف اصلاحطلب نیز سال گذشته در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا به آن اشاره کرد و گفت: «باید بررسی کرد که آیا منافع ملی ما این است که در منطقه یک کشور پیشتاز انقلابی باشیم یا یک کشور اقتصادی. این دو اولویت کاملا با یکدیگر متضاد است که در برخی موارد نمیتوان آنها را با یکدیگر جمع کرد»!
او پس از همین صحبتها نیز در گفتوگو با اعتماد اظهار کرده بود: ما باید مشخص کنیم که میخواهیم همچنان یک دولت انقلابی داشته باشیم یا به دنبال دولتی مستقل هستیم که میخواهیم به مسائل داخلی بپردازیم و ایران و جمهوری اسلامی را تقویت کنیم»؟!
درباره این اظهارات باید بیان کرد که جدی گرفتن این صحبتها در وهله اول به معنای بیاهمیت شمردن خطوط قرمز اعتقادی و ایمانی ایران اسلامی و دست کشیدن از تحرکات ایران در عرصههای منطقهای و جهانی است.
همان کاری که بر عکس آنرا مدعیان ابرقدرتی جهان در حال انجام دادن هستند اما منورالفکران مذکور الحاح میکنند ایران نباید دست به این کارها بزند!
در حالت خوشبینانه باید اشاره کرد که آرمانشهر این تفکرات چیزی غیر از کشورهای دستهدوم و چاکرمآبی همچون سنگاپور و عربستان سعودی و کره جنوبی نیستند (کما اینکه سریعالقلم در یادداشت خود به تحسین دانشگاههای سعودی و الگوخواهی تلویحی از فرایندهای آموزشی آنها نیز پرداخته است!) که عمل به نسخههای مذکور در بهترین حالت ما را تبدیل به یکی از همین کشورهای وابسته و خُرد میکند.
وانگهی در خاتمه باید تأکید کرد که اقتصادی بودن و انقلابی بودن نهتنها هرگز با یکدیگر تضادی ندارند بلکه توأمان بودن آنها نویدبخش اکنون و آیندهای زیباتر از آرمانشهرهای کاپیتالیستی است.
و چهارم: کاش آقای سریعالقلم یکبار برای همیشه از ناسزاگویی به سرزمین و مردمان خود دست برمیداشت و اینهمه صفت بد و ناروا اعم از خشن، دروغگو و ... را در صحبتها و تقریرات خود به ایران و ایرانی نسبت نمیداد.
اقرارها و اظهارهای وی در این رابطه در بستههای قبلی گزارش تحلیلی فارس به کرّات مورد اشاره قرار گرفته است.
اظهارات وی مبنی بر اینکه «ابهام» در ایران یک فضیلت است و همچنین اینکه نمیتوان در ایران کار فکری کرد و ایرانیان در 15 جای مختلف کار میکنند! به اقتراح مخاطبان محترم گذاشته میشود.
***
سفرهای خاص برای تبلیغ چهرههای منزوی شده در فتنه
سیدمحمدصادق خرازی، چهره محوری حزب ندای ایرانیان در سفر اخیر خود به استان کرمان به یادکرد لیدر منزوی جریان اصلاحات پرداخته است.
وی در بخشی از سخنان خود در همایش حزب یاد شده در شهرستان جیرفت در استان کرمان گفته است: اصلاحات همانی است که امام (ره) منادی آن بود اصلاحات همانی است که مدرس، شریعتی امیرکبیر، مصدق و بازرگان در طول تاریخ این سرزمین آن را فریاد زده اند و امروز ... پرچمدار آن است. اصلاحات و امام و انقلاب به هم پیوسته و وابسته است. ... فرزند برومند امام و برادر مقام معظم رهبریاند.
خرازی همچنین در همایش حزب اشاره شده در شهر کرمان نیز در این باره اظهار کرده است: ... فرزند نظام است و کسی نمیتواند ... را حذف کند. اصلاحات پدیدهای زنده در مسیر تاریخ بوده و خواهد بود. اصلاحات ریشه در قلب مردم دارد. شهید بهشتی همواره در جهت اصلاح امور گام بر میداشت. ... فرزند شایسته امام و برادر رهبری است و کسی نمی تواند ... را نفی و حذف کند.
او میافزاید: میدانم که ... صلاح جامعه را در بلوغ اصلاحات میداند نه تندروی.
خرازی در کنفرانسی خبری خود هم در این باره گفته است: رییس دولت اصلاحات، هم از خودی و هم از غیر خودی آسیب دید، اما پایگاه ملی دارد و شأن و حق وی این نبود که ممنوع التصویر شود و امیدواریم این سوء تفاهم زودتر پایان یابد و رییس جمهور نیز در حال پیگیری این امر هستند.
*بیان این صحبتها از محمدصادق خرازی بعید به نظر میرسید...
چه اینکه خرازی بهتر از هرکسی میداند که فرد اشاره شده از سوی وی، با نظر نهادهای نظام و دستور مقامات عالی قضایی ممنوعالمصاحبه و ممنوعالتصویر است و رسانهها نیز قانوناً نباید به نام او هم حتی اشاره کنند. ضمن اینکه پیگیری مسائل مربوط به وی نیز بیش از آنکه در اختیار رئیسجمهور باشد در اختیار نهادهای فرادولتی و قضایی است.
همچنین است که چگونه خرازی حاضر شده کسی را بعنوان برادر مقام معظم رهبری معرفی کند که همچنان از عذرخواهی پیرامون فتنه سال 88 و متقلّب نامیدن تلویحی نظام اسلامی استنکاف میکند و اجازه ملاقات و دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی را هم ندارد!
به سخن دیگر اینکه این شخص حتی حقوق شهروندی خود را هم ادا نکرده، چه رسد به حق اخوّت را!
صحبتهای اشاره شده در حالی بیان میشوند که حزب ندای ایرانیان بارها بر رهروی از قانون تأکید کرده است و علیالدوام بر اینکه اشاره داشته که خود و اعضایش قصد تمکین از قانون و رهبری را دارند.
گفتنیست، خرازی در کنفرانس خبری خود همچنین اینطور گفته است که هدف ما از تاسیس حزب این بود که بتوانیم اصلاحطلبی را زنده نگه داریم و موانع اصلی را برای رفع سوء تفاهمها برداریم.
به نظر میرسد اشاره وی به همان سوء تفاهمات یا «بدبینیهایی» باشد که لیدر جریان اصلاحات سال گذشته چندین بار در برخی دیدارهای خود به آنها اشاره و تأکید کرد که اصلاحطلبان باید بدبینیهای نظام نسبت به خود را رفع کنند.
صحبتهایی که میتوانستند به عذرخواهی این فرد نیز منجر شوند اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است.