بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
منفینمایی بیش از اندازه جریان خاص از «کلید روحانی»!
مرتضی الویری، فعال سیاسی اصلاحطلب و شهردار اسبق تهران در بخشی از گفتوگوی خود با سایت حزب ندای ایرانیان گفته است: به نظر من در حوزه اقتصادی به دلیل گستردگی تحریمها و عمق مشکلات مدیریتی دولت عملا اقدام موثری نمیتواند در کوتاه مدت صورت دهد.
او همچنین در این گفتوگو تصریح کرده است: با کمال تاسف باید گفت میزان خرابکاریها و اقدامات غیرکارشناسانه در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به قدری زیاد بود که تمام افرادی که با وضعیت کشور آشنایی داشتند چند ماه قبل از انتخابات 92 یقین داشتند که هر دولتی که روی کار بیاید نتواند در کوتاه مدت اقدام چشمگیری انجام دهد. به یک معنا میتوان گفت این چالهها در کشور آنقدر عمیق است که به این سادگیها تسطیح و مرتفع نخواهد شد!
*حرفهای الویری نادرست است و در پاسخ به آن باید چند نکته مهم را مطرح کرد:
یکم: «دو سال» مدت زمان زیادی است و نمیتوان به آن قید «کوتاه مدت» را اطلاق کرد.
این ادعا که یکشبه نمیتوان همه مشکلات را حل کرد متأسفانه در دولت سابق هم بعنوان بهانه اهمال برخی مدیران بیان میشد.
از سوی دیگر حافظه تاریخی ایرانیان به روشنی دوران مدیریت ماندگار و ارزشمند امیرکبیر را که چند سال بیشتر طول نکشید و یا دولت چند روزه رئیسجمهور شهید، رجایی را نیز بخوبی بخاطر دارد.
این مسئله نشان میدهد که 2 سال فرصت مناسبی برای حل مشکلات عدیده است و میتوان استفاده بسیار بهینهای از آن داشت.
دوم: اگر دولت به زعم اِلویری که مدعای طرفداری از دولت را هم دارد؛ نمیتواند با توجه به سطح تحریمها و عمق مشکلات مدیریتی! کار مؤثری انجام دهد پس چرا رئیس جمهور روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی در سال 92 دائماً «کلید» را به مردم نشان میداد؟
و چرا در ابتدای کار از چیزی تحت عنوان حل 100 روزه مشکلات، خبر داده شد؟
(البته لازم به توضیح است که هم مبتدای ادعای الویری تا حدود زیادی غلط است و هم خبرش. زیرا در دولت کنونی هم اقدامات مثبتی در عرصه اقتصادی انجام شده است)
سوم: ناراستی و چند چهرگی جریان سیاسی خاص با مردم ایران یکی از مشاکل عمده این جریان است.
جریانی که در تمام سال 91 برای آقای هاشمی رفسنجانی تبلیغ کرد اما در سخنانش ابراز میکرد که آقای هاشمی قصد کاندیداتوری در انتخابات را ندارد!
جریانی که در ایام غیر انتخاباتی معتقد است «مردم» کودکاند و عوام اما در مواقف انتخاباتی مردم را روشنفکر و صاحب تحلیلهای روشن عنوان میکند.
جریانی که در قبال دو فتنه سال 78 و سال 88 مسئولیت مستقیم دارد اما همواره از اصلاحات در داخل نظام! سخن میگوید و ...
نکته آنجاست که آیا آقای الویری و دوستانش حاضر بودهاند همین صحبتها مبنی بر اینکه حل کوتاه مدت مشکلات ممکن و میسور نیست را در ایام انتخابات سال 92 هم برای مردم بیان کنند؟!
از سوی دیگر چرا چهرههای جریان خاص در صبح روز امضای توافق موقت ژنو در سال 92 صریحاً از این گفتند که با این توافق سطح معیشت مردم افزایش مییابد؟!
و چرا در قبل از آن اعلام میکردند که با این توافق میزان دریافتهای ارزی ایران تا صد درصد افزایش مییابد؟!
کدام تحلیل آنها واقعی است؟ تحلیلی که در ایام انتخابات ارائه میکردند؟!، تحلیلی خوشبینانه و بلندپروازانه که در صبح روز امضای یک توافق کمدستاورد اعلام کردند یا تحلیلی که هماکنون اِلویری در توجیه برخی کمکاریهای دولت بیان میکند؟!
و چهارم: جریان سیاسی خاص یکبار برای همیشه باید تکلیف خود را با علت اینهمه سیاهنمایی از اوضاع کشور مشخص کند.
اینکه ایران پر از مشکل است، استخوان مردم در حال خرد شدن است، هشت سال دولت گذشته مثل مرض هاری! بود، زمین سوخته به دولت روحانی تحویل داده شد، خزانه خالیست و ... با چه هدفی بیان میشوند در حالی که نه ایران اسلامی دچار قحطی است، نه سفرههای مردم بصورت عمومی با مشکل کمبود ارزاق مواجه است، نه از فناوریهای مورد نیاز عقبیم، نه ناامنی کشور را فرا گرفته و نه بر خلاف ادعای جریان خاص سایه جنگ، ایران اسلامی را تهدید میکند...
همچنین است که تمام عقلای کشور نیز اذعان کردهاند اثر تحریمها بر اقتصاد کلان ایران کمتر از 30 درصد است.
به نظر میرسد برخی چهرههای جریان خاص با تلاش برای ایجاد یک فضای ناگوار اما تصنّعی، قصد دارند اثر تحریمها بر زندگی مردم را پرفشار جلوه داده و از این راه اهدافی خطرناک مثل پروژه اوکراینیزه کردن ایران را پیگیری کنند.
***
خبر عطریانفر از پشیمانی روحانی
محمد عطریانفر، فعال اصلاحطلب و از اعضای حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از یک گفتوگو که اخیراً با روزنامه آرمان امروز انجام داده، در پاسخ به این سؤال که «چرا آقای روحانی نتوانست بهترین افراد را برای کابینه خود انتخاب کند؟» اظهار کرده است:
این مساله ممکن است ناشی از عدم شناخت شخص رئیسجمهور باشد یا ممکن است آقای رئیسجمهور اشراف کافی داشتهاند اما شخص مورد نظر آمادگی حضور در کابینه را نداشته و اعلام آمادگی نکرده است. البته بنده مطلع هستم که آقای رئیسجمهور پس از اینکه کابینه را انتخاب کرده به افراد باصلاحیت و قویتری نیز رسیده است. ایشان بعدا پشیمان شدهاند که چرا از ابتدا آن فرد باصلاحیتتر را معرفی نکرده است. برخی از مدیران که در بخش خصوصی مشغول به کار بودند نیز در پاسخ به دعوت آقای روحانی عنوان کرده بودند که ما در گذشته به شدت از بخش دولتی و مضرات کار در آن آسیب دیدهایم و دیگر علاقهمند نیستیم در بخش دولتی فعالیت کنیم.
*اظهار نظرهای چهرههای اصلاحطلب درباره نیّات و قیام و قعود رئیس جمهور روحانی به حالتی مشمئز کننده رسیده است.
بیان مندرآوردی نظرات مردم درباره روحانی، ابراز نظرهای متناقض درباره عملکرد دولت، مسلوبالاختیار جلوهدادن رئیسجمهور، باید و نباید کردن برای شاکله کابینه و ... تنها بخشی از صحبتهای هر روزه چهرههای جریان خاص درباره شیخ حسن روحانی است.
البته در این میان، سکوت و سکون بیدلیل دولت در قبال این تفوه کردنها و خرده فرمایشات نیز محل تأمل است!
باید دانست که اگر صحبتهای دیگر اصلاحطلبان مثل «شکست روحانی، شکست ما نیست»، «روحانی یک کاتالیزور است»، «دولت یازدهم یک رحم اجارهای است» و غیره را نیز در کنار این صحبتهای مدعی آگاهی از تمام نیّات و اعمال دولت قرار دهیم معانی ناخوبی به ذهن متبادر میشود که بارزترین آنها بازیچگی و پلّه شدن دولت یازدهم برای جریان خاص است.
روی دیگر این سخن آنست که کسانیکه امروز مدعی خبر داشتن از مکنونات دولت هستند؛ در صبح فردا میتوانند مدعی چیزهای دیگری هم باشند که به هیچ وجه مرضی رضای رئیسجمهور و اطرافیانش نیست.
و درست در همان روز خواهد بود که معنی عبارت «شکست روحانی، شکست ما نیست» مشخصتر خواهد شد...
***
جنتلمنیسم حزب ندا در خطر ادبیات ناصحیح!
سیدمحمدصادق خرازی، فعال سیاسی اصلاحطلب و از چهرههای محوری حزب ندای ایرانیان، در بخشی از گفتوگوی اخیر خود با روزنامه اعتماد و در پاسخ به این صحبت خبرنگار اعتماد که میگوید: «مخالفانتان میگویند شما مبتکر نگارش نامه به جورج بوش، رییس جمهور وقت آمریکا در سال ٢٠٠٣ بودید. نامه ای که هرگز دربارهاش توضیحی ندادید» ابراز میکند:
«بله، من درباره این نامه و مذاکرات پیرامون آن سکوت کردهام. این نامه و نقش خود را نه تایید کردهام و نه تکذیب و هر کس از من گفتهای درباره این نامه نقل کند، درست نیست و خلاف و دروغ بین است و قابل پیگرد حقوقی است. من آنها که این نامه یا گفتهای درباره آن را به من نسبت دهند، تحت تعقیب قضایی قرار میدهم»!
*انگاره روزنامه اعتماد مبنی بر اینکه صادق خرازی هرگز درباره این نامه توضیحی نداده است صحیح نیست زیرا صادق خرازی چند سال قبل در جلسهای در بنیاد باران پیرامون این مسئله توضیحاتی را ارائه کرد و همین توضیحات حتی در برخی کتابهای چاپ شده در سالهای اخیر نیز موجود است.
او در آن جلسه و در اشاره به نامه 2003 گفته بود:
«ما برای اعتمادسازی اقدام به نگارش این نامه کردیم...در سال 2003 دیوار بیاعتمادی بلندی میان ایران و امریکا وجود داشت و هر لحظه ممکن بود امریکا به ما حمله کند! به همین خاطر به پیشنهاد من دولت هشتم نامهای به آمریکا نوشت و همراهیاش با برخی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا مثل سازش در فلسطین و لزوم تبدیل حزبالله لبنان به یک حزب سیاسی و شفاف سازی فعالیتهای هستهای ایران را اعلام کرد اما دیوار بیاعتمادی میان ایران و امریکا به قدری بلند بود که آمریکاییها حتی نامه را بررسی نکردند»!
از چیستی ماجرای نامه مشهور به «نامه 2003» که بگذریم، صحبتهای آقای خرازی و تهدید پیگیرندگان نقش خرازی و صحبتهای وی در قبال نامه مذکور به تعقیب قضایی! به هیچ وجه زیبنده کسی نیست که به گفته خودش قصد دارد در حزب ندا 5 هزار جنتلمن تربیت کند!
اینکه کسی (بویژه یک دیپلمات یا سیاستمدار) در مقطعی عملی انجام داده؛ باید همواره درباره آن، توضیحات لازم (اعم از اقناع، مقاومت و یا عذرخواهی) را در چنته داشته باشد نه اینکه در پیشگاه افکار عمومی؛ نقش خود را در آن اقدام نه تأیید کند نه تکذیب!
همچنین است که هرکس که قصد دارد مقطعی از تاریخ سیاسی ایران را مورد مطالعه و سؤال قرار دهد؛ نباید فیالفور مخالف شخصیتهای اصلی آن رخداد قلمداد و به تعقیب قضایی تهدید شود.
انتظار این بود که آقای خرازی که در میان اصلاحطلبان به نجابت و برخوردهای منطقیتر شهره است؛ نسبت به این انگاره نیز موضع میگرفت.
شرط اول جنتلمنیسم در میان معتقدانش، رعایت برخی واضحات و ثوابت است که خدشهدار شدن آنها را نمیشود در پشت میتینگهای سیاسی و سخنرانیهای پرطمطراق پنهان کرد.
محمدصادق خرازی پیش از این در اشاره به منتقدان مذاکرات هستهای دولت یازدهم؛ دلواپسی را فریب مردم دانسته و در یک صحبت دیگر نیز از این گفته بود که منتقدان رفتارهای هستهای دولت هیچگاه انصاف را رعایت نمیکنند!