به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، «خانم پریچهر شاه حسینی» شاعر ایرانی با توصیف تلخیهای حادثه رانش زمین در بدخشان افغانستان -در قالب قطعه شعر زیبای خود- نشان داد که علایق و عواطف انسانی مرز نمیشناسد؛
به گفته سعدی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهراند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
برای همین است که خانم شاه حسینی با کاروان آسیبدیده و آواره این حادثه و با مویههای مادرانی که در این رویداد غمانگیز، عزیزان خود را از دست دادند؛ همراه و همدرد میشود و عمق نالهها و نواهای ناامیدانه کودکانی که پدر و مادرشان را زیر خروارها خاک مدفون میبینند را میشنود و چنین زیبا میسراید:
میـان ِ بـــاد، چون بیدی «بدخشـــان»
به ســاز مــرگ رقصیدی «بدخشـــان»
...
هــــــزار و یـک مصیـبـت داشت «افغان»
چـــرا دیگر تـــو لـــرزیـدی «بدخشـــان» ؟!
*
چه لرزی بود بر جانت بدخشان؟
که کرد اینگونه ویرانت بدخشان!
نداری شرم از این گل های پرپر
که درخاکند میهمانت بدخشان؟!
*
به حال و روزت ای مادر بمیرم
کنارت غنچه ی پرپر! بمیرم
تورفتی تا که هر شب بر مزارت
بیایم روزها از سر بمیرم
*
دلم ویران سرا و سینه صد چاک
غریو ناله هایم تا به افلاک
زمین را می کَنَـم شاید بیابم
«بدخشان» گوهرم را در دل ِ خاک
« پریچهر شاه حسینی »
انتهای پیام/.