به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان محمودآباد ،وقتی طلوع صبح یکشنبه 31 شهریور مصادف با اولین روز هفته دفاع مقدس را دیدم به این امید که شاهد هنرمندی سرپرست عزیز، متعهد و مهربانم باشم خود را آماده تهیه خبر از برنامههای این هفته در شهرستان کردم غافل از اینکه باید ناگوارترین و ناباورانهترین خبر زندگیام را بشنوم.
ساعت 8.30 دقیقه صبح بود که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و از من سوال کرد که سرپرست خبرگزاری فارس مازندران چه کسی است و من جواب دادم جابر معافی و او دوباره سوال کرد که مطمئنی و من با قاطعیت گفتم بله و او جملهای را بر زبان جاری ساخت که تکرار آن برایم جانسوز و دردآور است.
او گفت دقایقی پیش از ساری تماس گرفتند و خبر درگذشت جابر معافی را دادند و من در ابتدا با خونسردی گفتم راوی این خبر احتمالا از سر شوخی و یا تشابه اسمی این حرف را زد اما ثانیههایی بعد روح از بدنم خارج شد که مبادا این خبر واقعیت داشته باشد.
بلافاصله با جاوید عباسی برادر همسر جابر که از همکاران دفتر خبرگزاری فارس در مازندران است تماس گرفتم اما تلفن همراه او مدام اشغال بود، پس از دقایقی که پشت سر هم تماس گرفتم با گریههای جاوید متوجه بلای عظیمی شدم که بر سرمان آمد.
جابر برای من نه تنها استاد که برادری دلسوز و مهربان نیز بود و هرگاه مشکلات و گرفتاریهای زندگی امان از من بریده بود با او تماس میگرفتم و با صحبتهای آرام و متین او همه مشکلات از وجودم خارج میشد اما به این فکر نمیکردم که همه این مشکلات همکاران و معضلاتی که در استان وجود داشت در دل آن مرد متعهد و رئوف خانه میکند و برای همیشه وجود نازنینش را از بین ما میبرد.
جابر عزیز، در باورم نمیگنجد که تو دیگر در بین ما نیستی و حسرت گوش دادن به صدای دلنشین و خندههای شیرینت برای همیشه در دل ما میماند و نمی دانم چه واژه ای برای دلتنگی خودم و همه کسانی که حتی یکبار با تو همنشین و هم صحبت بوده اند به کار گیرم چرا که واژهها نیز سوگوار فقدان تو هستند.
همیشه به تو افتخار میکردیم و هرجا از ما سوال میشد که با کدام رسانه همکاری میکنید، سینه خود را سپر میکردیم و با شوق فراوان نام خبرگزاری فارس را بر زبانمان جاری میساختیم و چه استقبالی از اینکه سرپرستی به نام جابر معافی داریم از ما میشد.
تو به راستی امپراطور بیهمتای رسانهها بودی و دریغ و افسوس از اینکه خیلی زود از بین ما رفتی اما تنها چیزی که برایمان دلخوشی ایجاد میکند، احساس همدردی خبرنگاران و فعالان عرصه اطلاع رسانی کشور و استان نسبت به این ضایعه جانسوز است چرا که خود را سرباز و شاگرد تو می دانستیم و چه افتخاری بالاتر از این که سربازی در گردان فرمانده ای که عاشق امام، رهبری و شهدا بود.
جابر جان مطمئنم که تقارن پرواز تو با آغاز هفته دفاع مقدس به معنای پیوستن تو به جمع شهداست و امیدوارم دست ما را نیز بگیری و خیلی زود به تو بپیوندیم، چرا که تحمل نبودنت توان نفس کشیدن را از ما میگیرد.
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیل الله
-----------------
علی یوسفی
----------------
انتهایپیام/86013/ح40/ض1002